تئوری اقتصادی به طور معمول دلالت بر این دارد كه فساد، رشد اقتصادی را كند میسازد. فساد، هزینههای رفتاركردن به شیوههای معین را افزایش میدهد و مردم برای اجتناب از آن هزینهها، رفتارشان را تغییر میدهند.
در اكثر تئوریهایی كه فساد را باعث كاهش رشد اقتصادی میدانند عمل فساد به تنهایی، هزینه اجتماعی جدی تحمیل نمیكند. در عوض زیانهای اجتماعی اصلی فساد از سرپا نگهداشتن بنگاههای ناكارا و فراریدادن استعدادها، فناوری و سرمایه از مولدترین استفادههای اجتماعیشان ناشی میشود. هنگامی كه سودهای بنگاهها بهواسطه فساد و رشوه كاهش مییابد، كارآفرینان به دنبال تاسیس بنگاه جدید نمیروند و بنگاههای موجود گسترش پیدا نمیكنند. كارآفرینان تصمیم میگیرند بخشی یا تمام پسانداز خود را به سمت اقتصاد غیررسمی هدایت كنند یا تولید را به شیوهای سازماندهی كنند كه نیاز و تقاضا برای خدمات عمومی به حداقل برسد. به علاوه اگر كارآفرینان انتظار دارند كه در آینده مجبور به چانهزنی برای پرداخت رشوه شوند، انگیزه مییابند تا از تكنولوژیهای تولید ناكارای «پرواز در شب» استفاده كنند كه قابلیت برگشت دارند تا هر زمان با تقاضاهای مقامات فاسد مواجه و تهدید به تعطیل فعالیت شدند قادر به واكنش سریع باشند. فساد همچنین بر تخصیص مهارتهای كارآفرینی تاثیر میگذارد.
هنگامی كه فساد رایج و نهادینه شده است، برخی بنگاهها، منابع خود را به كسب مجوزهای ارزشمند و دسترسی ویژه به بازارها اختصاص میدهند به جای اینكه بهرهوری را بالا ببرند. در شرایطی حتی به نفع كارآفرین است كه بخش خصوصی را رها كرده و در عوض به یك مقام فاسد دولتی تبدیل شود. نظریهپردازانی مثل هانتینگتون گمان میكردند برخی انواع فساد به رشد كمك میكند: فساد برخی اوقات اثر مثبتی بر رشد اقتصادی دارد. طرفداران «فساد كارا» ادعا میكنند رشوه دادن بنگاهها اجازه میدهد تا در اقتصاد گرفتار تاخیرهای اداری و قوانین بد و خشك بتوانند كارشان را پیش ببرند. در نظامی كه توزیع مجوزها و قراردادهای دولتی بر اساس رشوه است كاراترین بنگاهها قادر به پرداخت بیشترین رشوه میشوند و در نتیجه كارایی اقتصادی عاید میشود.
اما میردال این استدلال را قبول نداشت و میگفت مقامات دولتی فاسد با دریافت رشوه، این اختلالات را كاهش نمیدهند بلكه در عمل برای اینكه رشوه بیشتری دریافت كنند تاخیرهای اداری و اختلالات اقتصادی را افزایش میدهند. شواهد اقتصادی چه میگوید؟ بررسی بنگاهها و دولتها نشان میدهد كه فساد باعث كاهش رشد اقتصادی میشود. نمودار بالا رابطه بین شاخص فساد و تولید سرانه كشورها را نشان میدهد كه رابطه معكوس دارند و این هم یكی دیگر از امتیازات ثروتمند بودن كشورها است كه در آنها میزان فساد مالی كمتر خواهد بود.