نفس خجسته (بی تا بادران) دختری است پرشور و پرانگیزه از قشر مرفه و تحصیل کرده که خیلی هم در قید و بند مذهب قرارندارد، در مقابل امیرعلی دوران (سیدشهاب حسینی) جوانی است مذهبی، سربه زیر، از قشر متوسط و بسیار مؤدب که حال و هوای مذهبی اش در چهره و ظاهرش نمایان است. امیرعلی به شغل صحافی مشغول است. این دو، در رشته جامعه شناسی، و در یک دانشگاه مشغول تحصیل هستند.
به دستور یکی از اساتید دانشگاه قرار می شود نفس و امیرعلی با هم پایان نامه هایشان (در مورد ترسیم جامعه آرمانی) را تحویل دهند. و این معضل بزرگی است برای هر دوی آن ها که در طول داستان با هم درگیری های لفظی بسیاری دارند درگیری ها همچنان ادامه دارد و آن ها به ناچار می پذیرند که به نوعی با هم کنار بیایند.
استاد ازآن ها می خواهد،دوستان خود را به یکدیگر معرفی کنند تا بیشتر با هم آشنا شوند. چرا که در نتیجه پایان نامه بسیار موثر است. در ادامه و پس از کش و قوس های فراوان امیرعلی و نفس به یکدیگر علاقه مند می شوند. اما پدر نفس، باورهای مذهبی امیر علی را قبول ندارد و در جلسه خواستگاری اعتقادات او را به سخره می گیرد. در پایان پدر نفس تحت تاثیر عزاداری های امام حسین (ع) قرار می گیرد و با باور اعتقادات مذهبی ازدواج آن دو را تبریک می گوید.
تیتراژ ابتدایی با تصاویری از آب و شعله های آتش آغاز می شود. این نوید بخش این است که قرار است برخوردهای متضاد از دو جنس متفاوت را شاهد باشیم. پدر نفس برای تولد او یک BMW آخرین مدل خریده است. نفس (بی تا بادران) با دوستانش خوشحال به دور ماشین جمع شده اند. امیر علی ( شهاب حسینی) سوار بر موتور سیکلت خود وارد دانشگاه می شود دوستان نفس بسیار آهسته و در گوشی او را یابوسوار خطاب می کنند.
کشمکش های اصلی قصه در کلاس های دانشگاه و در نحوه بیان عقاید آن ها در خصوص جامعه، شعار زندگی و اصول پایه ای برای وجود یک جامعه آرمانی است. نفس دائم با تکه پرانی های نیش دار نفرت خود را از امیرعلی و نحوه پوشش و حتی طرز بیان او نشان می دهد. مادر امیرعلی که استاد دانشگاه ادبیات است امیر علی را نصیحت می کند که تندی نکند و بسیار منطقی مشکلاتش را رفع نماید.
باورهای مذهبی امیرعلی آنقدر برایش مهم و در جایگاه والایی قرار دارد که تحت الشعاع تمام مسائل زندگی و روابط اجتماعی اش می باشد. نقطه عطف اول فیلم دلشکسته، تحویل پایان نامه مشترک آن دو با موضوع ترسیم یک جامعه آرمانی است .
درست از اینجاست که فیلمنامه به بیان اعتقادات و باورهای هر کدام از آن دو می پردازد. لحن فیلم، برخلاف تصوری که از داستان و نام فیلم می شود، اصلاً لحن خشک و عصا قورت داده ای نیست، بلکه با رگه های طنزآن هم از نوع طنز موقعیت و گاهی طنزکلامی تلطیف شده است.
نفس، بارها و بارها در طول فیلم، امیر علی را به دلیل سوار شدن بر موتور سیکلت یابوسوار خطا می کند. و این نشان دهنده، طرز تفکر نفس است که هر طور خودش دوست دارد به مردم القاب مختلف می دهد. در مقابل امیر علی در مقابل کارشکنی های نفس، سکوت می کند و معمولاً به ذکرهای زیر لب خود پناه می برد که مبادا حرفی بزند که برخلاف اعتقاداتش باشد. نویسنده لحن خوبی را برای بیان برخی واقعیت های جامعه انتخاب کرده، چرا که تضادها با زبان طنز ملموس تر و باورپذیرتر می شوند.
نقطه عطف دوم دلشکسته، به ثمر رسیدن و بیان عشق میان امیر علی و نفس است که با جلسه خواستگاری و برخورد پدرنفس (مرحوم خسروشکیبایی) برهم می خورد. پدر نفس که اصلاً با این ازدواج موافق نیست به تمسخر امیرعلی و حتی نحوه لباس پوشیدن او می پردازد .امیرعلی در پاسخ به سوال او که پرسیده بود ،به چه پشتوانه ای برای خواستگاری از نفس اقدام کرده، می گوید:«اهل بیت». پدر نفس که تحت هیچ شرایطی اعتقادات و باورهای امیرعلی را قبول ندارد در حالی که سیگاری روشن می کند می گوید: «پس جواب من این بود، امام حسین!بگین خودش بیاد» که این کلام باعث می شود امیرعلی و مادرش خواستگاری را تر ک کنند. مادر امیرعلی در حین خروج می گوید: « به نظر من درست می گید، میاد.»
داستان حکایت سرگشتگی و دلدادگی دو جوان، از دوقشر ودو فرهنگ متفاوت را روایت می کند. نفس خجسته ( بی تا بادران )دختری است پرشور و پرانگیزه از قشر مرفه و تحصیل کرده که خیلی هم در قید و بند مذهب قرارندارد، در مقابل امیرعلی دوران(سیدشهاب حسینی) جوانی است مذهبی، سربه زیر، از قشر متوسط و بسیار مؤدب که حال و هوای مذهبی اش در چهره و ظاهرش نمایان است. امیرعلی به شغل صحافی مشغول است.این دو، در رشته جامعه شناسی، و در یک دانشگاه مشغول تحصیل هستند.
داستان حکایت سرگشتگی و دلدادگی دو جوان، از دو قشر و دو فرهنگ متفاوت را روایت می کند. نفس خجسته ( بی تا بادران )دختری است پرشور و پرانگیزه از قشر مرفه و تحصیل کرده که خیلی هم در قید و بند مذهب قرارندارد، در مقابل امیرعلی دوران (سیدشهاب حسینی) جوانی است مذهبی، سر به زیر، از قشر متوسط و بسیار مؤدب که حال و هوای مذهبی اش در چهره و ظاهرش نمایان است. امیرعلی به شغل صحافی مشغول است.این دو، در رشته جامعه شناسی، و در یک دانشگاه مشغول تحصیل هستند.
قصه به نحوی پیش می رود که دیدن عزاداری های امام حسین (ع) در شب شام غریبان باعث استحاله درونی پدر نفس می شود و او راضی به ازدواج نفس و امیرعلی می شود. موسیقی هم از نقاط بسیار مثبت این فیلم است. سازها و حتی آواهایی که در طول فیلم بر روی تصویر شنیده می شود الحق و الانصاف بسیار پخته و کامل ساخته شده و حال و هوای فیلم را با موسیقی ضرب زورخانه ای و تلفیق آن باسازهای دیگرچنان قدرتمند کرده که تمام احساسات فیلم را به همراه خود یدک می کشد. البته از بازی های بسیارخوب بی تا بادران و شهاب حسینی هم نگذریم که بی تعارف هر دو بسیار بی نظیرظاهرشدند.به خصوص بی تا بادران که سال ها بود از فعالیت های تصویری به دور بود.آخرین بار که چهره او را روی پرده نقره ای شاهد بودیم، در فیلم «آژانس شیشه ای » در نقش همسر حبیب رضایی بود. بازیگری که چهره برایش مطرح نیست و آن قدر استعداد و توانایی دارد که خودش را در حد یک استار در سینما ظاهر می کند .
با تمام ویژگی های مثبتی که این فیلم دارد اما ایراداتی نیز به آن وارد است که امیدواریم در فیلم های دیگر علی روئین تن که کارگردانی تئاتر را بهتر از کارگردانی تصویر می شناسد، دیده نشود.
یکی از آن موارد، استفاده از پلان های نسبتاً طولانی است که با میزانس های تئاتر چیده شده اند و دوربین فقط از روی شی یا صورت شخصی تا انتهای نمای باز آن (Long shot) پلان باز می شود و این به زعم نگارنده، یک ضعف برای کارگردان محسوب می شود. این امر تا حدی درست و از اصول کارگردانی است اما در این فیلم این امر کمی زیاد از حد به نظر می رسد.
این تدوین براساس دیالوگ ها و در واقع بر مبنای متن خوب است اما تمپو (ریتم درونی فیلم) کند و خسته کننده است. فیلمنامه نویس، قصه خوبی را انتخاب کرده و در پرداخت ها و گره افکنی ها هم تا حدی موفق بوده اما برخلاف دیالوگ هایی که خود او در اوایل فیلم در مورد شعارزدگی بیان کرده، دچار شعرزدگی های شدیدی،هم در مورد مسائل اعتقادی و هم در مورد مسائل سیاسی شده که این تناقض نشان از اعتقادات شخصی او به این مقوله و دل مشغولی هایش در مورد مباحث مطرح شده دارد.
به خصوص سکانسی که امیر علی و نفس برای تحقیق به سراغ آدم هایی می روند که هرکدام با وجود مشکلات فراوان به چیزی که خواسته اند رسیده اند، شعارها و حرف های نویسنده به صورت سیارگل درشت و اصطلاحاً تابلویی را به زور به خورد مخاطب می دهد که به نظر نگارنده این سکانس،با این قابلیت های بسیار می توانست بسیار بهتر از این هم ساخته شود .
یکی از نکات قابل ذکر و متفاوت در مورد فیلم « دل شکسته» عنوان بندی و تیتراژ ابتدایی است که اگر با کمی دقت به نوشته ها نگاه کنید متوجه می شوید که تیترها هیچ شباهتی با تیترهای دیگر فیلم ها ندارد، به عنوان مثال استفاده از کلمه «شناسنامه آغاز و انجام:ابراهیم حقیقی» که در واقع همان طرح تیتراژ خودمان است و یا «قلم روایت و هدایت: علی روئین تن » که منظور همان نویسنده و کارگردان است که در تمام فیلم های دیگر شاهد آن بوده ایم.
درانتها می خواهم به شما بیننده محترم این وعده را بدهم که دیدن این فیلم را از دست ندهید که فیلم بسیار خوب روایت می شود. فیلمی خانوادگی، آموزشی که بعضاً به دل مشغولی های هر کدام از ما بر می گردد.
دیدن فیلم«دل شکسته» را به شما خواننده محترم توصیه می کنم. این فیلم، فیلمی است که ارزش چند بار دیدن را هم دارد. ضمناً ازاین شماره، صفحه گزارش تصویری فیلم، به صفحات مجله راه کمال افزوده می شود تا در بصری ترشدن مطالب شما را یاری نماید. چه بسا با دیدن عکس ها، برای تهیه فیلم های مطرح شده در ماهنامه، اقدام کنید.
21 آبان 1403
21 آبان 1403
22 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
28 آبان 1403
28 آبان 1403
28 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
25 آبان 1403
25 آبان 1403
09 آبان 1403
26 آبان 1403
26 آبان 1403
26 آبان 1403
مشاهده بیشتر
01 آذر 1403
04 آذر 1403
04 آذر 1403
04 آذر 1403
07 آذر 1403
11 آذر 1403
20 آذر 1403
20 آذر 1403
21 آذر 1403
11 آذر 1403
19 آذر 1403
19 آذر 1403
22 آذر 1403
22 آذر 1403
19 آبان 1403
20 آبان 1403
20 آبان 1403
20 آبان 1403