امروز جمعه 16 شهریور 1403

Friday 06 September 2024

نقش معلم در شكوفایی خلاقیت


1401/08/01
کد خبر : 29260
دسته بندی : ثبت نشده
تعداد بازدید : 10 نفر
● مفهوم خلاقیت خلاقیت و نوآوری محرك اصلی تمدن‌هاست. تلفن، اتومبیل، هواپیما، رادیو، تلویزیون، رایانه، اتوماتیك، الكترونیك، قدرت اتمی و مسافرت های فضایی و خلق ادبیات و انواع هنرها و ... نقاط عطفی از اختراعات و اكتشافات و نمودی ارزشمند از تفكر و ذهن خلاق بشر است. بنابراین، برای پیشرفت در صنعت، اقتصاد، سیاست و همه علوم، نیازمند تفكری خلاق و نوآور می‌باشیم; خلاقیتی كه در ضمیر همه ما نهفته و در نحوه زندگی ما تأثیر دارد. تحولات سریع عصر كنونی ما، نیازمند حل مسائل و مشكلات به گونه‌ای خلاق است. هرچند علم و توسعه و پیشرفت نیاز اولیه بشر امروزی است، ولی باید دانست كه علم به خودی خود، ضامن حل بسیاری از مسائل و مشكلات آینده‌ای كه ما با آن ها مواجه خواهیم شد نیست، تنها نیروی فوق العاده و قدرتمند خلاقیت است كه می‌تواند مسائل و مشكلات را به طرز خارق العاده‌ای از سر راه بشر بردارد.۱ روان شناسان در تعریف خلاقیت متفق القول نیستند و به خلاقیت از زوایای گوناگونی می‌نگرند; در گذشته محور بحث روان شناسان از خلاقیت «شخص خلاق یا فرایند خلاق» بود. امروزه نیز اگرچه بسیاری از اندیشمندان به خلاقیت به عنوان یك فرایند می‌نگرند، اما تعریف آنان از خلاقیت، مبتنی بر ویژگی «مولد بودن» است. مك كینان در تعریف خلاقیت می نویسد: «خلاقیت عبارت است از حل مسأله به نحوی كه ماهیتی بدیع و نو داشته باشد.» ویلیامز می نویسد: «خلاقیت مهارتی است كه می تواند اطلاعات پراكنده را به هم پیوند دهد، عوامل جدید اطلاعاتی را در شكل تازه ای تركیب كند و تجارب گذشته را با اطلاعات جدید برای ایجاد پاسخ های منحصر به فرد و غیرمتعارف مرتبط سازد.»۲ ● آموزش و پرورش خلاقیت در چند دهه اخیر پژوهش های بسیاری در زمینه خلاقیت انجام شده است. پژوهش‌های انجام شده در زمینه آموزش خلاقیت، عموماً به این نتیجه رسیده است كه خلاقیت را هم می‌توان آموزش و هم پرورش داد.۳ تورنس می‌نویسد: طی پانزده سال تجربه در مطالعه و آموزش تفكر خلاق، شواهدی دیده ام كه نشان می‌دهد خلاقیت را می‌توان آموزش داد. فلدهوسن و همكارانش می‌گویند: پاسخ به این سؤال كه «آیا می توان خلاقیت را آموزش داد؟» مثبت است. آنان روش‌های جالبی برای آموزش خلاقیت ارائه می‌دهند.۴ تحقیقات نشان داده است كه تمام انسان‌ها دارای قوّه خلاقیت هستند; برخی در یك زمینه دارای خلاقیت بیش تر و برخی در زمینه ای دیگر. خلاقیت می تواند به وسیله معلمان در دانش آموزان شكوفا گشته و یا از بین برود. بنابراین، باید محیط و فضای مساعدی برای رشد و پرورش قوّه خلاقیت دانش آموزان فراهم آورد. كارل راجرز در این زمینه می نویسد: «روشن است كه خلاقیت را نمی توان با فشار ایجاد كرد، بلكه باید به آن اجازه داد تا ظهور كند. همان گونه كه زارع نمی تواند جوانه را از دانه بیرون بیاورد، اما می تواند شرایط مناسبی برای رشد دانه فراهم آورد. در مورد خلاقیت هم همین شرایط صادق است. باید زمینه ای مساعد برای رشد و توسعه خلاقیت فرزندان و دانش آموزان فراهم آورد. از جمله تجربیات من در روان شناسی این است كه می توان با فراهم كردن امنیت روانی و آزادی، احتمال ظهور خلاقیت سازنده را افزایش داد.»۵ روشن است كه هر كسی ممكن است در زمینه ای خاص خلاقیت داشته باشد. از هر كسی در هر زمینه نمی توان انتظار خلاقیت و ابتكار داشت. باید این بسترها و علایق و زمینه ها را شناسایی كرده و زمینه رشد آن ها را فراهم نمود. ● ویژگی‌های افراد خلاق روان شناسان ویژگی های افراد خلاق را مورد بررسی و مطالعه قرار داده اند. در پژوهش هایی كه توسط استینر (۱۹۶۵) و بارون (۱۹۶۹) و بارباراكلارك (۱۹۷۹) صورت گرفته، صفت های ذیل به عنوان ویژگی های افراد خلاق، كه عموماً برخوردار از آن هستند، بیان شده است: ـ دارای گنجایش ذهنی و فكری زیادی هستند (تیزهوش تر از دیگراننند); ـ علاقه آن ها به مسائل علمی، هنری، فرهنگی و اجتماعی بیش تر و دامنه اطلاعات آن ها در این زمینه وسیع تر است; ـ درباره مسائل انتزاعی، در مقایسه با مسائل عینی و ملموس، بهتر و عمیق تر می اندیشند; ـ دوست دارند كه در مباحثه عقیده خود را بیان كنند، ولی اصراری به تحمیل عقاید خود ندارند; ـ انعطاف پذیرند و بیانشان دارای طنز است; ـ علاقه به سؤال و پرسش دارند و بسیار كنجكاوند; ـ محافظه كار نیستند و بیش تر ریسك پذیرند; ـ علاقه های متنوع و فراوانی دارند و دارای فرایندهای غیرمتعارف فكری هستند; ـ در فكر و عمل از اصالت و نوآوری بیش تری برخوردارند; ـ دارای زندگی تخیلی بوده و درگیری بیش تری با رؤیاهای خیالی دارند; ـ استقلال طلب بوده و دوست ندارند كه از راه و روش زندگی دیگران پیروی كنند; ـ اعتماد به نفس خوبی دارند و در مقابل ناكامی ها كم تر دلسرد و مأیوس می شوند; ـ از معیارها، رسوم و ارزش های اجتماعی، كه به نظرشان قابل قبول نیستند، كم تر پیروی كرده و بیش تر متكی به قضاوت شخصی خود هستند; ـ در رابطه با دیگران رُك و صریح و درست كارند; ـ به مسائل فلسفی همچون مذهب، ارزش ها، معنی زندگی و این قبیل امور توجه می كنند; ـ بر غرایز خود تسلط بیش تری داشته، شخصیت رشد یافته تری دارند و كم تر دارای اختلال روحی و روانی می شوند; ـ دارای حافظه ای قوی بوده و به جزئیات مسائل توجه دقیق دارند. توانایی انجام كارهای پیچیده را نیز دارند.۶ معلم و شیوه های پرورش تفكر اخلاق تعلیم و تربیت به یك معنا عبارت است از رشد قوّه قضاوت صحیح در افراد. تقلید از دیگران یا پیروی از تمایلات و عادات، سبب ركود فكری و عجز او در برابر مسائل و مشكلات است. امروزه جامعه نیازمند افرادی است كه فكر و خرد را حاكم بر اعمال و افكار خویش قرار می دهند و مشكلات را به گونه ابتكاری از سر راه خود برمی دارند. اجمالاً وظایف یك معلم در تحقق این هدف بدین شرح است: ۱. دانش آموزان را به داشتن ایده های بكر و نو تشویق نماید; ایده هایی كه كموبیش برای خود آن ها بكر است. ضمن پذیرش ایده های بكر، زمینه ابراز آن ها را فراهم كند. مثلاً، می توان از دانش آموزان خواست كه به جای ارائه گزارش ساده از یك كتاب، آن را شخصاً ارزیابی كرده و هر نظری كه درباره آن دارند بیان كنند و یا این كه فصلی از فصل های سال را توصیف كنند به طور كلی، نقاشی های آزاد، مقاله نویسی و نگارش داستان های كوتاه، زمینه ایده فرد و تفكر خلاق در دانش آموزان را بهتر فراهم می كند.۷ ۲. مطالب درسی را به صورت مسأله و معما برای شاگردان طرح كند; مطالعه كتاب و یا گوش دادن به سخنان معلم، از بركردن حقایق علمی و تاریخی رشد قوه ابتكار شاگردان را به دنبال ندارد. معلم به جای بیان مطالب درسی یا ذكر حقایق. علمی، باید دانش آموزان را به طرح مسائل ترغیب كند. ۳. معلم باید به دانش آموزان اجازه دهد تا مسائل، نظرات و ایده های خود را اعلام نمایند و این ایده ها را روی تخته كلاس درس نوشته و پس از طرح مسائل و ایده های خود به آنان اجازه دهد كه این مسائل را نقد و بررسی نموده و مورد آزمایش قرار دهند. ● شیوه های گوناگون تدریس معلم باید در جریان تدریس و فرایند تعلیم و تربیت، شیوه های مختلفی را به كار برد; از جمله، روش حل مسأله، روش تهیه طرح یا پروژه، روش بحث آزاد و پروژه های گروهی و جمعی متناسب با موضوع و موقعیت درسی. ● فعال شدن شاگردان در كلاس كلاس های درس را می‌توان به جای «معلم محوری» به صورت «فراگیر محوری» اداره كرد; در كلاس فراگیر محوری، دانش آموز در امر یادگیری دخالت مستقیم و اساسی دارد. معلم راه‌های یادگیری را به شاگردان دیكته نمی كند، بلكه شیوه های مختلف یادگیری را پیش پای آنان قرار می‌دهد تا با استفاده از نیروی خلاقیت و ابتكار خود مسیر و روش یادگیری را جستوجو نمایند. به جای این كه معلم برای دانش آموزان اطلاعات فراهم كند، بایستی آنان را در موقعیتی قرار دهد تا خود به جستوجوی اطلاعات بپردازند. معلم در این شیوه تدریس، راهنماست و نقش یاری دهنده و هدایتگر را ایفا می‌كند.
گالری تصاویر

لینک کوتاه :
https://aftabir.com/article/show/29260
PRINT
شبکه های اجتماعی :
PDF
نظرات
جدیدترین اخبار ها
بروزترین اخبار ها
مطالب مرتبط

مشاهده بیشتر

با معرفی کسب و کار خود در آفتاب در فضای آنلاین آفتابی شوید
همین حالا تماس بگیرید