امروز یکشنبه 02 دی 1403

Sunday 22 December 2024

چرا برخی افراد در نقاشی کشیدن ماهرترند؟


1401/07/27
کد خبر : 14362
دسته بندی : اجتماعی
تعداد بازدید : 179 نفر

در این مطلب می خواهیم به شما متذکر شویم که شما ذاتا یک نقاش ماهر هستید.

اگر شما جزء افرادی هستید که به اعداد می چسبید،  اخبار را دنبال می کنید؛ و به خاطر می سپارید،  به عقیده پژوهشگران شما جزء افرادی هستید که می توانند در همه این مراحل ذهنی و مغزی در عمل موفق باشند و رشد کنند.
 پژوهش اخیر جاستین استروفسکی و همکارانش در کالج بروکلین و مرکز آموزشی شهر دانشگاهی نیویورک انجام شده به بررسی این مهارت پرداخته اند.
اگرچه دریافت غیر دقیق و نادرست تصویر، بخشی از داستان است.
چمبرلین و همکارانش اخیراً  پژوهش ها و مشاهداتی درباره نقش حافظه تصویری در نقاشی و پردازش اشیاء انجام داده اند.
پژوهشگران به این نکته مهم تأکید می کنند که مهارت های انسانی وجود دارد که با تمرین رشد نمی کنند؛ یعنی اکتسابی نیستند، اما نقاشی این گونه نیست؛  پس  تلاش کنید و مطمئن باشید که می توانید نقاشی کنید.
افرادی که به خوبی نقاشی می کنند در تصحیح این اشتباه ها و دریافت های غلط توانمند ترند و متوجه می شوند که مردمک هایشان چه چیزی را می بینند.
اگرچه دریافت غیر دقیق و نادرست تصویر، بخشی از داستان است.
چمبرلین و همکارانش اخیراً  پژوهش ها و مشاهداتی درباره نقش حافظه تصویری در نقاشی و پردازش اشیاء انجام داده اند.
آنها معتقدند که مهارت نقاشی بخشی از توانایی به یادآوری روابط ساده یک شیء است. مانند یک زاویه میان دو خغ از زمانی که زاویه مشاهده و دریافت می شود تا زمانی که ترسیم می شود.
 براساس این پژوهش،  روان شناسان توصیه می کنند که تکنیک هایی برای بهتر شدن نقاشی وجود دارد؛  تمرکز بر روی اندازه در نقاشی برای جاگرفتن در کاغذ، زاویه آن شیء در محیط اطرافش با نشان دادن اینکه چگونه در فضا قرار دارد،  تمرکز بر روی فاصله میان عناصر شیء و اندازه های نسبی آنها، تمرکز بر روی اندازه و شکل و فضای منفی یا فضاهای خالی میان اجزای تصویر و در آخر پژوهشگران توصیه می کنند بر روی خطوط به عنوان انچه در واقع هستند و مرزهای میان مناطق پر نور فکر شود.
پژوهشگران به این نکته مهم تأکید می کنند که مهارت های انسانی وجود دارد که با تمرین رشد نمی کنند؛ یعنی اکتسابی نیستند، اما نقاشی این گونه نیست؛  پس  تلاش کنید و مطمئن باشید که می توانید نقاشی کنید.

البته به شرطی که سلول های نقاشی ذهنتان را فعال کنید.... درست از آغاز هنرمندی بشر،  تقسیم بندی ها هم آغاز شد؛  افرادی که بی وقفه و بدون خستگی می توانند درست مانند آنچه را می بینند ترسیم کنند و افرادی که به سختی ساعت ها کار می کنند و به عبارتی جان می کنند تا زاویه ها و نسبت ها را دربیاورند ( خب طبیعتاً  مرتب از مداد پاک کن استفاده می کنند).

آنچه نقاشان را از افرادی که صرفاً  می توانند یادداشت بردارند مجزا می کند چیست؟

در پژوهش پیش رو به این سوال که قرن هاست در ذهن بشر شکل گرفته پاسخ می دهیم.

به نظر می رسد که توانایی نقاشی و طراحی اشیاء  حقیقی  به سه عامل بستگی دارد: 

اول این که یک فرد چگونه واقعیت را درک می کند؛  وی چگونه اطلاعات بصری را به خاطر می سپارد و از لحظه ای به لحظه دیگر و چه عناصری از شیء مشاهده شده را برای ترسیم و نقاشی برمی گزیند.

افرادی که نمی توانند جهان را ان گونه که هست بکشند؛  را بررسی می کنیم. هنگامی که ما به یک شیء نگاه می کنیم سیستم بینایی و بصری ما به صورت خودکار درباره ویژگی های آن شیء مانند اندازه،  شکل،  رنگ و... دچار گمراهی و اشتباه می شود.

پژوهشی که به مدت سه سال انجام شد، نشان داد که حداقل برخی از این درک های نادرست در عمل به صورت ایراد ها و اشتباهاتی در ترسیم و نقاشی نمودار می شود.

برژس، در شرایط دیگر این درک نادرست به ما کمک می کند که جهان را درک کنیم. برای نمونه اشیاء هنگامی که نزدیک تر هستند بزرگتر به نظر می رسند ، نسبت به زمانی که از ما دورند.

حتی سیستم بصری، یکپارچگی و هماهنگی اندازه را با دریافت شیء که تقریباً  یک اندازه است بدون در نظر گرفتن این که چقدر از ما دور است ترسیم می کند.

در واقع سیستم بصری با دانستن اینکه یک شیء  که در دوردست قرار داد در واقع بزرگتر از آنی است که به نظر می رسد در مورد آنچه مردمک چشم می بیند اطلاعات نادرست به مغز می فرستد.

افرادی که بیشترین مشکل را در قضاوت درباره اندازه،  رنگ، و روشنی و وضوح دارند ممکن است در ترسیم و نقاشی بدترین ها باشند.

افرادی که به خوبی نقاشی می کنند در تصحیح این اشتباه ها و دریافت های غلط توانمند ترند و متوجه می شوند که مردمک هایشان چه چیزی را می بینند.

آنها معتقدند که مهارت نقاشی بخشی از توانایی به یادآوری روابط ساده یک شیء است.

مانند یک زاویه میان دو خغ از زمانی که زاویه مشاهده و دریافت می شود تا زمانی که ترسیم می شود.

به علاوه  به نظر می رسد که ترسیم شامل تمرکز بر روابط نسبی کل نگر و نیز تمرکز بر روی جزئیات تفکیک شده از یک کل است.

شاید این توانایی تغییر و حرکت میان دو مدل دیدن است که موفقیت در نقاشی را رقم می زند.

استرافسکی و همکارانش دریافته اند که هنرمندان ماهر و متبحر در انتخاب این اجزاء ماهرترند که این اجزاء هم شامل عناصر و ویژگی هایی از یک شیء است که در رساندن این که شکل شی ء چه بوده ضروری است و باید در نقاشی به کار رود. 

هنگامی که هنرمند عنصر مهمی را برمی گزیند در واقع بر روی عنصر حیاتی و نادیده انگاشتن جزئیات اضافی متمرکز است.

پس مشکل و گره در جزئیات است و این انتخاب جزئیات است که افراد را از هم تفکیک می کند به افرادی با توانایی نقاشی و افراد عادی. 

پژوهشگران هنوز هم برای رابطه و بازی متقابل و فعل و انفعال میان همه عواملی که بر صحت نقاشی اثر می گذارند کار می کنند.

اگرچه همه این این مهارتها می تواند فرا گرفته شود.

شکی نیست که تمرین بخشی از توانایی نقاشی است، در حالی که برخی ممکن است برای درک صحیح و حافظه نسبت به دیگران زمینه ساز باشند، بقیه ما از حقه هایی برای تقلید کردن استفاده می کنیم.

 در پژوهشی که در سمپوزیوم اخیر در دانشگاه کلمبیا ارائه شده و به زودی منتشر می شود مشخص شد که مطابق نتایج به دست آمده از افرادی که در این پژوهش شرکت کرده بودند،  تمرین نقاشی توانایی فرد را به صورت بسیار برجسته ای در طی زمان افزایش می دهد.

 براساس این پژوهش،  روان شناسان توصیه می کنند که تکنیک هایی برای بهتر شدن نقاشی وجود دارد؛  تمرکز بر روی اندازه در نقاشی برای جاگرفتن در کاغذ، زاویه آن شیء در محیط اطرافش با نشان دادن اینکه چگونه در فضا قرار دارد،  تمرکز بر روی فاصله میان عناصر شیء و اندازه های نسبی آنها، تمرکز بر روی اندازه و شکل و فضای منفی یا فضاهای خالی میان اجزای تصویر و در آخر پژوهشگران توصیه می کنند بر روی خطوط به عنوان انچه در واقع هستند و مرزهای میان مناطق پر نور فکر شود.

به علاوه  به نظر می رسد که ترسیم شامل تمرکز بر روابط نسبی کل نگر و نیز تمرکز بر روی جزئیات تفکیک شده از یک کل است.

شاید این توانایی تغییر و حرکت میان دو مدل دیدن است که موفقیت در نقاشی را رقم می زند.

استرافسکی و همکارانش دریافته اند که هنرمندان ماهر و متبحر در انتخاب این اجزاء ماهرترند که این اجزاء هم شامل عناصر و ویژگی هایی از یک شیء است که در رساندن این که شکل شی ء چه بوده ضروری است و باید در نقاشی به کار رود. 

هنگامی که هنرمند عنصر مهمی را برمی گزیند در واقع بر روی عنصر حیاتی و نادیده انگاشتن جزئیات اضافی متمرکز است.

پس مشکل و گره در جزئیات است و این انتخاب جزئیات است که افراد را از هم تفکیک می کند به افرادی با توانایی نقاشی و افراد عادی. 

پژوهشگران هنوز هم برای رابطه و بازی متقابل و فعل و انفعال میان همه عواملی که بر صحت نقاشی اثر می گذارند کار می کنند.

اگرچه همه این این مهارتها می تواند فرا گرفته شود.

شکی نیست که تمرین بخشی از توانایی نقاشی است، در حالی که برخی ممکن است برای درک صحیح و حافظه نسبت به دیگران زمینه ساز باشند، بقیه ما از حقه هایی برای تقلید کردن استفاده می کنیم. 

در پژوهشی که در سمپوزیوم اخیر در دانشگاه کلمبیا ارائه شده و به زودی منتشر می شود مشخص شد که مطابق نتایج به دست آمده از افرادی که در این پژوهش شرکت کرده بودند،  تمرین نقاشی توانایی فرد را به صورت بسیار برجسته ای در طی زمان افزایش می دهد.


لینک کوتاه :
https://aftabir.com/article/show/14362
PRINT
شبکه های اجتماعی :
PDF
نظرات

مشاهده بیشتر

با معرفی کسب و کار خود در آفتاب در فضای آنلاین آفتابی شوید
همین حالا تماس بگیرید