امروز شنبه 17 شهریور 1403

Saturday 07 September 2024

تحلیل‌های عاشورا


1401/08/01
کد خبر : 29462
دسته بندی : ثبت نشده
تعداد بازدید : 15 نفر
امام حسین(ع): لیکون کلمهٔ الله هی العلیا تاكنون‌ تحلیل‌های‌ متعددی‌ از حادثه عظیم‌ كربلا و اهداف‌ قیام‌ سیدالشهدا (ع‌) صورت‌ گرفته‌ و از منظرهای‌ متعددی‌ به‌ آن‌ نگریسته‌ شده‌ است‌. اصولا سه‌ نوع‌ تفسیر از واقعه‌ كربلا در جهان ‌اسلام‌ و بین اهل سنت وجود داشته‌ است: در تفسیر اول افرادی چون‌ ابوبكر ابن‌ عربی(متوفی۵۴۳) و ابن تیمیّه (متوفی۷۲۸) و به دنبال آن وهابیون متاثر از او بر حاكمیت ‌اموی‌ صحه‌ می‌گذاشتند و جنایات یزید را اینگونه توجیه می‌کنند که یزید شخص‌ صالحی‌ بود و عمل‌ ابی‌عبد الله(ع) یك‌ حركت‌ شتابزده و شورش‌ گونه‌ و تحت‌ تأثیر تحریكات‌ تندروان و اوباش‌ كوفه‌ انجام‌ گرفت. گروه‌ دوم همچون ابن‌ خلدون (متوفی۸۰۸)‌، بر نگرش‌ امثال‌ ابن‌ عباس‌، عبد الله بن عمر و محمد بن‌ حنفیه ‌صحه‌ می‌گذاشتند‌ و معتقد بودند که یزید شخص‌ فاسدی‌ بود و قیام‌ علیه‌ او لازم‌ بود ولی‌ حسین‌ بن‌ علی(ع) در برآورد قدرتش‌ در مقابل‌ یزید دچار اشتباه‌ محاسبه‌ شد و ارزیابی او از دشمن دقیق نبود. قدرت یزید بیش از حدی بود که ایشان محاسبه می کرد و قدرت نظامی او در حدی نبود که بتواند بر دشمن پیروز شود، به همین جهت قیام او‌ نتیجه‌ بخش‌ نبود. این‌ نگرش‌ عكس‌العمل‌ یزید را نسبت‌ به‌ حسین‌ بن‌ علی(ع) غیر قابل‌ توجیه‌ می‌داند و آن‌ را محكوم‌ می‌كند. دیدگاه‌ سوم‌ متعلق‌ به‌ امثال‌ شافعی‌، حنبلی‌ و نواندیشان ‌معاصر اهل‌ سنت‌ است‌. این‌ دیدگاه‌ در جبهه‌ موافق‌ با حركت‌ سید الشهدا قرار دارد. هم‌ یزید را شخص‌ فاسد و مستحق‌ سقوط می‌داند و هم‌ عمل‌ سید الشهدا را عملی‌ عاقلانه‌، مسئولانه‌ و نتیجه‌ بخش‌ می‌خواند. «مازنی‌» می‌گوید: «هر قطره‌ از خون‌ او، هر حرف‌ از نام‌ او، و هر جلوه‌ از خاطره‌ او تبدیل‌ به‌ مینی‌ شد كه‌ سرانجام‌ بنیان‌ حكومت‌ بنی‌ امیه‌ را بركند و بر باد داد.» بر اساس‌ این‌ دیدگاه ‌خاطره شهادت‌ حسین‌ بن‌ علی(ع) باید انگیزه‌ بر پایی مراسم‌ جشن‌ و سرور باشد نه‌ اشك‌ و عزاداری‌ و آه‌. همچنانكه‌ عید بزرگ‌ مسلمین‌ عید قربان‌ به ‌همان‌ اندازه‌ یادآور یك‌ موفقیت انسانی و فداكاری‌ است‌ و در آن‌ جشن‌ و سرور برگزار می‌گردد. اگر چه‌ دیدگاه‌ سوم‌ به‌ نگرش‌ شیعه‌ نزدیك‌ تر است‌ ولی‌ بر آن‌ از جهاتی منطبق‌ نیست‌. سیاست‌ و برنامه‌ریزی‌ شیعه‌ در بهره برداری از این نهضت به‌ دست‌ فرزندان‌ امام‌ حسین(ع‌) انجام ‌گرفت‌. با وجودی که این حادثه برگ زریّن اسلام و انسانیت است و افتخار بشریت و از این جهت جشن و سرور می طلبد، اما رویه‌‌ ائمه جشن‌ و سرور نبود بلكه‌ اشك‌ و عزا بود. چون‌ درشرایطی‌ كه‌ بنی‌ امیه‌ به‌ مناسبت‌ پیروزی‌ خود و اعراب‌ به‌ مناسبت‌ سال‌ نوجشن‌ می‌گرفتند، جشن‌ اهل‌ بیت‌ نمی‌توانست‌ منعكس‌ كننده‌ اعتراض‌ به ‌سفاكی‌ بنی‌ امیه‌ باشد. جشن‌ یعنی هماهنگی‌ اقلیت‌ با اكثریت،‌ نمی‌توانست اعتراض ‌اقلیت‌ تحت‌ ستم‌ را نشانگر باشد. تراژدی‌ و كشتار فجیع‌ بنی‌ امیه‌ در كربلا باشادی‌ تناسب‌ ندارد. حسین‌ بن‌ علی‌(ع‌) با شهادت‌ خود قصد داشت‌ تا روح ‌اعتراض‌ به‌ ستم‌ را جاودانه‌ كند. این‌ هدف‌ از طریق‌ تحریك‌ عواطف‌ بهتر امكانپذیر می نمود‌. روایات‌ بسیاری‌ از ائمه‌ اطهار(ع) نقل‌ شد كه‌ حاوی‌ این‌ نكته‌ بود كه ‌مخلوقات‌ خداوند از آسمانها و زمین‌ و فرشتگان‌ و جن‌ حتی‌ حیوانات‌ بر حسین‌بن‌ علی‌(ع‌) گریه‌ و نوحه‌سرایی‌ كردند. هر كس‌ بر حسین‌ بن‌ علی‌(ع‌) بگرید و لو به‌ اندازه‌ بال‌ پشه‌ای‌، گناهانش‌ آمرزیده‌ خواهد شد و بهشت‌ بر او واجب‌ خواهد شد. اگر انسان‌ خود را به‌ گریه‌ وادارد یا شعری‌ بسراید و یا آواز سوزناك‌ بخواند و دیگران‌ را بگریاند، بهشت‌ از آن‌ او خواهد بود. تأكید بر عزا و ماتم‌ و گریه‌ از سوی‌ ائمه‌(ع) نوعی‌ مبارزه‌ منفی‌ برای ‌زنده‌ نگهداشتن‌ حركت‌ ظلم‌ ستیزانه‌ سید الشهد(ع) و آماده‌ سازی‌ نهاد ناآرام‌ تشیع‌ برای هماهنگی با اهداف ابی عبد الله الحسین(ع) بود، ولی‌ در گذر زمان‌ گریستن‌ و عزا، در بین‌ شیعیان‌ نه‌ وسیله‌ ای برای آن هدف كه‌ به‌ تدریج‌ خود هدف‌ شد. نوشتن كتابهایی‌ چون‌ مفتاح‌ البكا، طوفان‌ البكا، محیط البكا(اقیانوس‌گریه‌)، مثیر الاحزان ‌(برانگیزاننده‌ غمها)، لهوف ‌(سوگ‌های‌ سوزان‌)، محرق‌القلوب ‌(سوزاننده‌ قلبها) و نفس‌ المهوم ‌(نفس‌ غمبار) و... تأییدی‌ بر این‌ نظر است‌. در اغلب‌ این‌ كتاب‌ها صحنه‌های‌ پر شوری‌ «خلق» می‌شد تا دستمایه ‌گریستن‌ شود. تداخل‌ فرهنگ‌ تشیع‌ و تصوف‌ در برخی‌ از زمان‌ها باعث‌ می‌شد که بیش‌ از هر چیز بر رفتار پارسایانه‌ و تسلیم‌ جویانه امام‌ تحت‌ عنوان‌ «مظلوم‌» تأكید شود. این‌ نگرش‌ علی‌رغم‌ خواست‌ ائمه‌(ع‌) از امام‌ و عزاداری‌ چهره‌ای ‌ساخت‌ كه‌ تعارضی‌ با نظامهای‌ ظالمانه‌ صفویه‌ یا قاجار نداشته باشد‌ و حتی آنان‌ خود تعزیه‌ گردانان‌ این‌ نوع‌ از عزاداری‌ باشند و بعضاً از آن‌ برای‌ تحكیم‌ قدرت‌ خود از آن بهره برداری سیاسی کنند. با شروع‌ مبارزات‌ مردم‌ ایران‌ در جریان‌ نهضت‌ مشروطه‌ و سپس‌ در تداوم ‌آن‌ به‌ویژه‌ پس‌ از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تفسیرهای‌ نوینی‌ از حادثه‌ عاشورا صورت‌گرفت‌ كه‌ مورد تأیید حاكمیت‌ استبداد نبود. در این‌ دوران‌ نوعی‌ نواندیشی‌ برای‌ پیرایش‌ این‌ واقعه‌ از خرافات‌ و تحریفها و در واقع‌ نوعی‌ تجدید نظر در برخی‌ ازتفسیرها قابل‌ مشاهده‌ است‌. این‌ نواندیشی‌ را می‌توان‌ حول‌ محور سه‌ موضوع‌دانست‌: اولا انگیزه‌ قیام‌ سید الشهدا چه‌ بود؟ ثانیاً آیا چنین‌ حركتی‌ در مقابل‌حاكمیت‌ سیاسی‌ وقت‌ معقول‌ یا مشروع‌ بود؟ ثالثاً آیا روشی‌ كه‌ برای‌ نیل‌ به‌ این‌هدف‌ انتخاب‌ شد درست‌ و نتیجه‌ بخش‌ بود؟ آنان بر این نکته حساسیت‌ نشان‌ می‌دادند كه‌ نباید تفسیر واقعه‌ عاشورا به‌ گونه‌ای‌ انجام‌ گیرد كه‌ حركت‌ امام(ع) یك‌ جریان‌ خاص‌ و منحصر به‌ فرد با مقاصد و انگیزه‌های‌ از پیش‌ طراحی‌ شده‌ و شخصی‌ جلوه‌ كند. در غیر این‌ صورتی‌، این‌ حركت‌ غیر قابل‌ تكرار، الگوگیری‌ و بازآفرینی‌ خواهد شد. حال‌ آنكه‌ بر اساس‌ آموزه‌های‌ شیعی‌، امام‌ الگوی‌ پیروان‌، و مقتدای‌ آنان‌ است‌ و رفتار وی‌ قابل‌ آموزش‌ و پیروی‌ برای‌ همگان‌ است‌. بر این‌ اساس‌، حركت‌ امام‌ یك‌ حركت‌ سیاسی‌ - انقلابی‌ برای‌ براندازی‌ حكومت‌ نامشروع‌ موروثی‌ استبدادی و سلطنتی‌ است و می‌توان آن‌ را الگو قرار داد. بر طبق‌ این‌ تحلیل‌ حركت‌ ابی‌ عبدالله(ع) كاری‌ عقلایی‌، طبیعی‌ و اساساً سیاسی - انسانی‌ است‌. رسالت اصلی كه‌ این‌ نوشته‌ بر عهده‌ گرفته این‌ است‌ كه‌، نسل‌ جوان‌ را با عصاره‌ تفسیرهای‌ مختلفی‌ كه‌ از جریان‌ عاشورا انجام ‌شده است‌ آشنا سازد تا او به‌ اندیشه‌ واداشته‌ شود و سخنان‌ مختلف‌ را بشنود وخود بهترین‌ را انتخاب‌ كند. هدف‌ این‌ نوشتار این‌ نیست‌ كه‌ به‌ صحت‌ و سقم‌ یا بررسی‌ و نقد این ‌دیدگاه‌ها بپردازد چرا كه‌ پیش‌ فرض‌های‌ فكری‌، اعتقادی‌، علایق‌ عاطفی‌ و انتظارات‌ هر فرد از یک‌ حادثه،‌ نقش‌ اساسی‌ را در تبیین‌ و تفسیر آن‌ ایفا می کند و نقد هر دیدگاه در مرحله‌ اول‌ مستلزم‌ بررسی‌ و ارزیابی ‌پیش‌فرض‌ها و علایق‌ و انتظاراتی‌ است‌ كه‌ پشتوانه‌ هر یك‌ از این‌ نظریه‌هاست‌. ما تنها در هر تحلیل سعی در برجسته کردن پیش فرضهای آن تفسیر داشتیم تا هر کس با قبول آن پیش فرض ها تحلیل مورد نظر خود را از بین آنها برگزیند. ۱) تفسیر اسطوره‌ای‌ - ماورایی‌ این‌ تحلیل‌ از زاویه‌ای‌ كاملا ماورایی‌ و اسطوره‌ای به‌ حادثه‌ كربلا می‌نگرد. این‌ دیدگاه‌ ابعاد اجتماعی‌ - سیاسی‌ حركت‌ ابی‌ عبدالله‌ را نادیده‌ می‌انگارد و به عنوان پیش فرض این را پذیرفته است‌ که حركت‌ امام‌ حسین‌(ع‌) از قبل‌ توسط خداوند طراحی و برنامه‌ ریزی‌ شده‌ بود و پر از رمز و رازهای‌ ناگشودنی‌ برای بشر است‌ و ابعاد آن حركت‌ برای‌ او قابل‌ فهم‌ نیست‌. در این‌ نگرش‌ تقریباً ویژگی‌ بشری‌ معصومین‌(ع‌) و از جمله‌ سید الشهدا نادیده‌ گرفته‌ می‌شود. ملا حسین کاشفی، در روضهٔ الشهدا می نویسد: عداوت یزید و امام حسین(ع) دو نوع بود، ظاهری و معنوی. تمام آنچه اتفاق افتاد مثل اختلاف بنی امیه و بنی هاشم، علی(ع) و معاویه، یزید و امام حسین(ع) اختلاف ظاهری بود که ناشی از اختلاف معنوی این اشخاص در سرشت ارواح آنهاست. خداوند دو گونه روح آفریده است. ارواح پاک به هم مایل و ارواح ناپاک به هم متمایل هستند و این دو نسبت به هم دشمن هستند که اجتماع و اختلاف آنها در دنیا خود را نشان می دهد و حادثه کربلا همان قضای مبتنی بر خلقت ارواح است. این‌ دیدگاه‌ اظهار می‌كند: خداوند در «عالم‌ ذر»، مقرر فرمود كه‌ امام‌حسین‌(ع‌) در كربلا كشته‌ شود و پیامبر(ص‌)، علی‌، فاطمه‌، حسن‌ و خود امام‌حسین‌ ـ علیهم‌ السلام‌ ـ این‌ قرار را امضا نمودند. از همان‌ زمان‌ مقام‌ ابی‌ عبد الله‌(ع) در نزد ملائك‌، انبیا و اولیا همواره‌ والا بوده‌است‌ و امام‌ همواره‌ در عالم‌ نمود و حضور اسطوره‌ای‌ داشته‌ و احتمالا در آینده‌ نیز خواهد داشت‌. مقام‌ او در آسمان‌ به‌ مراتب‌ بالاتر از زمین ‌است‌. خداوند، فرشتگان‌ گنهكاری‌ چون‌ دركائیل‌، صلصائیل‌ و فطرس‌ را به ‌بركت‌ تولد ایشان‌ ‌بخشد. گرفتاری‌ پیامبرانی‌ چون‌ آدم‌، نوح‌، ابراهیم‌، اسماعیل‌، موسی‌، سلیمان‌، عیسی‌ - علیهم‌ السلام‌ - پس‌ از لعن‌ به‌ قاتلین‌ ابی‌عبد الله‌ حل‌ و فصل‌ شد. توبه حضرت‌ آدم‌، بر زمین‌ نشستن‌ كشتی‌ نوح‌، استجابت ‌دعای‌ زكریا برای‌ فرزند، نجات‌ یونس‌ از شكم‌ ماهی‌، برطرف‌ شدن‌گرفتاری‌های‌ ایوب‌، نجات‌ اسماعیل‌ از ذبح‌ پدر، نجات‌ یوسف‌ از چاه‌ و زندان‌ و خلاصی‌ یعقوب‌ از غم‌ دوری‌ فرزند، همه و همه فقط با توسل‌ به‌ او ممكن‌ گشت‌. حمل‌، تولد و نامگذاری‌ امام‌ به‌ صورت‌ معمول‌نیست‌. شیرخوارگی‌ حسین‌ بن‌ علی‌(ع‌) نه‌ از مادر بلكه‌ از زبان‌ رسول‌ خدا بوده ‌است‌. این‌ نگرش‌ بر این‌ باور است‌ كه‌: «ائمه هدی‌ ـ علیهم‌ صلواه‌ الله‌ ـ هر كدام ‌تكلیفی‌ آسمانی‌ داشتند كه‌ به‌ مقتضای‌ زمان‌ آنان‌ بود.» «هر یك‌ از ائمه‌، نظربه‌ كتاب‌ ممهور كه‌ جبرئیل‌ از آسمان‌ آورد، مكلف‌ به‌ تكلیف‌ خاصی‌ بودند و در وقت‌ امامت‌، آن‌ مهر را باز كرده‌ و به‌ آن‌ عمل‌ می‌نمودند.» این‌ دیدگاه‌ معتقد است‌ همه‌ چیز مطابق‌ خواست‌ امام‌ انجام‌ می‌شود. «برگی‌از درخت‌ نیفتد مگر آن‌ كه‌ با اجازه‌ امام‌ زمان‌ (عج‌ ) است‌ و در آن‌ وقت‌ امام‌زمانی‌ نبود مگر حضرت‌ حسین‌(ع‌).» ۴۶ «مردن‌ هر كس‌ را باید امام‌ (هر) زمان‌اجازه‌ دهد و مردن‌ خودش‌ را هم‌ خودش‌ باید اجازه‌ دهد.»۴۷ حتی‌ كشته‌ شدن‌امام‌ حسین(ع) توسط شمر بن‌ ذی‌ الجوشن‌، بدون‌ اجازه‌ امام‌ حسین‌(ع‌) ممكن‌نبود. حضرت‌ با این‌ استدلال‌ كه‌ خدا كشته‌ شدن‌ من‌ را از قبل‌ مقرر داشته است‌، درخواست‌ كمك‌ فرشتگان‌ و قبائل‌ جن‌ را چه‌ در مسیر مدینه‌ به‌ مكه‌ و چه‌ در روزعاشورا نپذیرفت‌. امام‌ در جریان‌ حادثه‌ كربلا رفتارهای‌ معجزه‌ آمیز بسیاری‌ دارد. او شب‌ عاشورا با زدن‌ تبری‌ بر زمین‌ باعث‌ شد از زمین‌ آب‌ فوران‌ كند. صبح‌ عاشورا با نفرین‌ خود سه‌ نفر از دشمنان‌ را درجا به‌ هلاكت‌ رساند. او تنها در لحظات‌ آخركه‌ به‌ دشمن‌ حمله‌ كرد ۱۹۵۰ نفر از كفار را به‌ تیغ‌ در گذراند. این‌ نگرش‌ به‌ استناد روایاتی‌ با این‌ مضامین‌ که: «آنان‌ آگاه‌اند كه‌ چه‌ زمانی‌می‌میرند.» یا «هر امامی‌ كه‌ نداند چه‌ چیز به‌ او می‌رسد و سرانجامش‌ به‌ كجا می‌رسد، او حجت‌ خدا بر خلق‌ نیست‌» معتقد است‌ امام‌ حسین‌(ع‌) بنا بر علم ‌لدنی‌ خویش‌ از قبل‌، حتی‌ جزئی‌ترین‌ حوادثی‌ را كه‌ برای‌ او اتفاق‌ می‌افتاد و تكالیفی‌ كه‌ در مقابل‌ این‌ حوادث‌ داشت را می‌داند. او مسیری‌ را كه‌ از قبل‌ برایش‌مشخص‌ شده‌ است‌ به ‌طور دقیق‌ و همانگونه‌ كه‌ باید دنبال‌ می‌كند. حتی‌ در یك‌ نگاه‌ غیر مشهور امام‌ حسین(ع) در كربلا كشته‌ نشد بلكه‌ دشمن‌ شخصی‌ شبیه‌ او را به‌ نام‌ «حنظله‌ بن‌ اسعد» كه‌ شبیه‌ او بود را كشت‌ و خدا آن‌ حضرت‌ را به‌ آسمان‌ برد. در این‌ نگرش‌ امام‌ شخصیتی‌ كاملا استثنایی‌ دارد به‌ طوری‌ كه‌ نه‌ كسی‌می‌تواند مثل‌ او باشد و نه‌ مثل‌ او عمل‌ كند و از ایشان‌ الگو بگیرد. آنان‌ در پاسخ‌ به‌ این‌ سؤال‌ كه‌ بر اساس‌ این‌ تفسیر، فایده شهادت‌ حسین‌ بن‌ علی(ع) چه‌ بوده‌است‌؟ می‌گویند: «شهادت‌ آن‌ مظلوم‌ كفاره گناهان‌ و معاصی‌ عاصیان‌ امت ‌است‌ از گذشته‌ و آینده‌. و چه‌ منفعت‌ و فایده‌ از این‌ بیشتر و عظیم‌تر» «شهادت‌ابی‌ عبد الله‌ لطف‌ است‌ بر شیعیان‌. ایشان‌ متحمل‌ بار گناهان‌ شیعیان‌ خویش‌گردیدند لذا مبتلا به‌ این‌ بلاها بودند تا مایه نجات‌ شیعیان‌ گردیدند... شهادت‌آن‌ جناب‌ مایه نجات‌ شیعیان‌ و دوستان‌ است‌ از دركات‌ و هلكات‌ و ورطات‌ وعقبات‌ روز قیامت‌ و بضاعت‌ خلاص‌ و نجات‌ از آلودگی‌های‌ گناهان‌ است‌.» علاوه‌ بر این‌، در عصر حاضر ثمره‌ شهادت‌ آن‌ حضرت‌ را باید در عزاداری‌ها دید.«به‌ سبب‌ ماتم‌ داری‌ بر آن‌ جناب‌ و بكاء و صرف‌ اموال‌ و سایر خدمات‌ در اقامه عزای‌ آن‌ حضرت‌» ثواب‌ به‌ شیعیان‌ می‌رسد. هزاران‌ نفر در اثر زیارت‌امام‌ حسین‌(ع‌) آمرزیده‌ می‌شوند و با لعنت‌ به‌ قاتلین‌ وی‌ به‌ بهشت‌ می‌روند، براثر گریه‌ به‌ مصیبت‌ او گناهانشان‌ بخشیده‌ می‌شوند و بیماریهای‌ جسمانی‌ و روحانی‌ شفا می‌یابند.
گالری تصاویر

لینک کوتاه :
https://aftabir.com/article/show/29462
PRINT
شبکه های اجتماعی :
PDF
نظرات
جدیدترین اخبار ها
بروزترین اخبار ها
مطالب مرتبط

مشاهده بیشتر

با معرفی کسب و کار خود در آفتاب در فضای آنلاین آفتابی شوید
همین حالا تماس بگیرید