امروز جمعه 16 شهریور 1403

Friday 06 September 2024

پیش‌درآمدهایی بر حضور اجتماعی زنان


1401/08/01
کد خبر : 29323
دسته بندی : ثبت نشده
تعداد بازدید : 14 نفر
با مطالعه تاریخ می‌توان چند محور اصلی را برای آوردن زنان به صحنه اجتماع برشمرد. این محورها كه در عرصه‌های گوناگون سیاسی، مذهبی و آموزشی پدیدار می‌شوند، در حقیقت اولین تكاپوهای زن ایرانی برای به‌دست‌آوردن حقوق اجتماعی را منعكس می‌كنند. زنان در مقطع نهضت مشروطیت، با اقدام به حضور و فعالیت گسترده در اجتماع از طریق راه‌اندازی مجامع، جراید و تاسیس مدارس دخترانه و... فعالیتهای اجتماعی خود را آغاز كردند و مقاله زیر به بررسی این مساله می‌پردازد. به این پرسش كه زنان از چه تاریخی و با چه انگیزه‌هایی وارد عرصه اجتماع شدند، شاید نتوان به‌درستی پاسخ داد. به‌طوركلی تاریخ زنان هنوز در پرده‌ای از ابهام باقی مانده و پرسشهای بی‌جواب بسیاری در این خصوص وجود دارد. مطالعات جدی‌تر و عمیق‌تری لازم است كه با محورقراردادن زنان، تلاش كنند مسائل را از زاویه‌ای جز آنچه تاكنون مرسوم بوده، بنگرند. برخی ورود زنان به عرصه اجتماع را به پس از آشنایی ایرانیان با فرهنگ غرب و رخنه‌كردن این فرهنگ و سپس موج نوگرایی مربوط می‌دانند. ازاین‌رو آنان نقش روشنفكران را در این امر برجسته می‌كنند و معتقدند آنان اولین كسانی بودند كه به مسائل حقوق زنان پرداختند. البته نباید فراموش شود كه زنان همیشه در طول تاریخ ایران به‌طورمستقیم یا غیرمستقیم با برعهده‌داشتن برخی مشاغل خدماتی ــ به‌ویژه مشاغلی مانند قابلگی كه ارتباط مستقیم با خود زنان داشتند ــ در عرصه اجتماعی حضور داشته‌اند. علاوه‌براین، زنان روستایی و عشایری به‌دلیل ماهیت زندگیشان همیشه در فعالیتهای روزمره نقش بسزایی ایفا می‌كردند. اما ازآنجاكه این فعالیتهای روزمره و تلاشهایی كه برای گذران زندگی صورت می‌گرفت، در جامعه روستایی و عشایری امری عادی تلقی می‌شد و در شهرها نیز غالبا تنها زنان طبقات نیازمند مجبور به فعالیت و اشتغال بودند و به محض بی‌نیازی مالی از هرگونه فعالیتی در خارج از محیط منزل خودداری می‌كردند، دراینجا از پرداختن به این موارد صرف‌نظر می‌شود و تنها به ذكر تلاشهایی خواهیم پرداخت كه برای آوردن زنان به صحنه اجتماع ــ در سطحی وسیع ــ و نیز دگرگون‌كردن فضای فكری جامعه نسبت به زنان انجام شده‌اند. چنانكه گفته شد، در اینجا كوشش شده است نشان داده شود نخستین تلاشها برای ورود زنان به عرصه فعالیتهای اجتماعی چگونه، با چه ابزار، از چه راههایی، توسط چه كسانی و احتمالا با چه انگیزه‌هایی صورت گرفته‌اند. بی‌آنكه بخواهیم ارزشگذاری كنیم و نمره مثبت یا منفی درج نماییم، باید گفت آشنایی با غرب تغییراتی را در طرز تلقی برخی افراد نسبت به زنان به‌وجود آورده بود. زمانی‌كه زمزمه‌های آزادیخواهی و مشروطه‌طلبی به‌آرامی در جامعه ترنم می‌شد، یكی از مسائلی كه مورد توجه قرار گرفت، تعلیم و تربیت به شیوه‌های جدید بود. این موضوع موافقان و مخالفان فراوانی داشت. هریك برای مدعای خود استدلالهای خاصی داشتند[i] و دراین‌بین برخی نیز لزوم تربیت دختران و نسوان را مطرح می‌كردند و حتی آموزش آنان را از آموزش مردان مهمتر می‌دانستند.[ii] اما پیش‌ازهرچیز باید بدانیم وضعیت زنان در آن دوره به چه صورت بوده است. ●وضعیت زنان در دوره قاجار متاسفانه در منابع تاریخی ما كمتر به زنان اشاره‌ شده و اطلاعات محدودی هم كه از این منابع به‌دست می‌آید، ناچیزتر از آن است كه حتی اطلاعات دقیقی درخصوص زنان دربار و یا دیگر زنان صاحب قدرت آن دوره در اختیار ما قرار دهند، چه رسد به آن‌كه از زنان ایرانی طبقات متوسط و پایین جامعه ذكری به میان آورند. بیشترین اطلاعات ما درباره زنان ایرانی از زمانی آغاز می‌شود كه سیاحان فرنگی به ایران سفر كردند و در گزارشات و سفرنامه‌های خود بنا به مناسبتهایی مطالبی درباره زنان طبقات مختلف نوشتند. بی‌شك این‌گونه اطلاعات، علیرغم مفیدبودن، بی‌نقص نخواهند بود؛ چراكه از دیدگاه فردی غیرایرانی و ناآشنا با فرهنگ و آداب و سنن جامعه نوشته شده‌اند. اما با وجود همه این نواقص و كاستی‌ها، ازآنجاكه تقریبا تنها اطلاعات ما درباره نحوه زندگی زنان گذشته را تشكیل می‌دهند، كم‌وبیش مجبور هستیم به آنها استناد كنیم. ناگفته نماند، با بررسی اسناد و مدارك و با بازبینی منابع تاریخی، می‌توان اطلاعات مختصری از وضعیت زنان یا دست‌كم زنان طبقات مرفه در برخی دوره‌های تاریخی به‌دست آورد. البته در دوره قاجار حجم اطلاعات قابل‌ملاحظه‌ای درخصوص زنان در منابع تاریخی یافت می‌شود كه بخش عمده آن در مورد زنان حرمسراهای شاهی است. تاریخ عضدی،[iii] نوشته شاهزاده عضدالدوله، نمونه‌ای از این‌گونه منابع می‌باشد. این اطلاعات غالبا دستمایه تدوین كتابهایی چون «پشت پرده‌های حرمسرا»[iv] قرار گرفته‌اند، اما این قبیل كتابها به‌هیچ‌وجه پاسخگوی پرسشهایی كه در مورد كل زنان مطرح می‌شوند، نیستند. همچنین دوستعلی‌خان معیرالممالك در كتاب رجال عصر ناصری نام تعدادی از شاهزاده‌خانمهای قاجاری را با شرح مختصری درباره زندگی برخی از آنان ذكر كرده است.[v] هرچه به دوره مشروطه نزدیكتر می‌شویم، سهم زنان سایر طبقات در منابع بیشتر می‌شود كه این امر مدلول فعالیتهای بیشتر زنان در اجتماع و شركت آنان در برخی شورشها و انقلابات این دوره است. مهدی بامداد در كتاب شرح‌حال رجال ایران مطالبی را به برخی زنان این دوره اختصاص داده است.[vi] از این دوره به‌دلیل‌این‌كه تعدادی از خانمهای فرنگی به ایران سفر كردند و از دیده‌ها و شنیده‌های خود گزارشهایی بر جای گذاشتند، اطلاعات مبسوط‌تری به‌ویژه درخصوص زندگی اندرونی زنان دربار، كه پای مردان بدانجا نمی‌رسید و نیز در مورد زنان طبقات دیگر در دست داریم.[vii] در اواخر این دوره گاه به كتابها و رسالاتی برخورد می‌كنیم كه توسط خود زنان ایرانی نوشته شده‌اند.[viii] ●تعلیم و تربیت نسوان در دوران پیش از مشروطیت، جراید نقش بسیاری در آگاه‌سازی مردم ایران ایفا كردند. جراید این دوره، گاه در میان مطالبی كه درخصوص تعلیم و تربیت و لزوم ایجاد مدارس به سبك و شیوه جدید می‌نگاشتند، به تربیت دختران نیز توجه می‌كردند. شاید در ابتدا، یعنی زمانی‌كه هنوز این مدارس برای پسران نیز توجیه مناسبی نداشت و افكار عمومی رغبت زیادی نسبت به آن نشان نمی‌داد، سخن از ایجاد مدارس دخترانه نه‌تنها بیهوده بود بلكه حتی می‌توانست اعتراض برخی افراد را به دنبال داشته باشد. ازاین‌رو نویسندگان جراید پیش از مشروطه، گاه در لابه‌لای سخنان خود به لزوم و اهمیت تربیت دختران اشاره می‌كردند و حتی نمونه‌هایی از سایر كشورها ارائه می‌دادند؛ از جمله كشور مسلمان عثمانی می‌توانست الگوی خوبی برای ایران باشد. مثلا جریده ثریا در زیرعنوان دارالعماره اسلامبول، از مدرسه‌ای دخترانه به‌نام «لیل» یاد می‌كند كه به‌خاطر تعداد زیاد داوطلبان مجبور شده بود از متقاضیان تحصیل امتحان ورودی بگیرد.[ix] البته در ابتدا حتی لزوم تاسیس مدارس جدید برای پسران نیز با شك و تردیدهایی مواجه می‌شد. برخی بر این عقیده بودند كه رفتار ناپسند ازفرنگ‌برگشته‌ها و درس‌خوانده‌ها باعث شده است بسیاری از مردم نسبت به مدارس جدید نظر خوشی نداشته باشند.[x] این بی‌اعتمادی به مدارس جدید، گاه صورت جدی‌تری به خود می‌گرفت و به مخالفت با تاسیس مدارس و حتی به اقدام برای تعطیل‌كردن آنها از طریق خشونت و ضرب و جرح منجر می‌شد. نویسنده مجله ثریا در ضمن بیان اخبار «دارالعلم شیراز» به گشایش مدرسه‌ای جهت اطفال یتیم توسط انتظام‌الملك اشاره می‌كند كه نارضایتی و بی‌اعتمادی برخی بزرگان شهر را در پی داشت و نهایتا به تعطیلی مدرسه انجامید.[xi] ثریا در زیرعنوان «مقاله مخصوصه ــ مصاحبه»، در ضمن مصاحبه از زبان فرد مصاحبه‌شونده می‌گوید: «در كتابی از نویسندگان اروپ راجع به ادبیات فارسی خواندم كه ایرانیان قبل از حمله مغول زنانشان عالم و شاعره بودند... ولی امروز بی‌سواد و نادان و چون... با آنان رفتار می‌كنند و داشتن سواد عیب و نقص است.» وی سپس از زبان فرد مذكور اضافه می‌كند كه «بعضی از جهال در لباس علم گویند تربیت و تعلیم نسوان در شرع شریف جایز نباشد و... زن ناقص‌عقل است...»؛ و در ادامه باز از زبان وی می‌گوید: «مگر قبل از حمله چنگیز در ایران مردم به روش اسلام نمی‌زیستند...»؛ سپس اضافه می‌كند: «حرفش را بریدم و گفتم مگر قبل از چنگیز رجال ایران از زیور علم و كمال عاری بودند؟ و دانش و علم خاص نسوان بود؟... مگر نه امروز جهل ایران را فراگرفته... مگر نه به رشوه‌خواری هرات تخلیه شد و مرو از دست رفت. مگر نه به نادانی، دارالعلم دارالجهل شد و افتتاح مدرسه ننگ گردید و... اول وجود ادبیات را در میانه ما ثابت كنید، بعد نسوان را در آن سهیم قرار دهید. اول شئونات انسانیت در مردان مقرر كنید، آن‌وقت زنها را از وجود آن محروم دارید. ...»[xii] گزارشهای بسیاری را در برخی مطبوعات آن دوره درخصوص افتتاح مدارس می‌توان یافت كه اگر فهرستی از آنها تهیه شود، خالی از فایده نخواهد بود؛ چراكه برخی از آنها پیش از افتتاح بسته شدند و در منابع ذكری از نام آنها وجود ندارد. غالبا جراید تلاش می‌كردند با ذكر نام كسانی كه مدرسه ساخته‌اند، به‌نوعی از آنان قدردانی نمایند تا خاطرنشان كرده باشند كه مردم به این مساله اهمیت می‌دهند. به‌ویژه اگر این موسسان از زمره علما و روحانیان بودند، جراید بیشتر بر آن تاكید می‌كردند. علی‌محمد كاشانی به نقل از حبل‌المتین از حجت‌الاسلام آقامیرزا ضیاءالدین نام برده كه «از كیسه فتوت و مروت خود مدرسه خریده به وضع جدیده بر سه حصه قرار می‌دهد: علم ادیان و ابدان و آموختن صنایع. ...»[xiii] در آن زمان عده‌ای به جای تقدیر از بانیان مدارس جدید، حتی به ساخت این مدارس برای پسران، خرده می‌گرفتند، اما وی بر آنها می‌تازد و می‌گوید: «ای هموطنان عزیز ای شاهزادگان عالم... بارها نوشته‌ام، باز هم می‌نویسم: مقصود از مدارس ملیّه كه این وقت افتتاح شده و می‌شود، تعلیم السنه خارجه نیست، نیست، نیست. مقصود همان ترویج علوم و فنون ضروریه است. می‌خواهیم لباس طاهر بپوشیم، می‌خواهیم قند و چای طاهر بخوریم، می‌خواهیم روشنایی طاهر در حرم ائمه خود بسوزانیم، می‌خواهیم در معادن خود كار كنیم، ثروت و ذخیره ملت كه مدفون می‌باشد بیرون آوریم، می‌خواهیم از عبودیت اجانب برهیم، نگذاریم ناموس ما هم مثل دیگران به دست اهل صلیب از دست برود، می‌خواهیم در ادای مراسم مذهبی آزاد باشیم، می‌خواهیم مثل اهل هند و قفقازیه و تركستان و آفریقا و غیره نشویم. البته این مراتب را همه پسند می‌كنیم، اینها علم می‌خواهد، بدون علم نمی‌شود. به یگانگی خدا مقصود از مدارس جدید این است و جز این نیست... .»[xiv] وی بعدازآن‌كه در شماره‌هایی از جریده خود درخصوص تعلیم و تربیت و لزوم تاسیس مدارس جدید سخن گفت و درلابه‌لای آن مطالبی نیز از تعلیم دختران ذكر كرد، كم‌كم جسارت پیدا نمود و در شماره ۱۱ سال دوم انتشار، مقاله‌ای درخصوص تربیت دختران چاپ كرد كه آوردن قسمتهایی از آن در اینجا خالی از فایده نیست. وی می‌نویسد: «ثمره تربیت و تعلیم نسوان پرسی [ایرانی] و فوائد آن كه ملت را حد شمار فزون است. ندانی انسان بی‌تربیت چون شجر بی‌ثمر است و نادان جاهل حیوان بی‌عقل و بصر. جنس بشر عموما و نسوان خصوصا تا علم فرانگیرند و دانش نپذیرند، اطلاق انسان بدیشان نشود. طفل رضیع خردسال در بغل و در كنار مادر بی‌هنر بی‌كمال، همه خوی بهائم آموزد و چهره به حیوانیت یعنی نادانی برافروزد... از مادر نادان جز ضرر و زیان چه رسد و جز گرفتاری به عوالم موهومات چه نفعی عاید گردد... و اگر مادر دانا باشد، تواند وی را چنان تربیت كند كه اثری از جهل در او نماند.»[xv]
گالری تصاویر

لینک کوتاه :
https://aftabir.com/article/show/29323
PRINT
شبکه های اجتماعی :
PDF
نظرات
جدیدترین اخبار ها
بروزترین اخبار ها
مطالب مرتبط

مشاهده بیشتر

با معرفی کسب و کار خود در آفتاب در فضای آنلاین آفتابی شوید
همین حالا تماس بگیرید