اهل فرهنگ و ادب ایران بعد از کودتای امریکایی ۳۲ دیگر افراد قبل از آن روز تابستانی نبودند. سرخوردگی خودش را به اشکال مختلف نشان داد. عدهای روشنگری را در مبارزه به صورت عریان دنبال کردند و عدهای این سرخوردگی چنان روانشان را بیمار کرد که تن به مداوای کافه و شبنشینی و... دادند.
به تعبیر والس استیونس هنرمند در دوران عسرت برای مقابله با هجوم واقعیت، روی به مکانیسم خیال میآورد. دوران طلایی ادبیات در دهه ۴۰، برآیند آن راه مقابله با پلشتی زمانه بود یا دستکم یکی از دلایل مهمش. محمود مشرف آزاد تهرانی - یا م. آزاد- شاعری بود که ویرانی آمال روشنفکران بر اثر وقوع کودتای ۳۲ را به درستی در خود احساس میکرد. از این رو یکی از خصیصههای اشعارش خیالپردازی است.
این البته به معنای آن نیست که او جزو شاعرانی محسوب میشود که شعرش نسبت به مسائل اجتماعی بیدغدغه است؛ اما به علت اینکه خیال و تغزل در اکثر آثارش حضور دارد، شعرش از شعر مثلا چریکی یا اشعار اجتماعی صرف، فاصله دارد: «تنها انسان گریان نیست: / من دیدهام پرندگان را/ من برگ و باد و باران را / گریان دیدهام»
م. آزاد در ۱۸ آذر ۱۳۱۲ در تهران متولد شد و ۲۹ دیماه ۱۳۸۴ در زادگاهش از دنیا رفت. نقل است که خوشامد و تنفر او نسبت به افراد را نمیشد تشخیص داد. او همچون معلمش نیما کمحوصله و مغرور بود و زبانی تیز داشت. از این رو چه در زیست و چه در آثارش، همواره در سایهروشن است. سایهروشن خلق و ضد خلق یا رمانتیسم و خیالپردازی با ادای دِین به رسالتهای اجتماعی: «اینها چه میگویند؟ / اینها که میآیند/ در باغهای نیلی/ و کودکانه میگریند»
در سال ۱۳۸۲ حسین علیزاده، موسیقیدان، آلبومی منتشر کرد به نام «به تماشای آبهای سپید» که نام آن برگرفته از یکی از شعرهای م. آزاد است. جدای از ارزشهای زیباییشناختی هنر موسیقی در این آلبوم، حجم اندوه آن در نوع خود مثالزدنی است و از این نظر قرابت زیادی با جهان شعری آزاد دارد. آن شعر م. آزاد درخشان و به نوعی مانیفست حیات اوست. شاعری که معصومیت چهره با آن موهای پریشان، یادآور تذکر شاعرِ شاعران هولدرلین است: «شاعری معصومترین پیشههاست». شاعری که روح به طبیعت و ماورا داده و تن را مدفون دنیا کرده بود: «پرندهها به تماشای بادها رفتند/ شکوفهها به تماشای آبهای سپید/ زمین عریان ماندهست و باغهای گمان/ و یادِ مهر تو/ای مهربانتر از خورشید!»
از آنجایی که شاعر صراحتا کارکردهای زبانی و قوام فرم را تصنع میپنداشت، مخاطبش در شعر او بیشتر از کشفها و تصاویر شاعرانه که دقیقا خصیصه بارز شعر اوست، لذت میبرد. ۱۴ سال پس از مرگ م. آزاد و در هشتاد و ششمین زادروزش، او و شاعریاش را موضوع پروندهای کوچک کردهایم و شاعران و منتقدانی درباره او نوشتهاند. باشد که حافظه فراموشکار زمانه را مخاطب گرفته و به سیاق بیانی هوشنگ بادیه نشین فقید از او مسالتی کرده باشیم از این عبارت که «ای تاریخ ما را به یاد داشته باش».
آیینه ها تهی است
عروسک ها را در شب
تاراج کرده اند
در شهر چهره یی نیست
در شهر دکه ها باز
باز و خالی و تارکیست
سوداگران سودایی از باد
از باران
وز سیل خیل بیکاران شکوه می کنند
سوداگران سودایی خسته
می گویند : باران ؟
چه بارانی بیمانند ؟
می دانید ؟
باران سختی آمد
و خریداران
ناباورانه از همه ی شهر
دیدار می کنند
در پشت ویترین ها
کنسرو چیده اند و گل کاغذی
و
از زلال آبی کاشی ها
تصویر ماهیان قزل آلا را پاک کرده اند
در شهر تاک ها را در خاک کرده اند
سوداگران سودایی در شهر خم های خالی را
بر سنگفرشهای خیابان ها
پرتاب کرده اند
در شهر چهر ه ها را در خواب کرده اند
21 آبان 1403
21 آبان 1403
22 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
28 آبان 1403
28 آبان 1403
28 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
25 آبان 1403
25 آبان 1403
09 آبان 1403
26 آبان 1403
26 آبان 1403
26 آبان 1403
مشاهده بیشتر
01 آذر 1403
04 آذر 1403
04 آذر 1403
04 آذر 1403
07 آذر 1403
11 آذر 1403
20 آذر 1403
20 آذر 1403
21 آذر 1403
11 آذر 1403
19 آذر 1403
19 آذر 1403
22 آذر 1403
22 آذر 1403
19 آبان 1403
20 آبان 1403
20 آبان 1403
20 آبان 1403