امروز جمعه 16 شهریور 1403

Friday 06 September 2024

نه تربیتی، نه تربیت بدنی- معاونت فوق برنامه


1401/08/01
کد خبر : 29039
دسته بندی : ثبت نشده
تعداد بازدید : 12 نفر
آنهایی که رأی به حذف امور تربیتی دادند، اعتقاد داشتند بعد از گذشت ربع قرن از پیروزی انقلاب و حاکمیت نظام جمهوری اسلامی، دیگر دلیلی وجود ندارد که بین نیروهای آموزش و پرورش دو دستگی ایجاد کنیم و حفظ ارزش های انقلاب را مختص گروهی به نام تربیتی بدانیم. مخالفان هم تأکید دارند که حذف امورتربیتی به معنای سست کردن پایه های اسلام و انقلاب است. از دید این عده، مربیان تربیتی، حافظان ارزش های اسلامی در مدارس هستند و حذف آنها، باعث کمرنگ شدن این ارزش ها می شود. طبق معمول، چه از موافقان و چه از مخالفان، کمتر کسی به شنیدن تحلیل های دیگر علاقه نشان می دهند. اگر حذف امور تربیتی توسط یک جناح سیاسی انجام گرفت، جناح سیاسی دیگر سعی دارد با احیای امور تربیتی، مقابله به مثل کند. در هر حال، طبق طرحی که در مجلس شورای اسلامی تهیه شده، به آموزش و پرورش فرصت داده شده است که ظرف مدت یک ماه، ضمن بررسی موضوع، زمینه های احیای امور تربیتی را فراهم آورد. صاحب این قلم بارها به تحلیل مفاهیم «آموزش» و «پرورش» پرداخته است. در مقاله «آموزش وسیله پرورش است» هم که چندی پیش در همین صفحه چاپ شد، علاوه بر بحث نسبت پرورش با آموزش، به نوعی جایگاه امور تربیتی در آموزش و پرورش مورد بررسی قرار گرفت. در مطلب حاضر، قصد داریم توجه کارشناسان و تصمیم گیرندگان را در موضوع امور تربیتی به سمتی منطقی و علمی سوق دهیم. ●چرا امور تربیتی؟ بود و نبود «امور تربیتی» چه مشکلی از آموزش و پرورش را حل می کند؟ نهاد امور تربیتی بعد از ۲۵سال فعالیت به کجا رسیده است؟ فلسفه تأسیس این نهاد چه بود؟ چه ضرورت هایی برای احیای مجدد امور تربیتی وجود دارد؟ اگر این تصور وجود دارد که «ارزش ها و اعتقادات» در مدارس، با حضور گروهی خاص تقویت می شود، به طور حتم تصوری نادرست است. ساده انگاری و سطحی نگری است که وظیفه سنگین و پیچیده انتقال فرهنگ به گروهی خاص محول شود و دیگران فقط سیاهی لشکر باشند. حتی اگر بخواهیم اصرار کنیم که مربیان تربیتی، متولی اصلی حفظ ارزش ها هستند و این به معنای نادیده گرفتن نقش معلمان و عوامل دیگر نیست، اما تجربه ها و واقعیت ها نشان داده اند که این نگرش دوگانه، در مدرسه فاصله ایجاد می کند. اساس کژراهه ای که در آموزش و پرورش شروع شد، به تعریف نادرست از تربیت باز می گردد. این اندیشه ناصواب که آموزش با جسم و پرورش با روح سر و کار دارد، ما را در مسیری قرار داد که آموزش را در ریاضی، فیزیک، شیمی و... خلاصه کردیم و پرورش هم در یک سری فعالیت های متفرقه و ناهمگون خلاصه شد. مشکلات ما از آنجا شروع شد که با بی توجهی به نظام تربیت معلم و عدم سرمایه گذاری در این زمینه به تدریج متوجه شدیم که سر رشته امور از دستمان در رفته است و به همین علت، تمرکز و تأکید بر نقش امور تربیتی روز به روز افزایش یافت. تربیت که کار مدرسه با همه عوامل آن است، به افرادی محدود سپرده شد و آنها هم به مرور زمان دریافتند که تربیت، کاری انحصاری نیست، بلکه تعاملی است. حفظ ارزش ها و مبانی اعتقادی بهایی دارد که نظام اجتماعی ما هنوز آن را نپرداخته است. در پیچیدگی دنیای امروز و مباحث گسترده فرهنگی، چگونه می توان پذیرفت که با یک مراسم صبحگاهی، چند پوستر و شعار، اردو و کلاس و ... ارزش ها حفظ شوند؟ نهاد امور تربیتی اشکالی نداشت؛ اشکال در تفکری بود که این نهاد را پایه گذاری کرد. نیروهای تربیتی، عمدتاً افرادی مخلص و با انگیزه بودند، ولی کاری به آنها سپرده شد که نمی توانستند از عهده اش برآیند و اصلاً شدنی هم نبود. ●یکی برای همه! هدف از تأسیس نهاد امور تربیتی به کارگیری افرادی بود که متولی تربیت باشند یا حافظ و نگهبان ارز ش ها؟ آیا واقعاً به دنبال «مربی» بودیم یا «نگهبان» ؟ به کدام یک رسیدیم؟ آیا مدافعان امور تربیتی به درستی می دانند که دنبال چه هستند؟ اگر هدف «تربیت» است که چنین کار سترگی، کاری انحصاری و یک نفره نیست؛ و اگر هدف «نگهبانی» از ارزش هاست که شیوه کار چنین نیست. مدافعان امور تربیتی، در توجیه ضرورت موضوع، «تربیت» را پیش می کشند، اما در واقع، به دنبال دومی هستند. ترس از این است که ارزش ها نادیده گرفته شده و به فراموشی سپرده شود. اگر به کارگیری مربیان تربیتی، سهل الوصول ترین مسیر باشد، به طور حتم درست ترین مسیر نیست. حفظ آموزش ها و آرمان ها نیازمند شیوه هایی است که ما بارها در این زمینه به خطا رفته ایم و چون نگاهی نظام مند و علمی نداشته ایم، به شیوه هایی منطقی و سازگار با فرهنگ مان دست نیافته ایم. «تربیت» هم در هیچ کجای دنیا به یک یا چند نفر خاص سپرده نمی شود. تربیت، کاری سیستماتیک، پیچیده و تعاملی است، اما از نگاه ما، تربیت به قدری ساده است که یک نفر هم از پس آن برمی آید و البته «تربیت» زمانی به صورت موضوعی جدی در می آید که جنبه سیاسی پیدا کند. منظور از بیان این نکات، تفکیک «تربیت» از «حفظ ارزش ها» نیست، چرا که حفظ ارزش هم جزئی از تربیت است. اگر واقعاً به دنبال «تربیت» باشیم، حفظ ارزش ها هم حاصل می شود. اما متأسفانه نگاه رایج که فقط بر حفظ ارزش ها تأکید دارد، نگاهی یک طرفه و امنیتی است. حتی اگر حذف کنندگان امور تربیتی به درستی ندانستند که چرا این کار را کردند یا قصد و غرضی هم در این کار داشتند، دلیلی نمی شود که یک تفکر نادرست، همچنان ادامه یابد. نگرش نادرست و ناقص به «تربیت» سابقه ای دیرینه در آموزش و پرورش دارد اما عجیب تر آن است که آموزش و پرورش برای اصلاح این نگرش، هیچگاه نگاهی جدی به بیرون نداشته است. در دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی و در انواع رشته های مرتبط، مباحث گسترده ای در خصوص مفاهیم «آموزش» و «پرورش» وجود دارد. استادان و صاحبنظران زیادی در این باره کتاب نوشته اند، اما به نظر می رسد آموزش و پرورش بدون توجه به همه این موارد ، همچنان اصرار دارد وضعیت بغرنج و مبهم خود را ادامه دهد. اگر آموزش و پرورش مفهوم پرورش را درک کند، آنگاه متوجه خواهد شد که چه فرصت های پرورشی را از دست می دهد. آموزش و پرورش ما به جای استفاده از فرصت های پرورشی، خود را با فرصت های کوچک و محدود سرگرم می کند. در گوشه گوشه آموزش و پرورش، کارهای گوناگونی انجام می شود که کمتر انسجامی بین آنها وجود دارد. ●تربیت یا تربیت بدنی؟ کاش به اندازه ای که آموزش و پرورش به مباحث اداری و اجرایی اهمیت می دهد، به مبانی فعالیت ها هم اهمیت می داد. در موضوع امور تربیتی، یک بخش مهم قضیه این است که در وزارت، معاونت تربیتی وجود داشته باشد یا تربیت بدنی؟ همانند موضوع مربیان تربیتی، مسئله تربیت بدنی هم با نگرشی تک بعدی در آموزش و پرورش مورد توجه قرار می گیرد. باز این تصور وجود دارد که اگر دانش آموزان به طرف ورزش بروند، کمتر به معضلات اخلاقی و اجتماعی گرفتار خواهند شد. اگرچه ابعاد چنین تفکری جای ایراد دارد، ولی با پذیرش همین فرض، آیا وجود معاونتی با این عنوان، نشانه اهمیت دادن به موضوع است؟ ما در استانداردهای فضای سبز و فضای ورزشی مدارس چقدر با دنیا فاصله داریم؟ نکند می خواهیم این فاصله را با پست معاونت تربیت بدنی پر کنیم؟ بازهم باید تأکید شود که انسجامی در فعالیت های آموزش و پرورش و به بیان جامع تر، در فعالیت های فرهنگی وجود ندارد. هرکس بودجه ای می گیرد و آن را در جایی خرج می کند؛ اما سیاست های کلانی که این فعالیت ها و بودجه ها را به هم ارتباط دهد، دیده نمی شود. ظاهراً دعوای پست ها و معاونت ها، جدی تر و کلیدی تر از بقیه مسائل است و بود و نبود پستی، مشخص می کند که هر موضوع چقدر اهمیت دارد. ورزش، بهداشت و تندرستی نیاز همه دانش آموزان است، اما تأمین این نیاز، در گرو تجمیع امکانات و انسجام فعالیت های درونی و بیرونی است، نه اینکه حتماً هر کدام برای خود معاونتی داشته باشند. ●عملکرد امور تربیتی وجود نهاد امور تربیتی نه تنها نگرشی غلط را درباره تربیت اشاعه می دهد، بلکه به نتایجی انحرافی در عملکرد می رسد. یکی از دغدغه های قدیمی مربیان تربیتی، تشخیص محدود و شرح وظایف شان بود. سال های زیادی مربیان تربیتی در مدارس، همه کاره هیچ کاره بودند. بر اساس ویژگی های شخصیتی مربی تربیتی، سلیقه های مدیر، سیاست های منطقه و سایر عوامل، طیف گسترده ای از انتظارات برای مربیان تربیتی وجود داشت که گاه حتی غیرقابل شمارش بود! در نهایت هم این معضل ادامه یافت و علی رغم بعضی از دستورالعمل ها و قوانین، باز هم گستردگی طیف فعالیت ها باقی ماند. مربیان تربیتی در مدارس از فعالیت های قرآنی و مذهبی گرفته تا برگزاری انواع و اقسام اردوها، تشکیل انواع کلاس ها و همراهی دانش آموزان در برنامه های مختلف را عهده دار هستند. برنامه هایی مانند سینمابردن، استخر، کلاس های نقاشی و گلدوزی، مشارکت در برنامه های مربوط به مناسبت ها و... فعالیت های تربیتی محسوب می شوند. چه سنخیتی بین این برنامه های متنوع وجود دارد؟ آیا اینها مترادف با تربیت هستند؟ این گونه نتایج، حاصل نگرش های خُردنگر، ناقص و غیر تخصصی است. امور تربیتی در آموزش و پرورش به جایی رسید که بسیاری از مربیان تربیتی دیگر علاقه ای به اشتغال در این سمت نداشتند. اگر چه در مجادله های سیاسی، به دلایل دیگری برای اثبات ضرورت امور تربیتی استناد می شود، اما در میدان عمل، حتی بین خود مربیان تربیتی، دیگر آن انگیزه های اولیه دیده نمی شد.
گالری تصاویر

لینک کوتاه :
https://aftabir.com/article/show/29039
PRINT
شبکه های اجتماعی :
PDF
نظرات
جدیدترین اخبار ها
بروزترین اخبار ها
مطالب مرتبط

مشاهده بیشتر

با معرفی کسب و کار خود در آفتاب در فضای آنلاین آفتابی شوید
همین حالا تماس بگیرید