امروز جمعه 16 شهریور 1403

Friday 06 September 2024

تسبیب محض در قتل


1401/08/01
کد خبر : 29090
دسته بندی : ثبت نشده
تعداد بازدید : 12 نفر
مورد آخر از انواع قتل در حقول ایران تسبیب محض می‌باشد كه از آنجائیكه به نوعی با بحث قتل غیر عمد ارتباط دارد، در اینجا به توضیح آن پرداخته می‌شود. باب هفتم از كتاب چهارم قانون مجازات اسلامی كه در برگیرنده ۲۲ ماده می‌باشد (ماده ۳۴۰ الی ۳۶۲) اختصاص به بحث تسبیب در جنایت دارد. احكام مقرر در این مواد احكامی كلی می‌باشند بلكه برعكس، احكامی راجع به موارد خاص و مصداقی می‌باشند. «یكی از خصایص قانون آن است كه استنباط موارد جزئی را به قاضی واگذارد و خود حكم كلی را بیان كند… و نیازی نیست كه قانونگذار به تقلید از كتابهای فهقی به جزئیات بپردازد بدیهی است حكم كلی می‌تواند هزاران مصداق داشته باشد و اگر مضمون هر مصداقی را جداگانه در قانون بنویسند گذشته از اینكه مثنوی هفتاد من كاغذ می‌شود، جمودی هم در تحول قضائی پیش می‌آورد». در قانون مجازات اسلامی عنوان تسبیب محض مطرح نشده است بلكه این عنوان مطروحه در فقه می‌باشد كه به مواردی كه عمل ارتكابی شخص بطور مستقیم منجر به قتل دیگری نگردیه و او قصد ارتكاب هیچگونه جنایتی (اعم از قتل و ضرب و جرح) را نیز نداشته است بلكه فقط مرتكب عملی عدوانی شده كه اسباب و موجبات مرگ دیگری را فراهم كرده است، اطلاق می‌شود. مبنای این مصادیقی كه در مواد ۳۳۹ الی ۳۶۲ قانون مجازات اسلامی در رابطه با تسبیت محض مطرح شده است روایات صادره از معصوم (ع) می‌باشد كه فقها این روایات را مبنای استنباط خود در باب تسبیب محض قرار داده‌اند و فروض مختلف دیگری را نیز علاوه بر فروض مطرح شده در روایات، مطرح و راجع به آنها به اظهار نظر پرداخته‌اند، یكی از این روایات، «روایتی است موثق از سكونی كه بر اساس آن امام صادق (ع) از قول رسول خدا (ص) فرمود: «هر كس در راه مسلمین ناودانی (بگذارد) یا بنایی (بالكن) یا سایبان بالای سر درخانه، به سوی راه بسازد یا میخی بكوبد یا چارپایی ببندد. یا چاهی بكند و موجب ضرر و هلاك شود آن كس ضامن است.» قاعده كلی در مورد تسبیب محض در قتل این است كه: «بهره‌گیری از راه عمومی، یا هر حق عمومی، برای همهٔ مردم مباح است ولی این اباحه مقید است به شرط سلامت عاقبت. پس رعایت نكردن سلامت دیگران در استفاده از راه عمومی، خطا است و هر خطا ارش دارد و بر پایه این قاعده، هر ضرری كه به جهت استفاده از حقوق عمومی برای دیگران بوجود آید، سبب آن ضامن است.» ● كیفیت استیفای قصاص در نفس در سیستم‌هائی كه مجازات اعدام هنوز بعنوان یك كیفر قانونی بمورد اجراء گذاشته می‌شود، قطع حیات محكم علیه، مورد نظر می‌باشد نه تحمیل رنج و مشقت به او، اینسانیت و بشر دوستی ایجاب میكند كه اجرای این مجازات سنگین هیچوقت جنبه آزار و شكنجه به خود نگیزد تنها به حیات محكوم علیه پایان بخشد، برای نیل به این هدف در كشورهائی كه تاكنون مجازات اعدام را منسوخ نكرده‌اند سعی بر ان است كه راحت‌ترین وسیله قطع حیات را برگزینند تا محكوم به اعدام زجر جسمانی كمتری تحمل نماید اما راحت‌ترین وسیله چیست؟ به چه ترتیب می‌توان به حیات یك انسان خاتمه داد بنحویكه آرامش خود را حفظ كند احساس درد ننماید و لااقل این درد جسمانی و اضطراب روحی به حداقل ممكن كاهش یابد؟ قانونگذاران انقلاب كبیر فرانسه، با الهام از نظریات علمی پزشكی موجود در زمان خود و بویژه با توجه به سوابق ذهنی ناشی از عرف و عادت، سربریدن را سهلترین و راحت‌ترین وسیله اجرای اعدغام تصور میكردند و معتقد بودند كه با توسل به اینطریق یك مرگ زودرس و عاری از شكنجه و عذاب بسراغ محكوم علیه می‌آید آنان دار زدن را یك عمل وحشیانه وزجر آور می‌پنداشتند و بهمین مناسب در بیستم مارس ۱۷۹۲ انجمن ملی فرانسه طی اطلاعیه‌ای خواستار شد تا با صرف هزینه كافی وسیله‌ای بوجود آید كه اجرای اعدام از طریق سربریدن را بطور متحد الشكل و راحت و آسان در تمام. ●● حرمت قتل و انواع آن در اسلام ● گفتار اول- حرمت قتل در اسلام در میان عرب جاهلیت مانند تمامی اقوام ابتدائی و اجتماعات قرون وسطائی، بسیاری از منكرات زیانمند جرم محسوب نمی‌شد و بخشی از راذائل اخلاقی و جرائم را از قبیل دختر كشی جزو مفاخر خود و دلیل داشتن حمیت و غیرت تلقی میكردند. و بر اثر جهل و نادانی و انحطاط اخلاقی و عوامل دیگر اندك بهانه‌ای به خونریزی و قتل منتهی میشد مطالعه در جنگهای معروف قبائل عرب قبل از اسلام بخوبی این حقیقت را روشن می‌سازد. یكی از حوادث قبل از اسلام كه در كتب تاریخ ضمن بحث از ، ایام‌العرب به تفصیل از آن یداد شده خونریزی و قتال طولانی است كه بنام، حرب داحس و غبراء، معروف است داحس و غبراء نام دو اسب است، داحس نام اسب قیس بن زهیر رئیس قبیله، بنی عبس، و غیراء نام اسب حذیفه بن بدر رئیس، بنی فراز، است هر یك از ایندو رئیس اسب تندرو تر میدانستند تا كار به مسابقه اسب دوانی و رهان كشید، اما هر كدام در پایان مدعی برد امتیاز مسابقه بوند و همین امر ساده سبب وقتی قتلی شده، طائفه مقتول نیز شخص از طائفه قاتل را كشتند ولی كار به همین جا خاتمه نیافت بلكه ایندو قتل مقدمه بروز جنگی سخت میان ایندو قبیله بزرگ و حلفاء و هم پیمانان آنان شد كه از سال ۵۶۸ تا ۶۰۸ میلادی ادامه یافت و بخاطر یك امر ناچیز جمع بی‌شماری كشته شده و چقدر خسارات دیگری به یكدیگر وارد ساختند. بهرحال اگر مردی كشته می‌شد قبیل مقتول به خونخواهی یا طلب ثار بپا می‌خواستند ولی انتقام آنها حد و اندازه‌ای نداشت و در مقابل یك فرد گروهی مستوجب كیفر می‌شدند و انتقامجوئی كاملاً‌به قدرت و مقاومت طرف بستگی داشت، هر كه قدرت بیشتری داشت سخت‌تر انتقام می‌گرفت، و هر كه زور نداشت و مستضعف بود خونش پایمال می‌شد. و معتقد بودند اگر انتقام مقتولی گرفته نشود روح او بشكل پرنده‌ای كوچك بنام ، هامه، در می‌آید و همواره در اطراف قبر و مقتل خود ناله دلخراش، اسقونی، اسقونی، مرا از خون سیراب سازید سر می‌دهد و تا موقعی كه انتقام خون او گرفته نشده همچنان به این سرگشتگی و ناله‌های جانسوز ادامه می‌دهد. معتقدین بخرافه، هامه، می‌پنداشتند پرنده‌ها مه نخست كوچك است اما كم‌كم بزرگ می‌شود تا به مقدار یك جغد می‌رسد و نوعا در خرابه‌ها و قتلگاهها بسر برده و پیوسته در اضطراب و ناله جانكاه می‌باشد. این عقیده بستگان هر مقتولی را به مقابله و اخذ ثار یا انتقام و امیداشت و لذا معمولا به تسلسل هر قتلی، قتلها و خونریزیها در پی داشت تا وقتی كه طرفین احساس كنند بقدر كفایت خونخواهی كرده‌اند كه از آن به الثار المنیم، خونخواهی كه خواب راحت آرد تعبیر میكردند. بتدریج و با گسترش نظامات اجتماعی و آئین الهی و مذهبی و استقرار حكومتها متمركز این موضوع نیز حاكمه و تشكیلات وابسته به آن در مسئله قتل پذیرفته شد و بدنبال آن وقوع قتل بعنوان پدیده مضربحال فرد و برهم زننده نظام اجتماعی مورد توجه قانونگذاران قرار گرفت و در نتیجه در سرتاسر جهان در قوانین جزائی كشورهای برای مرتكبان قتل عكس‌العملهای اجتماعی و مجازات شدید از قبیل قصاص و اعدام پیش‌بینی شده است. و بطور كلی میتوان گفت از قرن سیزدهم میلادی به اینطرف قتل عمدی در اكثر كشورها با مجازات اعدام مواجه بوده است. در اسلام به نفس و جان انسان بسی ارج نهاده شده كه در هیچیك از ادیان الهی و مكتبهای سیاسی امروز به آن پایه ارزش داده نشده ات و قتل نفس یكی از بزرگترین گناهانی اعلام شده است كه حرمت آنرا قرآن كریم و سنت در موارد مختلف مورد تاكید قرار داده است كه برای نمونه به برخی از آیات و روایات اشاره می‌كنیم: ۱- من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی‌الارض فكانما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فكانما احیا الناس جمیعاً» هر كس انسانی را بدون ارتكاب قتل یا فساد در روی زمین بكشد چنان است كه گوئی همه انسانها را كشته و هر كس انسان را از مرگ رهائی بخشد چنان است كه گوئی همه مردم را زنده كرده است. زیرا از دیدگاه اسلام مصلحت حفظ نفوس و حیات افراد جامعه امری ضروری و از بزرگترین مصلحتهای اسلامی است پس كسی كه مرتكب قتل انسان بی‌گناهی میشود نه تنها عضوی از اعضای فعال جامعه را از بین می‌برد بلكه جنایت او موجب ضرر و زیان كسان مقتول و اختلال در نظم جامعه نیز خواهد شد چون جامعه انسانی در حقیقت یك واحد بیش نیست و افراد ان همانند اعضای یك پیكرند هر لطمه‌ای به عضوی از اعضای این پیكر برسد اثر آن كم و بیش در سایر اعضاء آشكار میگردد و فقدان یك فرد خواه ناخواه ضربه‌ای به همه جامعه بزرگ انسانی است. ۲- ولا تقتلواولادكم خشیه املاق نحن نرزقهم وایاكم و ان قتلهم كان خطاء كبیراً هرگز فرزندان خود را از ترس فقر به قتل نرسانید كه ما روزی دهنده شما و آنها هستیم زیرا این قتل و زنده بگور كردن فرزندان گناه بسیار بزرگی است ۳- ولاتقتلوالنفس التی حرم الله الا بالحق و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً فلایسرف فی‌القتل انه كان منصوراً نفسی را كه خداوند محترم ساخته است بنا حق نكشید، كسیكه به ستم كشته شود برای اوسطه خاص قرار داده‌ایم، پس نباید در قتل اسراف كند، زیرا او یعنی ولی مقتول بوسیله شریعت الهی یاری شده است این آیه مباركه متضمن چند حكم است: الف- قتل هر شخص انسانی، جز در مواردی كه به حكم شرعی (مانند محكوم به قصاص) مجاز شده حرام است. ب- خودكشی نیز حرام است. زیرا نفس هر كس از نفوس محترمه است و در حقیقت جان و دیعه الهی است و هیچكس حق ندارد جان خود را از میان ببرد یا به روان خود لطمه وارد آورد.
گالری تصاویر

لینک کوتاه :
https://aftabir.com/article/show/29090
PRINT
شبکه های اجتماعی :
PDF
نظرات
جدیدترین اخبار ها
بروزترین اخبار ها
مطالب مرتبط

مشاهده بیشتر

با معرفی کسب و کار خود در آفتاب در فضای آنلاین آفتابی شوید
همین حالا تماس بگیرید