امروز جمعه 16 شهریور 1403

Friday 06 September 2024

اسلام و اومانیسم


1401/08/01
کد خبر : 29336
دسته بندی : ثبت نشده
تعداد بازدید : 12 نفر
برخلاف دیدگاه اومانیستی كه با نفی هرگونه موجود مجرد و نیز نفی روح مجرد انسان، بدن و امیال او را محور عالم قرار داده و در صدد است كل جهان را بر اساس امیال خود شكل داده و مسلط بر طبیعت گردد، در رویكرد اسلامی، محور عالم، انسان خطاكار نیست‏بلكه خدای متعال محور همه امور است. اسلام و بویژه قرآن كریم، نسبت‏به انسان رویكرد خاصی را ارائه می‏دهد . برخلاف دیدگاه اومانیستی كه با نفی هرگونه موجود مجرد و نیز نفی روح مجرد انسان، بدن و امیال او را محور عالم قرار داده و در صدد است كل جهان را بر اساس امیال خود شكل داده و مسلط بر طبیعت گردد، در رویكرد اسلامی، محور عالم، انسان خطاكار نیست‏بلكه خدای متعال محور همه امور است; یعنی هم امور تكوینی عالم به خدای متعال بر می‏گردد (و در قرآن كریم، خدای متعال خالق همه اشیای عالم است و هیچ موجودی به صورت مستقل در ایجاد هیچ موجود دیگر مؤثر نمی‏باشد) و هم نظام تشریع با اراده حكیمانه الهی شكل می‏گیرد . انسان اسلامی با واقع بینی و به دور از هر گونه تكبر و قضاوت غیر صحیح نسبت‏به خودش، به نقصهای معرفتی مختلف و گوناگون خویش و نیز وجود امیال، هوی و هوسهای متنوع در درون خود كه عدم ایجاد اعتدال در ارضای هریك از آنها موجب تباهی انسان و اسارت عقل او می‏گردد، كاملا وقوف دارد و به همین جهت‏خویشتن را محتاج راهنماییهای موجود برتر و كاملتری (یعنی خدای متعال) می‏داند كه به سبب برخورداری از علم، قدرت و سایر كمالات نامتناهی از هر گونه خطا و اشتباه و نیز تاثیر پذیری از هوی و هوس به دور است . و با نگاه تردیدآمیز به دستاورد عقل محدود و غیر مصون از خطا و نیز متاثر از امیال و هواهای نفسانی خویش، وصول و دستیابی به سعادت و كمال حقیقی و نهایی خویش را در سایه پیروی صادقانه از هادیانی می‏داند كه از ناحیه آن موجود كامل نامتناهی فرستاده شده‏اند . خدا محوری - و نه انسان محوری - مهمترین ركن دیدگاه و رویكرد دین اسلام به همه پدیده‏ها و از جمله انسان است . ●برای روشن شدن نظر اسلام در این مساله، مباحث را در چهار دیدگاهی كه در بخش اول (اومانیسم) بیان گردید، پی می‏گیریم: ۱- دیدگاه هستی شناسانه در دیدگاه قرآن كریم، محوری‏ترین موجود در نظام هستی، خدای متعال است، به طوری كه فرض عدم این موجود، مستلزم عدم و نیستی همه نظام هستی است . به سبب همین محوریت است كه در قرآن كریم، شاید هیچ واژه‏ای به اندازه واژه «الله‏» به كار نرفته است . با قطع نظر از واژه‏های رب، اله و نیز ضمیرهایی كه در قرآن به خدای متعال بر می‏گردد، لفظ «الله‏» ۱۷۷۲ بار در قرآن ذكر شده است . برای روشن شدن مساله خدا محوری در دیدگاه اسلامی، لازم است توضیحی بیان گردد . چنانچه در اومانیسم بیان گردید، انسان محور همه امور عالم است; یعنی هم نظام تكوین باید تابع امیال و خواسته‏های انسان تنظیم شود و هم نظام تشریع و قانونگذاری باید مطابق خواسته‏های او باشد . و در این امر، انسان باید صرفا به خودش، عقل و دستاورد معرفتی خویش اعتماد نموده و نیازی به موجود ماورای خود نداشته باشد . در حقیقت، انسان در این دیدگاه، در مركز دایره هستی قرار داشته و تمام امور غیر از انسان، در كمانهای این دایره قرار دارند و با حذف انسان، امور دیگر نیز پوچ و بی معنی خواهد بود . اومانیسم، با حذف هر گونه موجود مجرد، و در نتیجه با حذف خدای متعال، خویشتن را مهمان خانه این جهان نمی‏داند بلكه مالك و صاحبخانه این جهان می‏داند، از این رو به خودش حق می‏دهد كه مطابق میل خویش، هر گونه تصرفی در جهان نماید . از ناحیه دیگر، برخلاف دیدگاه اسلامی كه قائل به وجود خداوند و خلقت‏حكیمانه او است‏به طوری كه خلقت هر موجودی به بهترین وجه ممكن صورت گرفته است: «الذی احسن كل شی‏ء خلقه‏» (۲) خدایی كه هر چیز را به نیكوترین وجه خلق كرد . و همچنین تمام موجودات بر اساس نظم دقیق برخاسته از حكمت الهی، دارای بهترین جایگاه قابل تصور برای رسیدن به كمال خود بوده و از این جهت، به سوی كمال خویش در حركت و به سخن دیگر هدایت‏یافته‏اند: «قال فمن ربكما یا موسی، قال ربنا الذی اعطی كل شی‏ء خلقه ثم هدی‏» (۳) یعنی: فرعون گفت ای موسی، خدای شما كیست؟ موسی پاسخ داد كه خدای ما آن كسی است كه به همه موجودات عالم، لقت‏خاص آنها را اعطا نموده و سپس آنها را هدایت كرده است . رویكرد اومانیستی با نفی هر گونه نظم پیشین الهی موجودات، با ادعای مالك و صاحبخانه بودن انسان، بر آن است كه انسان باید كل موجودات جهان را بر اساس خواسته‏های خود نظم بخشد . جمادات عالم، كوهها، دریاها، كرات آسمانها و . . . باید تحت‏سیطره كامل انسان باشد و انسان مجاز است‏به دلخواه خود هر گونه تصرفی در آنها نماید . گیاهان نیز باید نظمی برخاسته از معرفت‏بشر و امیال او بیابند، بویژه حیوانات نیز، صرفا ابزاری دست انسان هستند، و در حقیقت كل عالم، موش آزمایشگاهی انسان و ابزاری برای او جهت وصول به خواسته‏هایش می‏باشند و چون انسان مالك و صاحبخانه جهان و آنچه در آن است می‏باشد اجازه دارد در هر یك از موجودات به هر صورتی كه می‏خواهد تصرف نماید . نكته مهم این كه او در تصرفات خود نباید به هیچ موجودی نیز پاسخ گوید بلكه او در حقیقت، (فعال مایشاء و لا یسئل عما یفعل) می‏باشد . از این رو، هدف علوم تجربی كه در دنیای سنتی، كشف نظم پیشین الهی میان موجودات بوده است تغییر نموده و صرفا در صدد قدرتمند نمودن انسان برای تسلط بر جهان طبیعت است . «فرانسیس بیكن‏» (۱۵۶۱- ۱۶۲۴) كه پیامبر علوم تجربی جدید تلقی می‏شود، با كار و تلاش خود موجب شد تا هدف و دیدگاه علم تجربی جدید، از هدف علم سنتی فاصله گیرد . هدف علم جدید تسلط بر طبیعت، و دیدگاه آن مكانیكی است . بیكن، جهان را با چشمانی دیگر می‏نگریست، او نمی‏خواست فقط به تماشای طبیعت‏بنشیند، بلكه می‏خواست روشی برای كنترل آن بیابد . او بر آن بود كه هدف صحیح علم، به دست آوردن كشفیات و قدرت‏های جدید است . بیكن می‏گفت: چند بار رئیس ما به ما گفته است كه با جهان، چنان كه هست ارتباط برقرار كنیم نه چنان كه انتظار داریم باشد، اما به اعتقاد (من) روشی جدید برای برقراری ارتباط با جهان نیز وجود دارد و آن روشی است كه می‏تواند حدود فرمانروایی آدمی را گسترش دهد تا بر همه چیزها كارآیی داشته باشد . (۴) هدف درست و معقول علم، چیزی جز اعطای كشفیات و نیروهای جدید به زندگی انسان نیست . (۵) توماس هابز (۱۶۷۹- ۱۵۸۸) نیز مانند بیكن بر این امر تاكید می‏ورزید كه غایت دانش، قدرت و توانایی است . (۶) «رندال‏» نیز معتقد است كه در عصر جدید، بر اساس تبیینهای فلسفی انجام شده، جهان، خالی از جلوه‏های الهی دانسته شد و در نتیجه به طبیعت‏با نگاهی ابزاری نگریسته شد، از این رو، هدف علم تمجید خداوند نبود، بلكه هدف تازه آن، بسط تسلط انسان بر طبیعت‏بود . در این مرحله، علم بیشتر انسانی و كمتر الهی است . (۷) علوم انسانی در دنیای مدرن نیز سرنوشتی بهتر از علوم تجربی ندارد . روانشناسی، فلسفه، اقتصاد، سیاست، اخلاق و . . . بر اساس خواسته‏های برآمده از امیال انسانی و معرفت منحصر به همین دنیای مادی‏اش شكل گرفته است . منشا ارزش‏های اخلاقی و نیز ارزش‏های مثبت و منفی در حوزه سیاست، از خدا یا دین و یا عالمی ماورای جهان مادی بدست نمی‏آید بلكه معرفت‏برآمده از حس و مشاهده انسانی و نیز تجربه‏های شخصی و اجتماعی بشر، مثبت و منفی بودن ارزشها را تعیین می‏كند، به طوری كه هیچ امری به صورت پیشینی (پیش از تجربه انسانی) دارای ارزش مثبت‏یا منفی نمی‏باشد و اگر امری مورد خواست انسانها واقع شود، دارای ارزش مثبت و امری كه انسانها از آن بیزار و رویگردان شوند، دارای ارزش منفی می‏باشد . نتیجه این كه بر این مبنا همه امور نظری و عملی بشر فقط تابع خواست و معرفت انسان بوده و بر اساس آنها تنظیم می‏شود و هیچ امر دیگری - اعم از خدا و ادیان و سنت‏های اجتماعی - حق دخالت در این امور را ندارند . در این بیان، دین و خداوند نیز به همین سرنوشت گرفتارند; یعنی با عنایت‏به اعتقاد اومانیست‏ها در نفی موجودات مجرد و نیز خدای متعال، اگر برخی از اومانیست‏ها به دین یا خداوند اعتقادی داشته باشند به خدا و دینی اعتقاد دارند كه خودشان آن را بر اساس امیال و خواسته‏های انسان تنظیم نموده باشند . و اگر در موردی دستوری از خداوند و یا قانونی در دین با یك خواسته انسان (انسانی كه خواسته‏های مادی او مهمترین امری است كه باید در صدد ارضای آن باشد) در تعارض باشد خداوند و دین باید به نفع انسان و خواسته او كنار روند و در حقیقت دین و خداوند نیز مانند سایر امور در نقطه‏ای از كمان دایره‏ای واقع می‏شوند كه مركز آن دایره انسان می‏باشد . به سخن دیگر دین و خداوند باید انسانی باشند نه این كه انسان مجبور باشد خواسته‏های خودش را با اوامر و نواهی خداوند و دستورات دینی، هماهنگ سازد و در صورت تعارض از خواسته‏هایش دست‏بكشد . و به اصطلاح، دین باید انسانی باشد نه این كه انسان دینی باشد . اما در رویكرد اسلامی، خدای متعال محور عالم است . و به جای این كه خدایی كه خطا در او قابل تصور نبوده و محال می‏باشد، مجبور باشد خود را منطبق بر خواسته‏های انسان نماید (انسانی كه خطاكار بوده و تابع هوی و هوس است)، انسان خطاكار برای رسیدن به كمالات خودش باید خویشتن را با دستورات خداوندی كه اهل هوی و هوس نبوده و خطا نیز در او امكان ندارد، سازگار نماید . به سخن دیگر مركز دایره هستی، خدای حكیم و رحیم است و انسان مانند سایر موجودات عالم برای وصول به كمالات خود باید در مسیری واقع شود كه خدای متعال معرفی و تبیین نموده است . نسبت‏به خدا محوری، قرآن كریم تاكیدات زیادی دارد، از یك طرف خدای متعال را محور نظام تكوین می‏داند و از طرف دیگر، نظام تشریعی و قوانین سعادت آفرین را ناشی از علم، حكمت و رحمت‏بی‏منتهای خداوند می‏داند . قرآن، خداوند را خالق آسمان و زمین، (۸) خورشید و ماه، (۹) نور و ظلمت، (۱۰) شب و روز (۱۱) و مقدار آن، (۱۲) ارسال كننده ابر و باد و باران، (۱۳) نگهدارنده پرندگان در آسمان، (۱۴) روزی دهنده همه موجودات، (۱۵) خالق انسان (۱۶) ، اعمال و اراده‏های او (۱۷) و در یك سخن، خالق همه اشیا و موجودات ماسوای خودش (۱۸) و مرجع و بازگشت همه موجودات عالم می‏داند . (۱۹) به همین جهت، هیچ خالق و علت مستقلی غیر از خدای متعال در نظام عالم هستی، مورد قبول اندیشه اسلامی نمی‏باشد . همچنین، قرآن، احكام و قوانین را از ناحیه خدای متعال می‏داند . (۲۰) و كسی را كه بر غیر احكام الله، حكم می‏نماید كافر، ظالم و فاسق خوانده است . (۲۱) از این رو، هر نوع قانونی كه با قوانین الهی مخالفت‏یا تضاد داشته باشد از نظر قرآن كریم و اسلام، كاملا مردود می‏باشد . علاوه بر این، در دیدگاه قرآن، موجودات مساوی با ماده نبوده و موجودات مجرد زیادی هستند كه حظ آنها از وجود و كمالات آن، بیش از موجودات مادی بوده و تدبیر امور عالم ماده را در طول اراده و تدبیر خداوند و با اذن تكوینی او انجام می‏دهند . قرآن كریم وجود ملائكه را امری مسلم دانسته و آنها را مطیع اوامر الهی، (۲۲) تدبیر كننده امور، (۲۳) امداد كننده مؤمنین در نبرد و جهاد علیه مشركین، (۲۴) توفی كننده ارواح انسانها، (۲۵) نازل كننده وحی الهی و . . . می‏داند . همچنین در رویكرد اسلامی، حیات انسان منحصر به دنیای مادی نبوده و انسان در سرای دیگر، متناسب با اعمال و رفتارهای خویش دارای زندگی ابدی می‏باشد . (۲۶) تاكید قرآن كریم بر مساله قیامت، آن قدر زیاد است كه تقریبا یك سوم آیات قرآن، بر مساله قیامت دلالت مستقیم و یا غیر مستقیم دارند . نتیجه آن كه از جهت هستی شناختی، در دیدگاه اسلامی، خداوند - و نه انسان - محور نظام تكوین و تشریع بوده و موجودات عالم، منحصر به موجودات مادی نیستند، چنان كه عالم هستی نیز منحصر به عالم ماده نبوده و با مساله مرگ، زندگی و حیات انسان، ختم نمی‏شود بلكه انسان وارد مرحله یا مراحل دیگری از حیات خویش می‏شود كه به علت ابدی و نامتناهی بودن آن زندگی، حیات دنیوی انسان در مقابل او به هیچ وجه قابل قیاس نیست . ۲- دیدگاه انسان شناسانه در دیدگاه اسلامی، انسان از عظمت و شرافت‏بسیار بالایی برخوردار است و علیرغم باور خدامحوری در این دیدگاه، انسان نیز از طریق افاضه الهی، دارای اهمیت والایی در میان سایر موجودات است، به طوری كه خدای متعال، علم خاص به اسما را به انسان تعلیم داده و صرفا انسان را شایسته تعلم اسمای الهی می‏داند نه فرشتگان و نه هیچ یك از موجودات عالم ماده را . قرآن می‏فرماید: «و علم آدم الاسماء كلها» (۲۷) و همه نامها را به آدم آموخت .
گالری تصاویر

لینک کوتاه :
https://aftabir.com/article/show/29336
PRINT
شبکه های اجتماعی :
PDF
نظرات
جدیدترین اخبار ها
بروزترین اخبار ها
مطالب مرتبط

مشاهده بیشتر

با معرفی کسب و کار خود در آفتاب در فضای آنلاین آفتابی شوید
همین حالا تماس بگیرید