مطالعه انحرافات و كجرویهای اجتماعی و به اصطلاح، آسیبشناسی اجتماعی (Social Pathology) عبارت است از مطالعه و شناخت ریشه بینظمیهای اجتماعی. در واقع، آسیبشناسی اجتماعی مطالعه و ریشهیابی بینظمیها، ناهنجاریها و آسیبهایی نظیر بیكاری، اعتیاد، فقر، خودكشی، طلاق و...، همراه با علل و شیوههای پیشگیری و درمان آنها و نیز مطالعه شرایط بیمارگونه و نابسامانی اجتماعی است.(۱) به عبارت دیگر، مطالعه خاستگاه اختلالها، بینظمیها و نابسامانیهای اجتماعی، آسیبشناسی اجتماعی است؛ زیرا اگر در جامعهای هنجارها مراعات نشود، كجروی پدید میآید و رفتارها آسیب میبیند. یعنی، آسیب زمانی پدید میآید كه از هنجارهای مقبول اجتماعی تخلفی صورت پذیرد. عدم پایبندی به هنجارهایاجتماعی موجب پیدایش آسیب اجتماعی است.
از سوی دیگر، اگر رفتاری با انتظارات مشترك اعضای جامعه و یا یك گروه یا سازمان اجتماعی سازگار نباشد و بیشتر افراد آن را ناپسند و یا نادرست قلمداد كنند، كجروی اجتماعی تلقّی میشود. سازمان یا هر جامعهای از اعضای خود انتظار دارد كه از ارزشها و هنجارهای خود تبعیت كنند. اما طبیعی است كه همواره افرادی در جامعه یافت میشوند كه از پارهای از این هنجارها و ارزشها تبعیت نمیكنند. افرادی كه همساز و هماهنگ با ارزشها و هنجارهای جامعه و یا سازمانی باشند، «همنوا» و یا «سازگار» و اشخاصی كه برخلاف هنجارهای اجتماعی رفتار كنند و بدانها پایبند نباشند، افرادی «ناهمنوا» و «ناسازگار» میباشند. در واقع، كسانی كه رفتار انحرافی و نابهنجاری آنان دائمی باشد و زودگذر و گذرا نباشد، كجرو یا منحرف نامیده میشوند. اینگونه رفتارها را انحراف اجتماعی یا (Social Devianced) و یا كجروی اجتماعی گویند.(۲)
حال سؤال این است كه چگونه تشخیص دهیم رفتاری از حالت عادی و ـ به اصطلاح ـ نرمال خارج شده و به حالتی غیرنرمال و نابهنجار تبدیل شده است؟ ملاكها و معیارهایی وجود دارد. با این معیارها و ملاكها میتوان تشخیص داد كه رفتاری در یك سازمان، نهاد و یا جامعهای عادی و مقبول و نرمال است، یا غیر عادی، غیرنرمال و نابهنجار. عمدتا چهار معیار برای این امر وجود دارد:
۱) ملاك آماری:
از جمله ملاكهای تشخیص رفتار نابهنجار، روش توزیع فراوانی خصوصیات متوسط است كه انحراف از آن، غیر عادی بودن را نشان میدهد. كسانی كه بیرون از حد وسط قرار دارند، افراد نابهنجار تلقّی میشوند و رفتار آنان رفتاری غیرنرمال و انحرافی تلقی میشود. برای مثال، از نظر آماری وقتی گفته میشود كه لباسی مُد شده، یعنی بیشتر افراد جامعه آن را میپوشند. بنابراین، صفتی كه بیشتر افراد جامعه نپذیرند، خارج از هنجار تلقّی شده و غیر طبیعی و نابهنجار تلقّی میشود.
۲) ملاك اجتماعی:
انسان موجودی اجتماعی است كه باید در قالب الگوهای فرهنگی و اجتماعی زندگی كند. اینكه تا چه حد رفتار فرد با هنجارها، سنّتها و انتظارات جامعه و یا نهاد و سازمان خاصی مغایرت دارد و جامعه چگونه درباره آن قضاوت میكند، معیار دیگری برای تشخیص رفتار نابهنجار و بهنجار است. یعنی رفتاری كه مورد قبول افراد نباشد و مثلاً با پوشیدن لباس خاصی از سوی افراد جامعه با عكسالعمل آنان مواجه شویم، اینگونه رفتارها نابهنجار تلقّی میشود. البته، این معیار هم در همه جوامع امری نسبی است.
۳) ملاك فردی:
از جمله ملاكهای تشخیص رفتار نابهنجار، میزان و شدت ناراحتی است كه فرد احساس میكند. یعنی اگر این رفتار خاص، با ارزشها و هنجارهای اجتماعی سازمان خاصی مثلاً فرهنگیان و یا كل افراد جامعه ناسازگار باشد، یعنی به سازگاری فرد لطمه بزند و با عكسالعمل افراد آن جامعه یا آن نهاد مواجه گردد، چنین رفتاری نابهنجار تلقّی میشود.(۳)
۴) ملاك دینی:
علاوه بر این، در یك جامعه دینی و اسلامی، معیار و ملاك دیگری برای تشخیص رفتارهای بهنجار از نابهنجار وجود دارد؛ چرا كه معیارهای مزبور، معیارهایی است كه توسط افراد یك جامعه با قطعنظر از نوع اعتقادات، مورد پذیرش واقع میشود؛ یعنی افراد جامعه در خصوص ارزش یا هنجاری بودن موضوع خاص توافق نموده، در عمل به آن پایبندند و متخلفان را بسته به نوع و اهمیت هنجار، تنبیه میكنند. امّا در یك جامعه دینی و اسلامی معیارهای فوق برای ارزشهای اجتماعی است و در آنجا كارایی دارد.
معیار تشخیص ارزشها و هنجارهای دینی به وسیله آموزههای دینی تعیین میشود. ممكن است رفتاری خاص در همان اجتماع هنجار تلقّی نشود و مرتكبان را كسی توبیخ و یا سرزنش نكند ولی در شرایطی خاص ارتكاب چنین عملی در یك جامعه دینی هنجارشكنی تلقّی شود. برای مثال، خوردن و آشامیدن در روزهای عادی و حتی در یك جامعه دینی هنجار شكنی تلقّی نمیشود. ولی اگر همین عمل در جامعه مذكور و در ماه مبارك رمضان و در ملأ عام صورت گیرد، تخطی از هنجارهای دینی تلقّی شده، مجازات سختی هم از نظر دینی و شرعی و هم از نظر اجتماعی در انتظار مرتكب چنین عمل ناپسندی میباشد.
بنابراین، معیار دیگر تشخیص رفتارهای نابهنجار و بهنجار در جامعه دینی، تطبیق و سازگاری و یا عدم تطبیق و ناسازگاری با آموزهها و هنجارهای دینی است. اگر عمل و رفتاری با هنجارها و آموزههای دینی سازگار باشد، عملی بهنجار و اگر ناسازگار باشد، عملی نابهنجار تلقّی میشود.
حال سؤال این است كه آسیبها و انحرافات اجتماعی چگونه پدید میآیند و عوامل پیدایش آسیبها و انحرافات اجتماعی كدامند؟ بررسی و ریشهیابی انحرافات اجتماعی از اهمیّت زیادی برخوردار است. انحرافات و مسائل اجتماعی امنیت اجتماعی را سلب و مانعی برای رشد و توسعه جامعه محسوب میشود. بهطور كلی، هر رفتاری كه از آدمی سر میزند، متأثر از مجموعهای از عوامل است كه به طور معمول در طول زندگی سر راه وی قرار دارد و وی را به انجام عملی خاص وادار میكند.
هر چند بررسی عمیق انحرافات اجتماعی مجال دیگری میطلبد، اما به اجمال، به چند عامل مهم پیدایش انحرافات اجتماعی اشاره میگردد.
عوامل به وجودآورنده انحراف و كجروی در جوامع مختلف یكسان نیست و مناطق از نظر نوع جرم، شدت و ضعف، تعداد، و نیز از نظر عوامل متفاوتند. این تفاوتها را میتوان در شهرها، روستاها و حتی در مناطق مختلف و محلههای یك شهر مشاهده كرد. در هر جامعه و محیطی سلسله عواملی همچون شرایط جغرافیایی، اقلیمی، وضعیت اجتماعی، اقتصادی، موقعیت خانوادگی، تربیتی، شغلی و طرز فكر و نگرش خاصی حاكم است كه هر یك از اینها در حسن رفتار و یا بدرفتاری افراد مؤثر است.
شهرنشینی لجامگسیخته، گسترش حاشیهنشینی و فقر، اتلاف منابع و انرژی را به دنبال دارد. حاشیهنشینی در شهرها، با جرم رابطه مستقیم دارد. تنوع و تجمل، اختلاف فاحش طبقات اجتماعی ساكن شهرهای بزرگ، تورّم و گرانی هزینههای زندگی، موجب میشود تا افراد غیر كارآمد كه درآمدشان زندگی ایشان را كفاف نمیدهد، برای تأمین نیازهای خود، دست به هر كاری هر چند غیر قانونی بزنند. از دیگر عوامل محیطی جرم، میتوان فقر، بیكاری، تورّم و شرایط بد اقتصادی نام برد كه بر همه آحاد جامعه، اقشار، گروهها و نهادها تأثیر گذاشته و آنان را تحت تأثیر قرار میدهد.(۴)
در پیدایش انحرافات اجتماعی و رفتارهای نابهنجار و آسیبزا عوامل متعددی به عنوان عوامل پیدایش و زمینهساز میتواند مؤثر باشد:
▪ عوامل فردی:
جنس، سن، وضعیت ظاهری و قیافه، ضعف و قدرت، بیماری، عامل ژنتیك و....
▪ عوامل روانی:
حساسیت، نفرت، ترس و وحشت، اضطراب، كمهوشی، خیالپردازی، قدرتطلبی، كمرویی، پرخاشگری، حسادت، بیماریهای روانی و...
▪ عوامل محیطی:
اوضاع و شرایط اقلیمی، شهر و روستا، كوچه و خیابان، گرما و سرما و....
▪ عوامل اجتماعی:
خانواده، طلاق، فقر، فرهنگ، اقتصاد، بیكاری، شغل، رسانهها، مهاجرت، جمعیت و... .
از آنجا كه ممكن است در پیدایش هر رفتاری، عوامل فوق و یا حتی عوامل دیگری نیز مؤثر باشد، از اینرو، نمیتوان به یكباره فرد بزهكار را به عنوان علتالعلل در جامعه مقصر شناخت و سایر عوامل را نادیده گرفت.
اگر فرد، هر چند برای سرگرمی و تنوع و تفرّج دست به بزهكاری بزند، این كار وی كمكم زمینهای خواهد بود تا به سمت و سوی بزهكاری سوق یابد. دلیل عمده این كار، چگونگی شروع به انجام عمل بزهكارانه و كشیده شدن فرد به این راه است. افراد بزهكار افرادی هستند كه همه زمینهها و شرایط لازم برای انحراف در آنان وجود دارد. مهمترین عامل در انحراف افراد و ارتكاب عمل نابهنجار، فردی است كه موجب سوق یافتن وی به سمت بزهكاری میشود؛ چرا كه فردی كه میخواهد اولین بار دست به بزهكاری بزند، نیازمند فردی است كه او را راهنمایی كرده و به این سمت هدایت نماید.
دومین عامل، امكانات و شرایطی است كه فرد در اختیار دارد و زمینه ارتكاب وی را برای اعمال خلاف اجتماع فراهم میآورد.
فقر در خانواده، عدم تأمین نیازهای اساسی خانواده، دوستان ناباب، محیط آلوده و...نیز از عوامل رویآوری فرد به بزهكاری است.
در عین حال، به طور مشخص میتوان عوامل عمده زیر را به عنوان بسترها و زمینههای پیدایش انحرافات اجتماعی و یا هر رفتار نابهنجار نام برد؛ عواملی كه نقش بسیار تعیینكنندهای در پیدایی هر رفتاری، اعم از بهنجار و یا نابهنجار، ایفا میكنند. در عین حال، مهمترین عامل یعنی خود فرد نیز نقشی تعیینكنندهای در این زمینه بازی میكنند.
اجمالاً، علل و عوامل پیدایش آسیبهای اجتماعی، به ویژه در میان نوجوانان و جوانان را میتوان به سه دسته عمده تقسیم نمود:
۱) عوامل معطوف به شخصیت؛
۲) عوامل فردی؛
۳) عوامل اجتماعی.
الف) عوامل شخصیتی
این دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل روانی، شخصیتی و اختلال در سلوك و رفتار است كه به برخی از آنها اشاره میشود:
▪ ویژگیهای شخصیتی افراد بزهكار و كجرو
معمولاً ویژگیهای شخصیتی افراد بزهكار، بیقاعدگی رابطه و ارتباط میان فرد و جامعه و ارتكاب رفتارهای نابهنجار و خلاف مقررات اجتماعی است، ولی معمولاً از نظر مرتكب و عامل آن در اصل و یا در مواقعی خاص، اینگونه رفتارها ناپسند شمرده نمیشود. افراد روانرنجور و روانپریش نسبت بهارزشها، هنجارها و مقررات اجتماعی بیتفاوت بوده و كمتر آنها را رعایت میكنند. اعمال و شیوههای رفتاری اینگونه افراد نظام اجتماعی را متزلزل و گاهی نیز مختل میكند و موجب میشود كه رعایت ارزشهای اخلاقی و هنجارها در جامعه و نزد سایر افراد زیرسؤال رفته و آن را به پایینترین سطح عمل تنزل دهد.
برخی از مشخصههای بارز و برجسته شخصیتی اینگونه افراد، خودمحوری، پرخاشگری، هنجارشكنی، فریبندگی ظاهری و عدم احساس مسئولیت میباشد. اینگونه افراد به پیامد عمل خود نمیاندیشند، در كارهای خود بیپروا و بیملاحظه هستند و در پند گرفتن از تجربیات، بسیار ضعیف بوده و در قضاوتهای خود یكسویه میباشند. این نوع شخصیتها عمدتا از محیط اجتماع، خانه و مدرسه فرار كرده، پایبند قواعد، مقررات و هنجارهای اجتماعی نیستند و به دنبال هر چیزی میروند كه جلب توجه كند. حتی در پوشش و سبك و شكل ظاهری خویش، به ویژه در شیوه لباس پوشیدن، آرایش مو و صورت به گونهای كه خلاف قاعده و خلاف سبك مرسوم سایر افراد اجتماع باشد، عمل میكنند تا جلب توجه نمایند.
گروهی از افراد بزهكار و كجرو نیز ویژگیهای شخصیتی دیگری دارند؛ خودمحور و پیوسته به تمجید و توجه دیگران نیازمندند و در روابط خود با مردم به نیازها و احساسات آنان توجه نمیكنند. این افراد اغلب با رؤیاهایی در مورد موفقیت نامحدود و درخشان، قدرت، زیبایی و روابط عاشقانه آرمانی سرگرماند. اغلب این افراد والدینی داشتهاند كه از نظر عاطفی نسبت به آنان بیتوجهاند یا سرد و طردكننده بوده و یا بیش از حدّ به آنان محبت كرده و ارج مینهند.
آنان به علت سركوب خواستهها و فقدان ارضای تمایلات درونی، از كانون خانواده بیزار شده و به رفتارهای نابهنجار نظیر فرار از خانه، ترك تحصیل، سرقت و اعتیاد گرایش پیدا میكنند.
گروهی نیز افرادی برونگرا و به دنبال لذتجویی آنی هستند، دَم را غنیمت میشمارند، دوست دارد در انواع میهمانیها و جشنها شركت كنند، تشنه هیجان و ماجراجوییاند، به همین دلیل برای لذتجویی دست به اعمال خلاف و بزهكارانه میزنند.
سرانجام گروهی از افراد بزهكار نیز مشخصه بارزشان، پرجوش و خروشی و بیان اغراقآمیز، هیجانی، روابط طوفانی بین فردی، نگرش خودمدارانه و تأثیرپذیری از دیگران است. اینگونه شخصیتها برای آنكه «خود»ی نشان دهند، هر تجربهای را حتی اگر برای آنان گران تمام شود، انجام میدهند. هیجانطلبی، ماجراجویی، تنوعطلبی، كنجكاوی، استقلالطلبی افراطی، خودباختگی احساسی و غلبه كنشهای احساسی بر كنشهای عقلانی از جمله مشكلات رفتاری است كه فرد را به سوی موقعیتهای خطرزا و ارتكاب اعمال بزهكارانه رهنمون میكند.
از دیگر مشكلات روحی ـ روانی كه منجر به رفتارهای ضداجتماعی میشود، میتوان به ضعف عزّت نفس، احساس كهتری، فقدان اعتماد به نفس، احساس عدم جذابیت، افسردگی شدید، شیدایی و اختلال خلقی اشاره نمود. چنین افرادی معمولاً مستعد انجام رفتارهای نسنجیده و انحرافی هستند.
ب) عوامل فردی
در حوزه عوامل فردی، میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
۱) آرزوهای بلند؛
۲) خوشگذرانی و لذتطلبی؛
۳) قدرت، استقلال و عافیتطلبی؛
۴) زیادهخواهی؛
۵) بیبندوباری و لاابالیگری؛
۶) بیهویتی و بیهدفی در زندگی.