مارکوپولو در سفرنامه اش درباره هرمز می گوید: این شهر
محل رفت و آمد و داد و ستد بازرگانان هندی است که با خود ادویه و دارو و
سنگ های قیمتی و مروارید و منسوجات زربفت و عاج و کالاهای دیگر می آورند و
در اینجا اجناس خود را به تجاری واگذار می کنند که وسیله توزیع آن را در
تمام دنیا دارند.
در
این مقاله می خواهیم به جزیره ای بپردازیم که به گفته مورخان روزگاری
بزرگترین مرکز تجاری خلیج فارس بود و جزیره ای که جزئی از ایران بود و دولت
ایران درآمد بالایی از فعالیت های اقتصادی این جزیره داشت.
خلیج فارس و
بنادر آن از دیرباز مکان های پر رونق و جذاب برای تجار و بازرگانانی بودند
که از چهار سوی جهان به قصد تجارت و بازرگانی می آمدند.
با درهم شکستن
امپراطوری ساسانی و بروز آشفتگی در مرزهای شمالی ، خلیج فارس برای مدتی
رونق سابق را نداشت اما در دوره دیلمیان در قرن چهارم هجری این رونق دوباره
برگشت.
گفته
می شود در میان پادشاهان ایرانی بعد از اسلام اولین کسی که با درک اهمیت
خلیج فارس تلاش کردد بنادر و مسیرهای حرکت به خلیج فارس را به تصرف خود در
آورد عضد الدوله دیلمی بود.
دیلمیان شیراز را به عنوان یکی از پایتخت
های خود انتخاب کرده بودند و از آنجا تلاش بیشتری کردند که بر خلیج فارس
تسلط بیشتری داشته باشند.
در زمان عضدالدوله ، عماد الدوله دیلمی در سال
۳۱۶ هجری شمسی ۳۲۶ هجری قمری و ۹۳۸ میلادی) اهواز را به تصرف خود در آورد
که در آن زمان یکی از شهرهای مهم تجاری در حاشیه خلیج فارس بود.
دیلمیان بعدها بصره و خرمشهر را هم تصرف کردند و مسیر دریایی تجارت بنی عباس را بستند.
توجه
آنها به خلیج فارس باعث درآمد بیشترشان شده بود و همین باعث شد که با لشکر
و قدرت بیشتری بغداد و پایگاه خلافت را به تصرف درآورند.
البته آنها
خلیفه و خلافت را از بین نبردند و این یکی از سیاست های عجیب دیلمیان است.
در واقع آنها بحسب ظاهر می توانستند امپراطوری ایران را احیا کنند و سیادت
سیاسی اعراب بر بین النهرین را از بین ببرند.
اما این اتفاق نیفتاد.
ظاهرا دیلمیان ملاحظات بالاتری داشتند و این ملاحظات به نگرانی آنها از به
آشوب کشیده شدن جهان اسلام و از بین رفتن تلاش های آنها برای احیای تجارت و
اقتصاد در این منطقه بوده است.
یکپارچگی حاکمیت مقتدر دیلمیان بر مسیر های تجاری از خلیج فارس تا مدیترانه منجر به رونق تجارت از خلیج فارس تا بین النهرین هم شد.
حتی
ساخت آبراهه ای از کارون به دجله هم که هنوز بقایاش در خرمشهر دیده می شود
هم کار دیلمیان بود. آنها روی تجارت آبی و دریایی در خلیج فارس خیلی حساب
کرده بودند.
با زوال دیلمیان، در ایران سلجوقیان به قدرت رسیدند و در آن سوی جهان اسلام هم فاطمیان مصر خلافت راه انداختند.
قدرت
گرفتن خلافت فاطمی در برابر خلافت عباسی و چند پاره شدن حاکمیت سیاسی بر
مسیر تجاری که از خلیج فارس به اروپا کشیده شده بود در قرون بعدی باعث شد
که خلیج فارس بازهم از رونق بیفتد و بازرگانان به سمت راه های دیگری برای
تجارت بروند.
آشفتگی ایران در قرون ۵ تا ۷ و حمله مغول ها ، باعث شد که
تعدادی از تجار ساکن در اطراف خلیج فارس به جاهای دیگری کوچ شوند از جمله
این که تعدادی از تجار شیرازی به آفریقا کوچ کردند.
تعدادی از تجار
ایرانی و عربی به جزیره هرمز آمدند و از این جا به بعد جزیره هرمز آرام
آرام تبدیل به مرکز تجاری مهمی در خلیج فارس شد.
در
قرن هفتم هجری این جزیره تبدیل به بزرگترین مرکز تجاری خاورمیانه شده بود.
مارکوپولو در آن سالها از هرمز دیدن کرده بود و آن را جزیره ای پر رونق
توصیف کرده بود. این رونق تا حمله پرتغالی ها به این جزیره ادامه داشت و
بعد از حمله پرتغالی ها به مرور از این رونق کم شد.
شرکای تجار هرمز در
آن زمان در دکن و گجرات هند بودند و در اروپا نیز تجار ونیزی بسیاری به
هرمز رفت وآمد داشتند . از سوی دیگر نیز بسیاری از محصولات و مصنوعات
ایرانی که در شهرهایی مثل یزد و اصفهان و شیراز تولید می شد به هرمز منتقل و
از آنجا به اقصی نقاط جهان ارسال می شد.
در این دوره جزیره هرمز تنها
شهری در شرق عالم بود که در آن فعالیت اقتصادی با دور اندیشی سیاسی همراه
بود. پادشاه تجار و نظام اداری در یک همکاری دو جانبه شرایط لازم را برای
تسهیل امور بازرگانی به وجود می آورند. اولویت نخست در تمام سیاست گذاری ها
با امور تجاری و بازرگانی بود. در واقع تاریخ هرمز چیزی جز سرگذشت تبادل
کالا و داد و ستد دریایی نیست. این جزیره از قرن هشتم به بعد موقعیت ممتاز
تجاری به دست آورد.
توصیف یک مسافر اروپایی به نام ویلسون پیش از حمله پرتغالی ها به هرمز این گونه است:
منظره این شهر در نظر تجار و مسافرین خارجی از سایر بلاد مشرق زمین زیباتر و مجلل تر جلوه می کرد.
مردمان
مختلفی از جمیع اقطار عالم بدانجا آمده و کالا و مال التجاره خود را با
ادب و احترام کاملی که در هیچ یک از مراکز تجارتی دنیا نظیر آن دیده نمی
شود باهم معاوضه می کنند.
کف کوچه ها را با حصیر و در بعضی نقاط با قالی
مفروش ساخته اند و برای جلوگیری از حرارت شدید آفتاب پرده های کتانی قشنگ
در مقابل خانه ها آویخته اند.
اهالی در اتاق های خود گلدان های ینی پر
از گل و ریاحین قرار می دهند شترهای زیاد با مشک های پر از آب همیشه در
میدان عمومی شهر حاضر هستند.
شراب های ایرانی و عطریات و انواع میوه ها و
خوردنی ها به وفور در اینجا یافت می شود و عالی ترین موسیقی های شرقی را
در آنجا می توان شنید.
خلاصه آن که تمول و ثروت و تجارت و ادب و نجابت باهم متفق شده این شهر را مرکز آسایش و سعادت ساخته است.
همچنین جهانگردی به نام گاسپار داکروز که در سال ۱۵۶۵ میلادی سه سال در هرمز زندگی کرده است می گوید:
هرمز
در میان شهرهای تجاری اقیانوس هند یکی از ثروتمندترین مناطق است. زیرا از
تمامی نقاط هند، امارت عربی و فارس تا سرزمین مغولستان و حتی روسیه و اروپا
کالاهای بسیار زیاد و گران قیمتی بدانجا می آورند و خودم شخصا تاجران آن
نواحی که حتی از ونیز به آنجا آمده بودند را دیده ام از این روست که ساکنین
هرمز بر این عقیده اند که دنیا به سان حلقه ای است و هرمز نگین آن است.
در
قرن شانزدهم میلادی پرتغالی ها بنا به دلایلی که در شماره های قبل به بخشی
از آنها اشاره کردیم. به این نتیجه رسیدند که با کمک ناوگان دریایی خود،
بنادر و جزایر پردرآمد در دنیای آن روز را تحت سیطره خود در بیاورند و با
این کار ثروت پادشاه را افزایش دهند.
در همین راستا، پرتغالی ها در سال
۱۵۰۷ به وسیله فردی به نام آلفونسو دالبوکرک تصرف کردند پرتغالی ها در آن
زمان می کوشیدند هر بندر و جزیره ای که پردرآمد بود را به تصرف خود در
آورند و درآمد پادشاهی پرتغال را افزایش دهند.
این
جزیره وقتی مورد حمله پرتغالی ها قرار گرفت یک پادشاه خردسال داشت اما
اداره جزیره در دست فردی به نام «خواجه عطا» بود که بر اساس نقل تاریخ فردی
بسیار باهوش و زیرک بود او در ابتدا با پرتغالی ها جنگید اما چون کشتی
هایی که در جزیره بودند هیچ کدام نظامی نبودند ناوهای پرتغالی خیلی زود
کشتی های مدافع را از بین بردند و بر جزیره مسلط شدند.
خواجه
عطا بالاجبار حاکمیت پرتغالی ها را پذیرفت. ولی با زیرکی بین فرماندهان
پرتغالی اختلاف انداخت و باعث شد که آنها از این جزیره فرار کنند. اما
خواجه عطا پذیرفته بود که هرمز تحت الحمایه پرتغال بماند و به صورت سالیانه
مبالغی به آنها مالیات می داد هر چند همان را هم یک خط در میان می داد.
با
وجود مقاومت خواجه عطا، هیچ گاه نه از سوی ایران کمکی به جزیره شد و از
هند که بازرگانان و تجار بسیاری را در هرمز داشتند. با وجود خواجه عطا در
جزیره پرتغالی ها تلاش هایشان برای تسلط کامل بر جزیره ناکام ماند اما
کشمکش میان او و پرتغالی ها مهمترین مزیت جزیره که ثبات و آرامش برای تجارت
بود را به مرور از بین برد و وزن اقتصادی هرمز به تدریج افول کرد. بخشی از
این مشکل هم به نوع استعمار پرتغالی ها مربوط بود.
از
آنجا که پادشاهی پرتغال در دوردست بود، فرماندهانی که از سوی آن پادشاهی
در خلیج فارس و جزایر و بنادر تحت تصرف پرتغالی ها گماشته می شدند بیشتر
ازآنچه پادشاه پرتغال می خواست فشار می آوردند و همین هم موجب شد که ساکنان
این بنادر و جزایر نارضایتی زیادی از شرایطشان داشته باشند. به همین دلیل
در تمامی بنادر و جزایر زیر سلطه پرتغالی ها در خلیج فارس بارها شورش و
قیام شد. البته این قیام ها به نتیجه نرسید تا وقتی که از ایران کمک رسید.
این
قیام ها برای اهالی هرمز تبعات سنگینی داشت از آن جهت که پرتغالی ها بعد
از این قیام ها نظام گمرکی جزیره هرمز و بنادر شورشی را در دست گرفتند و
دست خاندان های بزرگ ساکن در متصرفات را از فعالیت های تجاری و اقتصادی
کوتاه کردند و همین مساله باعث کوچک بسیاری از خاندان های بزرگ و از بین
رفتن رونق بازرگانی در این شهرها شد.
عوامل
پرتغالی که نظامی بودند به جهت دور بودن از مرکز امپراطوری خودشان هم به
شکل ناشیانه ای دست به بازرگانی می زدند البته بازرگانی انها بیشتر شبیه
دزدی دریایی بود.
طی صد سال حاکمیت پرتغالی ها بر برخی بنادر و جزایر
خلیج فارس بسیاری از مردم از منطقه کوچ کردند و تجارت در خلیج فارس آسیب
فراوانی دید.
اولین
شاهی که در ایران به فکرش رسید هرمز را از پرتغالی ها پس بگیرد شاه عباس
بود او برای جنگ با پرتغالی ها به ناوهای انگلیسی نیاز داشت و با وجود
مخالفت اولیه انگلیسی ها، با کمک ناوهای انگلیسی و با فرماندهی فرمانده
شجاع ایرانی امام قلی جزیره هرمز در سال ۱۶۲۲ میلادی (۱۰۰۱ هجری شمسی)
دوباره به دست ایرانی ها افتاد. اما دیگر رونق سابق خود را به دست نیاورد.
دکتر
محمد باقر وثوقی در کتاب تاریخ خلیج فارس می گوید میان شاه عباس و ادوارد
مونوکس (نماینده کمپانی هند شرقی بریتانیا) در دیدارهایی که میان آنها در
سال ۱۶۲۲ صورت گرفت ، طرفین توافق کردند که شهرهای هرمز بعد از بازپس گیری
از پرتغالی ها تخریب شود و ساکنان و بازرگانان حاضر در این جزیره به بندر
گمبرون (بندرعباس) و بندر جاسک فعلی منتقل شوند.
بر ما روشن نیست که چرا این توافق شده است و چرا شاه عباس که اتفاقا به گفته تاریخ رفتار سردی با مونوکس داشت چنین تصمیمی گرفته است.
شاید
علت آن این باشد که حاکمیت ایران تسلط راحت تر و بهتری بر بنادر داشت و
حفظ جزایر برایش دشوارتر بود و ترجیح می داد که آن جنب و جوش تجاری در
جزیره هرمز به بنادر ایران منتقل شود.اتفاقی که دیگر نیفتاد و نه جزیره
هرمز به رونق سابق برگشت و نه بندرعباس و بندر جاسک چنان جایگاهی یافتند.
اما
به جرات می توان گفت که با این اتفاقات آن که بیشترین سود را کرد و پایه
های حاکمیت خود بر خلیج فارس در قرن های بعدی را مستحکم کرد انگلستان و
کمپانی هند شرقی بریتانیا بود.
انگلیسی ها با تصرف هرمز توسط ایران
پرتغالی ها را از خلیج فارس بیرون کردند و آرام آرام تسلط و سیطره خود بر
این منطقه مهم اقتصادی افزایش دادند
چنانچه در نوشتارهای بعدی خواهیم نوشت که چگونه امتیاز انحصاری کشتیرانی در خلیج فارس را گرفتند.
مرگ
شاه عباس در ایران ، پایان اقتدار صفویان بود و سلسله صفویه رو به زوال
رفت و با این اتفاق سیطره ایران بر خلیج فارس که لازم بود بیشتر شود، هم کم
و کمتر شد.
اکبر بیاتی ـ ویکی تماس
21 آبان 1403
21 آبان 1403
22 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
28 آبان 1403
28 آبان 1403
28 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
25 آبان 1403
25 آبان 1403
09 آبان 1403
26 آبان 1403
26 آبان 1403
26 آبان 1403
مشاهده بیشتر
01 آذر 1403
04 آذر 1403
04 آذر 1403
04 آذر 1403
07 آذر 1403
11 آذر 1403
17 آبان 1403
17 آبان 1403
19 آبان 1403
11 آذر 1403
16 آبان 1403
16 آبان 1403
19 آبان 1403
19 آبان 1403
19 آبان 1403
20 آبان 1403
20 آبان 1403
20 آبان 1403
01 آذر 1403
01 آذر 1403
01 آذر 1403
01 آذر 1403
01 آذر 1403
01 آذر 1403
05 آذر 1403
01 آذر 1403
01 آذر 1403
13 آذر 1403
01 آذر 1403
14 آذر 1403
14 آذر 1403
01 آذر 1403
12 آذر 1403
01 آذر 1403
01 آذر 1403
06 آذر 1403