امروز شنبه 03 آذر 1403

Saturday 23 November 2024

رضا طاهر ( ستمگر )


1401/07/27
کد خبر : 22309
دسته بندی : پاپ
تعداد بازدید : 152 نفر

 تو از حالم چه میدانی؛ منم در مرز ویرانی!
کمی هم پای این تنهایِ عاشق بودی ای کاش…
تو رفتی تا که برگردی؛ چه آشوبی به پا کردی!
بیا و در میان بازوانم مستقر باش؛ فقط باش تو حتی برایم دردسر باش!
تو ای معشوقه ی ستمگرم! چگونه از تو بگذرم؟
مرا بکش که بی سنگرم…
موی تو سپاه توست!
چشم تو سلاح توست… درون جنگِ نابرابرم!
سخت است؛ تو را دیدن و عاشق نشدن
بعد از تو دوباره؛ دل سپردن قدغن!
از دل برود هر آنکه از دیده برفت؛ رفتی و نرفت هوای تو از سر من!
گناه من بود عاشق شدن…
تو ای معشوقه ی ستمگرم! چگونه از تو بگذرم؟
مرا بکش که بی سنگرم…
موی تو سپاه توست!
چشم تو سلاح توست… درون جنگِ نابرابرم!
تو ای معشوقه ی ستمگرم! چگونه از تو بگذرم؟
مرا بکش که بی سنگرم…
موی تو سپاه توست!
چشم تو سلاح توست… درون جنگِ نابرابرم!


لینک کوتاه :
https://aftabir.com/article/show/22309
PRINT
شبکه های اجتماعی :
PDF
نظرات

مشاهده بیشتر

با معرفی کسب و کار خود در آفتاب در فضای آنلاین آفتابی شوید
همین حالا تماس بگیرید