بررسی مطالعات انجام شده در زمینه روانشناسی شناخت بیانگر این نکته است که افراد دارای تفاوتهای فردی مهمیدر زمینه مسائل شناختی هستند که در حل مشکلات و تصمیمگیری به آنها اتکا میکنند. یکی ازاین ابعاد سبکهای شناختی هستند که در میاناین طبقهبندیها از جایگاه مهمیبرخوردارند.
کلین و هلزمن معتقد بودند که هر تجربهای اثر خود را در حافظه افراد به جا میگذارد که بر اساساین تجارب افراد اطلاعات را درک می کنند و توان جذب و ترکیب ایدهها و مفاهیم را به دست میآورند. این وضعیت تاثیر زیادی در برخورد فرد با وقایع جدید دارد.
● تعریف سبک
سبک مانند بسیاری از تواناییهای افراد امری مادرزادی نیست و حاصل تعاملات فرد با محیط پیرامونش در فرایند رشد و اجتماعی شدن است. سبک یک ویژگی فردی بخصوص در انجام امور است که امکان اجرای فعالیتهای ارادی را میدهد. بنابراین بسیاری از باورهای اخلاقی بارز افراد، افکار اقتصادی آنان، رفتارهای اجتماعی و به طور کلی ویژگیهای بنیادین شخصیت افراد را شکل میدهد.سبک در حقیقت ناشی از سرشت فرد، ارتباط فرد با سایرین، اجتماع ، خلاقیت و تطبیق پذیری است.
تمایلات افراد در پردازش اطلاعات و ارتباط با محیط به منظور بهبود عملکرد بیانگراین مطلب است که هیچ سبک شناختی خوب یا بدی وجود ندارد. تفکیک افراد در سبکهای مختلف تنها نوعی طبقهبندی است و به معنی برتری قدرت یادگیری گروهی بر دیگری نیست و بیشتر به بررسی اثراین سبکها بر موفقیت در شرایط خاص دلالت دارد.
سبک شناختی از بسیاری جهات با هوش متفاوت است.هوش بیانگر قابلیت فرد برای اندیشیدن به طور سازنده، استدلال کردن و حل مسئله است. در حالی که سبک شناختی به پردازش رفتارها میپردازد .برای سنجش رفتارها باید ابتدا وظایف و فعالیتهایی که نشان دهنده تفاوت افراد هستند، مشخص شود؛ وظایفی که همه از عهده انجام آن برآیند، اما هر کس به روش متفاوتی آن را انجام دهد.
● تعریف سبک شناختی
سبکشناختی ویژگیهای شخصیتی را شامل می شود که سبب تفاوت افراد از یکدیگر میشود. همچنین سبکشناختی به طریقه دریافت، ذخیره سازی، پردازش و انتقال اطلاعات توسط فرد اشاره دارد. گولداشتاین و بلکمن معتقدند که سبک شناختی ساختاری فرضی به منظور توضیح فرایند واسطه بین محرک و پاسخ است و آن را به عنوان فرایند انتقال اطلاعات از محرکهای عینی تا مفاهیم تفسیر شده توسط فرد میدانند.
ویتکین، مور، گودنف، کاکسدر سبک شناختی را تفاوت افراد در مشاهده، تفکر و حل مشکلات، یادگیری و ارزیابی دیگران تعریف کردهاند .
به عقیده آزوبل سبکشناختی موجود در فرد عامل اصلی حاکم بر میزان معنیدار بودن مطلب جدید و مقدار دریافت و نگهداری آن در ذهن اوست.
درتعریفی دیگر سبک شناختی یکی از انواع مهارتهای ذهنی است که اهمیت بخصوصی در یادگیری دارد.بر اساس نظریه نوین یادگیری، سبک شناختی یک فرایند کنترل است، فرایندی درونی که براساس آن یادگیرندگان، روشهای توجه، یادگیری، یادآوری و تفکر خود را انتخاب می کنند وتغییر میدهند.
● انواع سبک شناختی
▪ سبک شناختی وابسته
این سبک که توسط ویتکین(۱۹۵۰) بیان شد دربرگیرنده افرادی است که محیطهای آموزشی را ترجیح می دهند که مشارکت با دیگران و مسائل انسانی بیشتر مورد توجه است. افراد دارای سبکشناختی وابسته در مقایسه با افراد مستقل، نسبت به محرکهای اجتماعی و اطلاعات جدید بسیار تاثیرپذیرترند، پذیرش بیشتری نسبت به اطلاعات جدید از خود نشان میدهند و از نظرات دیگران استفاده بیشتری میکنند . افراد وابسته، در پردازش و استخراج اطلاعات به منابع و مراجع خارجی توجه دارند و رفتارهای احساسی تری از خود نشان میدهند. این افراد برای پردازش اطلاعات از روشهای پذیرفته شده در اجتماع استفاده میکنند. همچنین در برقراری ارتباط با گروههای مختلف اجتماع بهتر از دیگران عمل میکنند. عملکرد افراد وابسته که بیشتر تمایل به اندیشیدن به صورت کل گرا تا تحلیلگرانه دارند، به شدت تحت تاثیر قضاوت دیگران از توانایی آنها قرار دارد.
▪ سبک شناختی مستقل
افراد مستقل در کسب اطلاعاتی که با گذشته و تجارب آنان همخوانی ندارند، تواناتر از سایرین هستند. این افراد ساختار یافته هستند و ابهام در کار آنها کمتر وجود دارد. این افراد از فرایندهای درونی برای حل مسائل استفاده و اغلب ساختار اطلاعاتی مورد نظر خود را به محیط تحمیل میکنند. افراد مستقل قادر به ساختار دهی مسائل منطقی هستند و رفتارهای وظیفهگرا از خود بروز میدهند و نسبت به نظر دیگران سرد و بی عاطفه هستند. اگرچه مهارتهای اجتماعی زیادی ندارند، ولی دارای مهارت تحلیل منطقی هستند.
▪ مدل جانگ
مدل جانگ(۱۹۷۱) دو سبک کسب اطلاعات (حسی ? شهودی) و دو سبک تصمیمگیری ( فکری ? احساسی) را تعریف می کند. در واقع سبکهای شناختی جانگ حاکی از آن است که افراد دارای سبکهای شناختی گوناگون، هنگام تصمیمگیری به دنبال انواع مختلف اطلاعات هستند. جانگ معتقد است سبک شناختی افراد در قالب یک ماتریس دو در دو، چهار سبک که بنا به تعریف به شرح زیر است را به وجود میآورد.
ـ شیوه شناختی حسی-فکری: افرادی را دربرمی گیرد که ازحواس پنجگانه برای دریافت پدیدهها استفاده میکنند و دارای تفکر منطقی در قضاوت هستند.این افراد از حقایق و تحلیلهای غیرشخصی استفاده میکنند و توانایی زیادی در ارتباط با مسائل فنی دارند. این افراد در تفکر استقرایی توانا هستند، مدلهای تئوریک خوبی ارائه میدهند و میتوانند عقاید و دیدگاههای متفاوت را در یک چارچوب کلی گردهم آورند. بر اساس مطالعات انجام شده، این افراد در مسائل بازرگانی و در امور تحقیق و تحلیل بازار، موفقتر از سه سبک دیگر جانگ هستند.
ـ شیوه شناختی شهودی- فکری: افراد دارایاین سبک بیشتر از آنکه به محسوسات یا واقعیات تکیه داشته باشند، بر احتمالات توجه دارند و در مسائل نظری توانمند هستند. افراد دارایاین سبک به افراد خلاق و محقق علاقه بیشتری دارند تا افراد واقعبین و به جای تحت تاثیر ارزشها یا عواطف قرار گرفتن به منطق توجه میکنند.این افراد در اجرا و انجام امور موفق و ریسک پذیرهستند. این افراد در ارتباط با دیگران موفق اند و در محیط کاری ،کارمحور هستند و در کارهای بازاریابی و فروش موفق عمل میکنند.
ـ شیوه شناختی حسی- احساسی: اگرچه این افراد به جمع آوری اطلاعات و عینیات یا امور واقعی علاقه مند هستند، اما با سایر افراد گرم می گیرند و همدردی نشان میدهند. احساس همدلی و همدردی و همکاری با سایرین از ویژگیهای دیگراین افراد است و همچنین در حین داشتن تمایلات جمعگرا، به زمانبندی نیز توجه دارند.هدف اصلیاین افراد مفید واقع شدن است.
ـ شیوه شناختی شهودی ? احساسی: افراد دارایاین سبک ترجیح میدهند مطالب را از طریق مباحثه و یا داستان گونه بیاموزند. این افراد در عین کمالگرا بودن در فرضیه سازی توانا و به دنبال افکار جهان شمول هستند. و هدفشان حداکثر توجه به مسائل انسانی است و به شدت به الهامات شخصی خود تکیه دارند تا به واقعیات موجود. همچنین تمایل به ریسک دراین افراد زیاد نیست.