امروز شنبه 01 دی 1403

Saturday 21 December 2024

دفتر اول از مثنوی معنوی، قصه ی مکر خرگوش


1401/07/27
کد خبر : 23470
دسته بندی : مثنوی
تعداد بازدید : 354 نفر

ساعتی تاخیر کرد اندر شدن


بعد از آن شد پیش شیر پنجه‌زن


زان سبب کاندر شدن او ماند دیر


خاک را می‌کند و می‌غرید شیر


گفت من گفتم که عهد آن خسان


خام باشد خام و سست و نارسان


دمدمهٔ ایشان مرا از خر فکند


چند بفریبد مرا این دهر چند


سخت در ماند امیر سست ریش


چون نه پس بیند نه پیش از احمقیش


راه هموارست زیرش دامها


قحط معنی درمیان نامها


لفظها و نامها چون دامهاست


لفظ شیرین ریگ آب عمر ماست


آن یکی ریگی که جوشد آب ازو


سخت کم‌یابست رو آن را بجو


منبع حکمت شود حکمت‌طلب


فارغ آید او ز تحصیل و سبب


لوح حافظ لوح محفوظی شود


عقل او از روح محظوظی شود


چون معلم بود عقلش ز ابتدا


بعد ازین شد عقل شاگردی ورا


عقل چون جبریل گوید احمدا


گر یکی گامی نهم سوزد مرا


تو مرا بگذار زین پس پیش ران


حد من این بود ای سلطان جان


هر که ماند از کاهلی بی‌شکر و صبر


او همین داند که گیرد پای جبر


هر که جبر آورد خود رنجور کرد


تا همان رنجوریش در گور کرد


گفت پیغمبر که رنجوری بلاغ


رنج آرد تا بمیرد چون چراغ


جبر چه بود بستن اشکسته را


یا بپیوستن رگی بگسسته را


چون درین ره پای خود نشکسته‌ای


بر کی می‌خندی چه پا را بسته‌ای


وانک پایش در ره کوشش شکست


در رسید او را براق و بر نشست


حامل دین بود او محمول شد


قابل فرمان بد او مقبول شد


تاکنون فرمان پذیرفتی ز شاه


بعد ازین فرمان رساند بر سپاه


تاکنون اختر اثر کردی درو


بعد ازین باشد امیر اختر او


گر ترا اشکال آید در نظر


پس تو شک داری در انشق القمر


تازه کن ایمان نی از گفت زبان


ای هوا را تازه کرده در نهان


تا هوا تازه‌ست ایمان تازه نیست


کین هوا جز قفل آن دروازه نیست


کرده‌ای تاویل حرف بکر را


خویش را تاویل کن نه ذکر را


بر هوا تاویل قرآن می‌کنی


پست و کژ شد از تو معنی سنی


لینک کوتاه :
https://aftabir.com/article/show/23470
PRINT
شبکه های اجتماعی :
PDF
نظرات

مشاهده بیشتر

با معرفی کسب و کار خود در آفتاب در فضای آنلاین آفتابی شوید
همین حالا تماس بگیرید