بخشهایی از صحبتهای مهرانه مهینترابی را بخوانید.
دوستشان دارم
بیشتر کارهایی را که در آنها حضور داشتم، دوست دارم و شاید کمتر کاری بوده که از حضور در آن راضی نبودهام ولی به هر حال در کارنامه هر بازیگر نقشهایی هست که بیش از بقیه گل میکند و مورد توجه قرار میگیرد .البته در میان مخاطبان، سریالهایی مثل همسران و خانه سبز خیلی مورد توجه قرار گرفت و هنوز هم است مخاطبانی که از خاطرات خود با این سریالها میگویند. اینها سریالهایی هستند که پشتشان نیروی فکری عمیق بوده و همان تفکر متفاوت و روشن بود که منجر به شکلگیری تیمی منسجم برای تولید شد.
گذشتهها گذشته
البته من زیاد با گذشتهگرایی و نوستالژیبازی موافق نیستم چون حسم این است که آدمی در همین لحظه که در آن قرار گرفته باید بهترین و مفیدترین کار را انجام دهد، ولی اینکه دلایل قدرت یک سریال ماندگار را هم مرور کنیم شاید برای جوانترها الگویی شود، بد نیست.
یک تغییر جالب
سریال همسران مرهون یک کار تیمی منسجم بود. البته تیمی که نهیکباره بلکه بهتدریج شکل گرفت. یادم میآید بیژن بیرنگ کارگردان سریال بعد از آن که بازی مرا در «مش خیرا..: صندوقچه اسرار» دیده بود از من به بازی در همسران دعوت کرد ولی من درگیر کاری دیگر بودم و نتوانستم بروم و آنها با گروه دیگری وارد تولید شدند؛ از جمله با غلامحسین لطفی به عنوان بازیگر نقش کمال سکانسهایی را هم ضبط کردند ولی در نهایت آنچه میخواستند رخ نداد تا تغییر بازیگران و شروع مجدد فیلمبرداری که این بار من چون آزاد بودم، پذیرفتم.
پایان یک فصل
«همسران» با زوجهای بازیگر، داستانهای متفاوت، هنرپیشگان مهمان و اجرای خوب سازندگان رفتهرفته به اوج رسید و وقتی تمام شد خیلیها دوست داشتند فصل دوم هم تولید شود، ولی فردوس کاویانی علاقه نداشت و این شد که «همسران» ماند در دل آرشیو تصویری تلویزیون و درعین حال جایی ویژه باز کرد در دل بینندگانی در ردههای مختلف سنی که آن زمان سریال را دیدهبودند.
برابری زن و مرد
«همسران» ازجمله سریالهایی بود که ولو به طنز از نقش برابر زن و مرد در پیشبرد زندگی مشترک حرف زد. هدف سازندگان این بود که برخی آفات مردسالاری را ولو به زبان طنز مطرح کنند و از همینروست که در این سریال مردانی را میبینیم که هم ظرف میشویند و هم آشپزی میکنند.