امروز جمعه 16 شهریور 1403

Friday 06 September 2024

خداشناسی


1401/08/01
کد خبر : 29305
دسته بندی : ثبت نشده
تعداد بازدید : 15 نفر
●شناخت صفات خداوند : ▪ خدای همه : خدایی که اسلام معرفی کرده و مردم را بسوی او خوانده است ((رب العالمین )) است. یعنی پروردگار و آفریننده و صاحب اختیار همه جهانیان . بدین ترتیب تمام محدودیت هایی که پیرامون مکتب ها و فرقه ها و ادیان گوناگون درباره خدایان خودشان قائل بوده اند ازبین می رود. مثلاً قوم یهود، خدای قومی و ملی دارد، یعنی با اینکه اصولاً قوم یهود، دین خدا پرستی و توحید کامل بوده است، اما آنان یهود را مخصوص خودشان می دانستند و لطف و توجه مخصوص او را هم برای خودشان انتظار داشتند . پس نژاد ها و اقوام دیگر باید به دنبال خدایی دیگر باشند. یا در یونان باستان که مرکز علم وتمدن و فلسفه بوده و فلاسفه و دانشمندان آن سرزمین معروفیت جهانی دارند، باز خدایان متعدد گروهی و قومی وجود داشت. گرچه گاهی در بالای همه این خدایان از رب الارباب یا خدای خدایان به میان آمده است. اما خدای اسلام، جهانی، همگانی، همیشگی و برای همه ملتها و جهانیان است و تنها خدای آسمانی و زمینی یا متعلق به ملت سامی یا مردم آریایی و یا نژادهای دیگر نیست. ▪ خدای یکتا : خدا یکی است، یعنی بر خلاف تمام آنان که خدایان متعدد قائل هستند و از ارباب انواع سخن می گویند، یعنی برای هر کاری خدایی و برای هر مقامی ربی قائل بوده اند : خدای قدرت، خدای برکت، رب دریا، رب صحرا، خدای جنگ، خدای قحطی و غیره، اسلام یک خدا برای همه چیز و همه کار معرفی می کند . و یا مذهب زرتشت که گرچه ممکن است اصولاً دین یکتا پرستس بوده است، اما رفته رفته در بین پیروان آن سخن از یزدان و اهرمن و دو خدای خیر و شر به میان آمده است. و یا مسیحیت کلیسایی که برای خدا فرزندی به نام عیسی قائل است و عظیم ترین مسئله علمی و فلسفی کلیسا بحث درباره ذات عیسی بوده که آیا عین خداست، یا از او جدا شده، یا پس از او پیدا شده است که بحث درمورد خدای پدر و پسر و روح القدس و مسئله تثلیت و سه گانه پرستی را در آن مذهب به وجود آورده است یا مثل اعراب جاهلی که از ملائکه به دختران خدا تعبیر می کرد. اسلام می گوید: خدا یگانه است و فرزند دختر و پسر و یا پدر و مادر و شریک و همکاری ندارد و حتی شفیعانی هم که بدون اراده و اذن او بخواهند وساطت کنند برای او نیست. خدا شریکی ندارد، یعنی چیزی یا کسی در کارهای خدا با او همکاری ندارد. اما خود خدا ممکن است اراده کند که برای برخی کارها اسباب و علل و عواملی خاص بیافریند. مثلاً خورشید را برای گرم کردن و نور دادن و دیگر منافعی که دارد، یا غذا را برای سیر شدن و لذت بردن مردم . پس خورشید و یا غذا شریک خدا نیستند که به خدا در کار گرم کردن و سیر کردن کمک کنند، بلکه آلت اجرای فرمان خدا و وسایلی هستند که خدا آنها را آفریده است. همین گونه در مسئله شفاعت می توان گفت: آن چنان که خورشید به اراده خدا نور و حرکت به خلق خدا می رساند، پیغمبر (ص) هم با اراده خدا مردم را به کارهای خیر و راه بهشت و سعادت رهنمایی می کند و آنجا که خدا صلاح بداند برای کسانی طلب آمورزش و رحمت از خدا می کند، نه اینکه خود گناه کسی را ببخشد و یا نظام پاداش و کیفر الهی را در هم بریزد و یا بدون صلاحیت اشخاص برای آنان از خدا چیزی درخواست کند . بدین ترتیب مردم بر روی زمین هم، ولی و سرپرست و صاحب اختیار مطلقی جز خدا ندارند. ایشان همه، بندگان خدا هستند و ضعیف و نیازمند به فیض حق می باشند. یا مردم پست و فرومایه ای که در برابر اربابان و خدایان ساختگی زمینی پرستش و ستایش می کردند و آنان را دارای اراده ای مستقل می دانستند، یک نوع بت پرستانی هستند که برای خدا شریک گرفته اند. خداوند متعال مثل و مانند و شریک ندارد، اساساً محال است که خداوند مثل و مانند داشته باشد و در نتیجه به جای یک خدا ، دو خدایا بیشتر داشته باشیم ، زیرا دو تا سه تا و یا بیشتر بودن از خواص مخصوص موجودات محدود نسبی است . درباره موجود نامحدود و مطلق، تعدد و کثرت معنی ندارد. خداوند متعال وجود نامحدود و واقعیت مطلق است و بر همه اشیاء احاطه دارد و هیچ مکان و زمانی از او خالی نیست واز رگ گردن ما به ما نزدیکتر است، پس محال است که مثل و مانندی داشته باشد. بلکه مثل و مانند برایش فرض هم نمی شود. به علاوه ما آثار عنایت و تدبیر و حکمت او را در همه موجودات می بینیم و در سراسر جهان یک اراده واحد و مشیت واحد و نظم واحد مشاهده می کنیم و آن خود نشان می دهد که جهان ما، یک کانونی است نه دو کانونی وچند کانونی . گذشته از اینها اگر دو خدا و یا بیشتر می بود الزاماً دو اراده و مشیت و یا بیشتر دخالت داشت و همه آن مشیت ها به نسبت واحد در کارها موثر بودند و هر موجودی که می بایست موجود شود باید در آن واحد دو موجود باشد تا بتواند به دو کانون منتسب باشد و باز هر یک از آن دو موجود نیز به نوبه خود دو موجود باشند و در نتیجه هیچ موجودی پدید نیاید و جهان نیست و نابود باشد . ▪ خدای حی : خداوند زنده وحی است اما زندگانی و حیات او مثل زندگانی انسان و جانوران و گیاهان نیست که همراه با حرکت و رشد و تنفس و تغذیه و تولید مثل و غیره است. به تعبیر دیگر این موجودات در زنده بودن و ادامه حیات خویش محتاج عواملی چون تغذیه و تنفس و … هستند، حال آنکه خداوند، بی نیاز مطلق است. موجودی که از توانایی همراه با دانایی و اراده برخوردار باشد زنده است، آن هم زنده ای پیشرفته، در درجه ای از حیات و زندگی. به همین جهت ما معمولاً تلاش آگاهانه و هشیارانه را نشانه زنده بودن فرد و جامعه می دانیم. کدام ملت زنده تر است؟ ملتی که آثار و تلاش هشیارانه در سراسر میدان هستی اش نمایان تر باشد. در میان جانداران، انسان از مرحله بالاتری از حیات و زندگی برخوردار است، زیرا نقش تلاش آگاهانه در زندگی او وسیع تر و عمیق تر است. اینک کدام موجود است که فعالیت آگاهانه او در عالی ترین حد است و از همه موجودات آگاه و فعال دیگر عالی تر؟ خدا . پس خدا حی و زنده است، آن هم با عالی ترین درجه حیات و زندگی، زندگی مطلق، زنده مطلق هم اوست، زنده ای که مرگ به او راه ندارد. و توکل علی الحی الذی لایموت و سبح بحمده … و بر آن زنده توکل کن که هرگز نمی میرد و به ستایش و نیایش او بپرداز …۱ زنده ای که همیشه سرپا و پا برجاست و هیچ گاه از کار و عمل و سرپا بودن خسته نمی شود، تا از پای بیفتد و بخوابد یا چرت بزند : الله لا اله الا هو الحی القیوم لا تاخذه سنه و لا نوم … خدا، جز او که زنده پا بر جاست ( یا همیشه بر پا ، یا همیشه بیدار ) است خدایی نیست، نه چرتش می گیرد نه خواب …۲ ▪ خدای ابدی و ازلی : خدا که اصل حیات و عین هستی است، جاودانی است، همیشه بوده و همیشه خواهد بود. اما باید دانست که اساساً زمان در خدا راه ندارد، برای خدا گذشته و آینده ، امروز و فردا نیست. ما که در حدود شصت هفتاد سال بیشتر عمر می کنیم در جوی قرار داریم و روی زمینی زندگی می کنیم که حرکت می کند و طلوع و غروب خورشیدی به خود می بیند و ما کوچک هستیم و رفته رفته رشد می کنیم . ما در سیر و حرکت و مرور زمان قرار گرفته ایم، اما خدا ما فوق زمان است . خود خالق زمان و خالق حرکت ها و سیر ها است. و برای او یک میلیون سال پیش و یک میلیون سال بعد و بالاخره ابد و ازل همه اش حاضر است. ▪ خدای محیط : خدا به همه چیز تسلط و حاکمیت دارد. فوق همه است، نه به معنی فوق مکانی، بلکه بر همه چیز تفوق و تسلط دارد، محکوم و محدود موجودات عالم نیست، زمان برای او نمی گذرد، تحت تاثیر ۱- سوره فرقان – آیه ۵۸ ۲- سوره بقره آیه ۲۵۵ قرار نمی گیرد، فیض و لطف دیگران به او نمی رسد … ▪ خدای قادر : خدا توانا است و برای توانایی او حد و مرز و شرط و قیدی نیست. چقدر می تواند ؟ کجا می تواند ؟ کی می تواند ؟ … این سو الها در مورد توانایی خدا وجود ندارد. هر آن، هر جا، هر نوع و هر چیز را که بخواهد به وجود می آورد و در او تصرف می کند و تغییر می دهد … آری توانایی خدا بی انتها است . و به طور کلی خدا از همه جهت بی انتها است و این خود یک بحث فلسفی عظیمی است. ما موجود هستیم اما هر یک بهره ای اندک از وجود داریم، اما وجود خدا بی انتها است، نه به آن معنی که وجودش کران تا به کران را پر کرده است . نه، او ماده نیست. اصولاً آفرینش برای دانستن قدرت خداست. خداوند هفت آسمان را آفرید و از زمین مثل آنها را .
گالری تصاویر

لینک کوتاه :
https://aftabir.com/article/show/29305
PRINT
شبکه های اجتماعی :
PDF
نظرات
جدیدترین اخبار ها
بروزترین اخبار ها
مطالب مرتبط

مشاهده بیشتر

با معرفی کسب و کار خود در آفتاب در فضای آنلاین آفتابی شوید
همین حالا تماس بگیرید