● درآمد
در این ستون ما قصد داریم «فلسفه برای كودكان» را كه بعضی از خوانندگان ممكن است با نام آن از طریق رسانههای گروهی آشنا باشند، به صورت مفصلتر و سلسلهوار معرفی كنیم.
فلسفه برای كودكان شیوه نوین آموزشی است كه هدف آن تقویت مهارتهای فكری (تفكر انتقادی، تفكر خلاق، استدلال منطقی، حل مساله) در كودكان است. این برنامه آموزشی بر آن است كه با اصلاح روشهای آموزشی سطح تفكر را در مدارس افزایش دهد به گونهای كه به جای یادگیری طوطیوار مطالب یا پذیرش صرف مرجعیت معلم بتوانند به طور مستقل بیندیشند. اما چرا این شیوه آموزشی، فلسفه برای كودكان نام گرفت؟ برای پاسخ به این سوال بهتر است به این سوال بپردازیم:
● فلسفه چیست؟
این خود یك سوال مهم فلسفی است و پاسخ دادن به آن دشوار است. میتوان گفت فلسفه یك جستوجوی آگاهانه برای دریافت معنی مفاهیم چالشبرانگیز میباشد. از زمانهای قدیم فیلسوفانی به مسائلی كه ما روزانه با آنها سروكار داریم، میپرداختند مثل عدالت چیست؟ زیبایی چیست؟ واقعیت چیست؟ چطور میتوانیم نسبت به آنچه كه میدانیم مطمئن باشیم؟ فلسفه تنها یك دغدغه روشنفكرانه نیست بلكه فلاسفه تلاش میكنند با تقویت تفكرشان بتوانند ابعاد مختلف فلسفی نظیر ابعاد اخلاقی، سیاسی، زیباییشناختی را بهتر بكاوند و قضاوتهای بهتری در این زمینه ارائه دهند.
ما در زندگی سوالات انضمامی مهم و سرنوشتسازی داریم كه باید به آنها پاسخ دهیم. مثلاً امروزه ما میخواهیم بدانیم كه حكم سقط جنین از لحاظ اخلاقی چیست؟ ما برای پاسخ به سوالاتی نظیر این به فلسفه روی میآوریم، فلسفه به ما كمك میكند كه مشكلات را بهتر بشناسیم و قضاوتهای بهتری ارائه دهیم و اگر به آرا و نظرات دیگران در فلسفه میپردازیم به جهت فایدهای است كه آنها در حل مشكلات ما دارند.
همچنین یكی از قدیمیترین شاخههای فلسفه، منطق است كه شامل تفكر انتقادی میباشد.
منطق مهارت و آگاهی در مورد تكنیكهای استدلال را میآموزد و به فلاسفه كمك میكند تا استدلالات صحیح ارائه دهند و ایدهها و ادعاهای خود را به صورت واضح و درست بیان كنند.
اینها همه دلایلی است كه مردم هزاران سال است كه فلسفه را تمرین میكنند، آن هم نه فقط در محیطهای آكادمیك. بنابراین میتوان گفت فلسفه قدرت فهم مسائل دشوار، نظم دادن به آنها، جمعبندی مطالب و ادعاها و ارزیابی استدلالات له و علیه یك موضوع را تقویت میكند و این همان مهارتهایی است كه فلسفه برای كودكان درصدد است آنها را در كودكان تقویت نماید.
فلسفه برای كودكان بر این اساس استوار است كه تفكر را میتوان به كودكان آموزش داد كه این در اثر تغییر از نگرش پیاژه (Piaget) به نگرش (vygotsky) صورت گرفت. در دیدگاه سنتی چنین فرض میشد كه ایدههای درست در ذهن معلمان قرار دارند و دانشآموزان باید با این ایدهها آشنا شوند تا به درك و فهم برسند و ایدههای خود دانشآموزان در این سیستم آموزشی جایگاهی نداشتند.
در شكل سنتی عملكرد مدرسه در جهت تشویق به تفكر و اندیشیدن نبود، مدارس مكانهایی بودند كه در آنجا كودكان به جای یادگیری مهارتهای فكری فقط اطلاعات دریافت میكردند و معلمان از دانشآموزان انتظار یادگیری و بازآفرینی مطالبی كه به آنها آموزش میدادند را داشتند. در حالی كه امروزه متخصصین به این نتیجه رسیدند كه كودكان میتوانند تفكر كنند و باید مهارتهای فكری را به آنها آموزش داده و نباید فراگیری آن را به شانس واگذار كرد.
علاوه بر این احساس نیاز به آموزش مهارتهای فكری به كودكان نتیجه آگاهی به این موضوع است كه جامعه تغییر كرده و با توجه به حجم وسیع اطلاعات كه كودكان در دنیای امروز با آن مواجه میشوند دیگر مهارتهایی كه بیست سال پیش مناسب بودند، نمیتوانند كودكان را آماده ورود به جامعه ورای مدرسه نمایند.
بنابراین باید مهارتهای ضروری برای دریافت اطلاعات و سازماندهی اطلاعات و استفاده از آنها را بیاموزند. آنها باید یاد بگیرند كه به طور خلاقانه بیندیشند تا خود را برای زندگیكردن در جهانی كه با سرعت تغییر میكند، آماده كنند.بنابراین اگر بخواهیم كودكان را برای چالشهای آینده آماده كنیم باید مهارتهای ویژهای را به آنها بیاموزیم كه از كلاس درس و كتاب درسی به موفقیتهای واقعی زندگی قابل انتقال باشند و بر اساس آن بتوانند بر زندگی و یادگیری خود مسلط شوند. فلسفه برای كودكان برنامهای است كه قادر به تامین این نیازها میباشد.اما اینكه این برنامه چگونه شكل گرفت؟ و فلسفه برای كودكان چگونه تفكر را به كودكان آموزش میدهد؟ سوالاتی است كه در شماره بعدی به آن خواهیم پرداخت.