استراتژی توسعه صنعت نفت و گاز نروژ در قرن ۲۱ موسوم به OG۲۱ در سال ۲۰۰۲ میلادی تدوین شده و مبنای برنامههای توسعه این صنعت قرار گرفته است. این برنامه مجددا در سال ۲۰۰۵ مورد بازنگری قرار گرفته است. شکل این برنامه، محتوا و روش اجرای آن حاوی درسها و نکات آموزندهای است که میتواند مورد استفاده برنامهریزان صنعت نفت و گاز کشور ما قرار گیرد.
مهمترین درس این برنامه، توجه ویژه برنامهریزان به نقش تکنولوژی و جایگاه آن در کسب درآمد از صنعت نفت و گاز است. مطابق این برنامه در بیست سال آینده، عمده درآمد صنعت نفت و گاز نروژ – نزدیک ۷۰-۸۰ میلیارد دلار - از طریق فعالیتهای صنعتی و فروش تکنولوژی حاصل میآید.
نروژ از جمله کشورهایی است که موفق شده است مزیت نسبی خود در منابع انرژی را وسیله کسب مزیت رقابتی یعنی توانمندی تکنولوژیک سازد و امروز صاحب یکی از پیشرفتهترین صنایع انرژی جهان در حوزه نفت و گاز باشد.
با وجودی که صنعت نفت در این کشور کمتر از چهل سال سابقه دارد این کشور از جمله تامین کنندگان تکنولوژی مورد نیاز صنعت نفت ایران است که بیش از یک قرن سابقه دارد. نروژ از هماکنون بازار کشورهایی مانند ایران را برای کسب این درآمد هدف گرفته و برای آن برنامهریزی کرده است. این مسئله به خوبی نشان میدهد اگر ما نیز به دنبال کسب خوداتکایی تکنولوژی و حضور در بازار این صنعت باشیم باید فناوری را محور برنامههای توسعه خود قرار دهیم.
درس دومی که برنامه توسعه نروژ به ما میآموزد بنای امور و فعالیتهای صنعت بر اساس استرتژی است که در آن چشمانداز اصلی و هدفهای جزئی به روشنی مشخص شدهاند. برنامهریزی، یکی از مشخصههای حرکت به سمت توسعه است. بدون برنامهای روشن، مجموعه فعالیتها صورت پراکندهای میگیرد و هدفی مشخص را دنبال نمیکند.
یکی از مشکلات امروز صنعت نفت و گاز در کشور ما نیز فقدان استراتژی و برنامههای روشنی است که مجموعه فعالیتهای این صنعت را به صورت هماهنگی در جهت توسعه هدایت کند. به عنوان مثال غالب کارشناسان ما معتقدند توسعه عظیم صنعت گاز کشور مبتنی بر استراتژی روشنی نیست و برنامه جامعی که الگوی بهینه استفاده ازاین منبع عظیم خدادادی را روشن کند مبنای کار نیست.
OG۲۱ به ما میآموزد که برای توسعه و حرکت به سوی چشمانداز بیست ساله نظام باید برنامهریزی کنیم. اهداف خود را مشخص کنیم و مطابق چارچوبهای علمی و شرایط بومی خود استراتژی تدوین نماییم. سومین درسی که ما از استراتژی OG۲۱ میآموزیم ساخت اجرایی است که این سند برای تحقق اهداف خود طراحی کرده است.
این ساخت اجرایی، ضمن هماهنگی میان قسمتهای مختلف این صنعت، اجرای مفاد آن را پیگیری میکند. در کشور ما بسیاری از سیاستها و برنامهها متولی مشخصی ندارند و ساختار اجرایی کارآمدی تحقق آنها را اداره نمیکند.
نمونه این مسئله سیاستهای عالی نفت و گاز است که مجمع تشخیص مصلحت نظام آنها را تدوین کرده است. این سیاستها کلماتی کلی است که هیچ ضمانت عملی ندارد و درون آن ساز و کارهای پیادهسازی آنها تعبیه نشده است.