تکمیل کننده ذهنیات مدیر مسئول روزنامه کیهان که چندی پیش مدعی عقبگرد دولت در برنامهها و سیاستهایش شده و حکم داده بود که این سیاستها از ابتدا اشتباه بوده، نامه 12 رئیس کمیسیون تخصصی مجلس به رئیس جمهوری است که شاه بیت آن پیشنهاد «تغییر سیاستها و روند مدیریت 7 ساله کشور و بازگشت به مدیریت جهادی است.» سرفصل بهانهگیریهای این طیف از مخالفان هم داستان تکراری و پرماجرای برجام و ادعای گرایش به غرب دولت روحانی است.
در پاسخ به نظر میرسد باید گفت که جناب آقای شریعتمداری اتفاقاً هنر دولت یازدهم و دوازدهم قدرت تمیز سیب پلاسیده از سیب نو یا پارچه پوسیده از سالم بوده است.
اینکه امثال شما در طول 7 سال گذشته صلاح ندانستید عینک جناحی خود را بردارید و هر سیب درخت رقیبان را پلاسیده و ثمره هر بذر از زمین روییده که تقاضایی هم در بازار نداشت را به جای میوه جا زدید و همچون مثل معروف ملانصرالدین اصرار کردید که مرکز زمین خیابان فردوسی تهران کوچه شاهچراغی (محل ساختمان روزنامه کیهان) است، استدلال قابل قبولی برای ارائه و تخریب دولت نیست.
در چارچوب همین منطق است که کیهان حالا طلبکارانه مینویسد: «باید از آقای رئیس جمهوری پرسید حضرتعالی از کدام خدمت دولت به مردم سخن میگویید؟! و به جای پوزش از ملت به خاطر بلایی که دولت شما بر سر آنها آوار کرده است، آدرس خدمات انجام نگرفته را میدهید و لابد از ملت انتظار کف و سوت هم دارید؟!» اتفاقاً رئیس جمهوری نه منکر مشکلات مورد اشاره آقای شریعتمداری است و نه انتظار دارد مردم برای دولت کف و سوت بکشند. چنانکه روز چهارشنبه در جلسه هیأت دولت گفت: «میدانم که در این ایام مردم با مشکلاتی روبهرو هستند، قیمت کالا در نوسان است، مردم را آزرده میکند، مردم ما را در فشار قرار میدهد. یک روز لوازم خانگی، یک روز خودرو، یک روز قیمت ارز، هر روز میبینیم یک مسألهای مردم ما را آزار میدهد. ما از این مشکلات، گرچه مشکلات سختی است ولی قدرت عبور داریم و میتوانیم عبور کنیم.»
بنابراین انتظار کف و سوت از مردم نیست اما گویا انتظار انصاف و واقع بینی از سوی رسانه ای که متصل به نظام هم هست، انتظار بیهوده ای است که مصاف دولت با همین گرفتاریهای عمدتاً با ریشه خارجی و اینکه به تعبیر رهبر معظم انقلاب دولت وسط میدان است را نمیبیند و برای 7 سال مدیریت دولت حکم «هیچ» میزند. اگر نبود همان رویکرد ملانصرالدینی و اگر قدرت تمیز سیب پلاسیده از نو وجود میداشت حداقل باید اشاره میکرد که در همین دولت تورم 40 درصدی میراث دولت مورد حمایت آقای شریعتمداری تک رقمی شد.
تراز صادرات و واردات در چند سال مثبت و در مقاطعی صادرات غیرنفتی بیش از واردات شد. بنزین در همین دولت به خودکفایی رسید. رشد اقتصادی در حوزه صنعت به 12 درصد رسید، متوسط شاخص اشتغال به 450 هزار نفر رسید، تختهای بیمارستانی 2 برابر شد، گازرسانی به روستاها 2 برابر شد، جمعیت روستایی برخوردار از آب سالم 10 برابر شد، شرکتهای دانش بنیان افزایش چشمگیر 100 برابری یافت و... و همه اینها در حالی رقم خورد که خبری از درآمد 800 میلیارد دلاری ناشی از صادرات نفت هم نبوده است!
انتقاد و مطالبه مدیر مسئول کیهان از رئیس جمهوری مبنی بر پرسش از وعدههای بر زمین مانده درست، اما شایسته است ایشان هم بر خلاف جریانهای بدخواه ایران در خارج از کشور که فقط بر طبل ناکارآمدی نظام و نه فقط دولت میکوبند، همین کارهای انجام گرفته را هم ببیند و آنگاه از وعدههای بر زمین مانده بپرسد که البته آن هم داستانی است « پرآب چشم.» که اگر نبود همه سنگاندازیهای داخلی همسو با اعمال فشارهای خارجی و همه آن وعدهها هم محقق شده بود، امروز نه آقای شریعتمداری و همفکران او همراه روحانی و دولتش بودند که اتفاقاً بهانههایشان چرایی تحقق همان وعدهها بود! کما اینکه امروز هم دوستان آقای شریعتمداری طلبکارانه میگویند دولت برنامهها و سیاستهای خود را رها کند و گوش به فرمان شعارهای تخیلی آنها باشد همانها که بخش عمده وقت و تمرکز دولت اعتدال را صرف رفع و رجوع کردن گرفتاریهای خود کرد.
غیر از این است که گفت و گوها بر سر توافق هسته ای و در نهایت برجام تدبیری از سوی نظام و دولت بود برای برداشتن سایه شوم تحریمهای به ارث مانده از جریان فکری و سیاسی که قطعنامههای شورای امنیت را کاغذ پاره میخواند و حالا مدعی تمییز پارچه سالم از فاسد شدهاند!
آقای شریعتمداری اگر قدرت تمییز دارید، شهامت هم داشته باشید و البته وضعیت کشور در سالهای 94 تا 96 را مرور کنید آنگاه اگر شما و دوستانتان تدبیری برای رفع تحریمها دارید روی میز بگذارید. واگرنه این خط و نشان کشیدنها و استانداردهای دوگانه رافع آن دغدغههای ادعایی شما نیست.
نمیشود هم طلبکار دولت و مدعی معیشت مردم بود و هم آرزوی پیروزی مجدد ترامپ در انتخابات امریکا و بقای تحریمها را داشت!
رویکردهای نخ نما شده شما شاید همچون انتخابات پر ماجرای مجلس یازدهم - که برای اولین بار درصد آنها که پای صندوقها نیامدند از مشارکت کنندگان بیشتر شد- برای شما و جریان فکری تان نانی داشته باشد اما برای مردم حتماً نانی نخواهد داشت.