جریانهای سیاسی متفاوت و متکثری در ایران وجود دارند اما به طور کلی در هر انتخابات دو جریان که یکی طرفدار تعامل با جهان است و دیگری که تعامل با جهان را مساوی با ذلت میداند، روبهروی یکدیگر قرار میگیرند و مردم در این میان دست به انتخاب میزنند.
جریان مخالف با تعامل که در دورههای اخیر چندینبار رقابت را به رقیب واگذار کرده است، از سویی اصرار دارد سیاستهای هزینهزا و تقابلی از سوی قوه مجریه دنبال شود و ازسوی دیگر به سبب نتایجی که از این سیاستها حاصل میشود، دولت و دستگاه دیپلماسی را سرزنش میکند.
در جهان امروز ایستادن در برابر جریان غالب و نظم موجود، هزینه دارد. زمانی که مجلس شورای اسلامی موافق ایستادن در برابر امریکا و ایفای نقش موثر در برابر سیاستهای امریکا در منطقه است، چگونه میتواند وزارت امور خارجه را که مجری سیاستهای کلی نظام است، به دلیل هزینههای ناشی از این سیاستها سرزنش کند؟
انتظار میرود این جریان همانطور که همواره در شعارهای خود مطرح میکنند، به جای سرزنش دولت و نکوهش وزیر خارجه به سبب اجرای سیاستهای نظام، از ایثارگری سخن بگویند، اما آنها میخواهند هم آرمان ایستادگی در برابر امریکا را دنبال کنند و هم مسوولیت تبعات ناشی از این موضوع را نپذیرند و دولتی را که با شعار تعامل با جهان بر سرکار آمد، مقصر تلقی کنند. تبعات ایستادگی در برابر امریکا همان تحریمهای یکجانبه و غیرقانونی است که کشور با آن دست و پنجه نرم میکند و مستقیما معیشت مردم ایران را مختل کرده است.
جای بسی تعجب است که نمایندگان مجلس شورای اسلامی در شرایطی که رییسجمهور و وزیر امور خارجه تلاش دارند با اقدامات یکجانبهگرایانه امریکا در شورای امنیت سازمان ملل مقابله کنند و همه تلاش خود را به کار بستهاند تا ایالاتمتحده و دولت آقای ترامپ به اهداف خود دست نیابند، آنها را مورد حمله قرار داده و درصدد تضعیف موقعیتشان در مجامع بینالمللی برمیآیند. اینکه بهارستاننشینان با اعضای قوه مجریه و بهخصوص با رییس دستگاه دیپلماسی به زبانی صحبت میکنند که پیش از این با مقامات حزب بعث صحبت میکردند، به معنای آن است که تقابلهای فکری و جناحی به حدی پررنگ شده است که دیگر ارجحیت منافع ملی برای آنها مطرح نیست و ترجیح میدهند با تحت فشار گذاشتن دولت، مسوولیت وضع کنونی را از دوش خود برداشته و بر گردن دولت بیندازند تا در رقابتهای انتخاباتی آینده از این موضوع بهرهبرداری کنند.
حملات به دولت در حالی صورت میگیرد که میدانیم اختیارات و مسوولیتهای دولت متوازن نیست و همانطور که رییسجمهور بارها اشاره کرده، دولت اختیار کافی برای پیشبرد سیاستهای مدنظر خود را ندارد، از همین رو است که طی سالهای گذشته آقای روحانی به موضوع رفراندوم در حوزه سیاست خارجی اشاره کرده و خواستار برگزاری همهپرسی تعامل یا تقابل شده بود. این یعنی در سالهای اخیر دولت بدون اینکه اختیاری داشته باشد، عهدهدار مسوولیتی بوده که تبعات زیادی برای کشور در پی داشته است. وقتی در این شرایط به دولت حمله میشود یعنی خواست نمایندگان و جناح متبوع آنها این است که خود اختیار قوه مجریه را در دست گرفته و مشکلات را اصلاح کنند. پیشنهاد من آن است که اگر نمایندگان مجلس شورای اسلامی همانطور که در جلسه روز یکشنبه عنوان کردند، برجام را برای کشور مضر میدانند، دست به کار شده و با اختیاراتی که قانون اساسی به قوه مقننه محول کرده، دولت را ملزم به خروج از این توافق بینالمللی کنند. به این شرط که مسوولیت رفتار خود را بپذیرند و تضمین بدهند که در آینده دولت را برای خروج از برجام و به تبع آن بازگشت تحریم و قطعنامههای بینالمللی سرزنش نخواهند کرد. نمایندگان اما این کار را نخواهند کرد، چراکه خود میدانند خروج از برجام و بازگشت تحریمهای بینالمللی و قطعنامههای پیشین سازمان ملل متحد چه تبعاتی در پی دارد.