شیوع بیماری کرونا و ضرورت مقابله و پیشگیری از این بحران بسیاری از برنامهها و تصمیمات در کشورمان را لغو یا به تعویق انداخت ولی در این میان لغو برنامهها برای برخی از اقشار هر چند ضروری ولی تصمیمگیری را بسیار سخت و گاهاً هزینهبر کرد.
از جمله این اقشار می توان به تازه داماد و عروسهایی کرد که برای مهمترین برنامه شروع زندگی خود شاید ماهها صرف برنامه ریزی و تصمیم گیری کرده بودند، یکی از این تازه دامادها «مهدی پورروستایی اردکانی» جوان اردکانی است که در همان روزهای ابتدایی اعلام هشدارها برای جدی گرفتن بیماری کرونا، تصمیم سختی میگیرد هر چند که شاید برخی از افراد در همان ایام نیز بدون در نظر گرفتن توصیههای بهداشتی، سر خانه و زنگیشان میرفتند.
این تازه داماد اردکانی در گفتوگو با خبرنگار ایسنا از انتظار برای مهمترین شب آغازین زندگی مشترکش میگوید که تقریبا پنج ماه برای فرا رسیدن آن انتظار کشیده بود.
وی اضافه میکند: تنها یک هفته مانده به نهم اسفند ماه، تقریباً تمام کارهای مربوط به شب رویایی زندگیام انجام شده بود؛ تالار، آتلیه، آرایشگاه عروس، سفارش میوه و شیرینی، مقدمات شام عروسی و حتی از همه مهمتر، ارسال کارت عروسی به مهمانان دور و نزدیک خودم و خانواده همسرم.
وی میگوید: همه چیز آماده بود تا جشن عروسیمان را به بهترین نحو ممکن برگزار کنیم که خبرهای باورنکردنی و ترسناک از یک بیماری ناشناخته در روزهای منتهی به عروسیمان پخش شد و کم کم ترس غریبی را در دل مردم شهر ایجاد کرد.
پور روستایی دامه میدهد: تصوّرش هم برایم سخت بود اما همه جا از تلویزیون و رادیو گرفته تا مردم کوچه و بازار و بقال سر کوچه هم از ویروسی حرف میزدند که همه دنیا را درگیر خودش کرده است و ترس این را داشتم که به شهر ما سفر کند و سایهاش را بر عروسی ما بیاندازد.
این تازه داماد اردکانی با بیان این که خبر شیوع کرونا آغازگر تلفنهای لغو برنامهمان بود، میگوید: با شیوع کرونا تلفنهای لغو برنامه شروع شد، سهشنبه ششم اسفند از راه رسید و اول صبح مدام، تلفنم زنگ میخورد و یک به یک مهمانهایی که از شهرهای دیگر به مراسم دعوت بودند با عذرخواهی اطلاع میدادند که به خاطر این احتمال شیوع ویروس نمیتوانند در عروسی ما شرکت کنند.
وی که حالا با وجود تمام ناراحتیهایش لبخند میزند، تصریح میکند: با خودم میگفتم عیبی ندارد، حالا بدون تعدادی مهمان عروسی میگیرم اما نمیدانستم چه در انتظار من و روز جمعهای بود که نامش را روز وصال گذاشته بودم.
وی ادامه میدهد: چهارشنبه سیاهِ من از راه رسید و بزرگان فامیل هم تماس گرفتند و اطلاع دادند که صلاح را بر این دیدهاند، جشن عروسی لغو شود، آنها توصیههای پزشکی اولین روزهایِ حاد کشور را عامل این تعطیلی میدانستند، آن هم برای من و همسرم که نقشههای شب عروسیمان برای مهماننوازی نقش بر آب شده بود.
پورروستایی که حالا خودش را با بزرگترین چالش و تصمیم زندگیاش روبروی هم میدید، میگوید: من بودم و آرزویی که یک شبه تبدیل به کابوس شد، آن روز عجیب به هم ریخته بودم و از زمین و زمان شاکی، انگار آن روز تمام غمهای دنیا بر دوشم سنگینی میکرد.
وی از رد دعوت یک به یک دعوتشدگان و از بهم خوردن عروسی و لغو مقدمات عروسی یاد میکند و میگوید: روز آغاز پرداخت خسارتهایی که لغو چشن عروسی به بار آورده بود آغاز شد، از تالار عروسی گرفته تا میوه و شیرینی و نوبت آتلیه و سایر برنامهها.
این تازه داماد اردکانی در پایان بیان میکند: هنوز من مانده بودم و تصمیمی که میتوانستم تغییرش دهم اما حفظ سلامت افراد دعوت شدهی فامیل که هنوز اقدامی برای رد دعوتها نکرده بودند، بهانهای شد تا تصمیم خودم را برای بهترین شب زندگیام بگیرم و عروسی را بدون هیچ وقفهای لغو کنم، ترس این که شاید یک نفر در بهترین شب عروسی من، به این ویروس مبتلا شود، باعث شد دل را به دریا بزنم و همان روز، عروسیام را تعطیل کنم تا بتوانم کمکی هر چند ناچیز به سلامت جامعهام داشته باشم و باور کنم که حتما حکمتی در کار بوده است.
انتهای پیام