امروز شنبه 17 شهریور 1403

Saturday 07 September 2024

تالش از ایران جدا نمی‌شود


1401/08/01
کد خبر : 29809
دسته بندی : ثبت نشده
تعداد بازدید : 13 نفر
قصه‌ی اختلاف‌افکنی‌ها و ایجاد تفرقه‌های قومی در ایران، قصه‌ی جدیدی نیست. داستان جمهوری مستقل کردستان و امثالهم را سالهاست که می‌شنویم و گوشمان از استدلالهای عجیب و غریبی که برای به خطر انداختن تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی کشور بافته می‌شوند پر است. با استفاده از همین صغری‌های غیرمعقول که به کبری‌های باورنکردنی ختم می‌شوند، چه شهرها و شهرستانها که استان نگشتند و چه تهدیدها که ایجاد نشدند و چه جریانها که به راه نیفتادند. حالا هم پس از یک مدت سکوت ناشی از اقتدار اصلاح‌طلبان در هشت سال ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی که اکیداً حاضر نبود جدایی قطعه‌یی از خاک وطن را بپذیرد، دوباره هیاهوی جدیدی به راه افتاده و خبر از بحرانی جدید می‌دهد. در سه سال اخیر، پس از اینکه ایران نتوانست به قدرتنمایی در مانور نظامی و عملیات جنگ روانی حول محور جزایر سه‌گانه‌ی ایرانی در استان هرمزگان بپردازد و کوچکترین واکنشی در برابر ادعای مالکیت امارات بر این جزایر نشان دهد و حتی حمایت ضمنی خود از این مالکیت نامشروع را در عوض دریافت امتیازهای نفتی و سیاسی اعلام کرد و نیز به صورت رسمی هیچ واکنشی در مقابل تحریف مجدد نام خلیج فارس در مجامع بین‌المللی نشان نداد، گروهکهای افراطی و تجزیه طلب دوباره به جوش و خروش افتادند. سکوت منفعلانه‌ی ایران در برابر تحریف نام خلیج فارس به یک واژه‌ی مجعول و بیگانه که در نشریات، نقشه‌ها و اطلس‌های بین‌المللی به صورت متحد و همزمان اعمال شد، نشان از کاهش نفوذ بین‌المللی ایران برای اثبات حقوق حقه‌ی خود داشت. اتفاقی که پس از دهها سال از طرح نخستین‌باره‌ی این ادعای واهی، دوباره رخ داد. اما بحثی که این‌روزها آتش آن با سوءاستفاده از غفلت و بی‌تجربگی دولت در ساماندهی امور داخلی و برقراری اتحاد و انسجام ملی توسط گروههای جدایی‌طلب افراطی شدیداً افروخته می‌شود، استقلال تالش یعنی یکی از شهرهای غربی استان گیلان است. این جدایی‌طلبان افراطی که ادعای معروف آنها مبنی بر استقلال جمهوری "تالش مغان" را مدتهاست می‌شنویم، با سرپوش محرومیتها و عقب‌افتادگی شهر و دیار خود و با بهانه‌ی جداشدن تالش از گیلان به عنوان یکی از استانهای ایران، مقاصد و اهدافی زیرزمینی را دنبال می‌کنند. اما هیچ نیازی نیست که از رفاه و طراوت این شهر برایتان بگویم. کافی است یک سفر ساده ترتیب بدهید و به تالش بروید تا پلهای هوایی، خیابانهای شیک و آسفالتهای تازه، میدانهای گلکاری شده و تندیسهای براق و تازه‌ی گوشه‌ی خیابانها، مبلمان شهری، پارکهای مجهز، مراکز خدمات درمانی، مراکز فرهنگی تازه‌ساخت، هتلها و خلاصه مظاهر پیشرفتگی و تمدن ظاهری را حداقل در این شهر ببینید. چیزی که حتی رشت به عنوان مرکز استان، از آن به طور کلی محروم است! فارغ از اینکه هر ساله مسوولان استانی و در راس آنها استاندار و معاونان وی، بخش عمده‌یی از بودجه‌ی ناچیز و غیرقابل محاسبه‌ی استان را برای راضی نگاه داشتن مسوولان محلی، به این شهر تزریق می‌کنند. خیلی ساده در این رابطه مثال "مورچه چیست که کله‌پاچه‌اش باشد" صدق می‌کند. استانی که به واسطه‌ی روشنگریهای سیاسی اوایل مشروطه و مبارزات مردمانش علیه نظام سلطه در تمام طول تاریخ، مورد بی‌مهری رژیمهای مختلف اعم از سران رژیم شاهنشاهی تا مسوولان جمهوری اسلامی قراره گرفته، چه نصیبی از قافله‌ی پیشرفت و تمدن مملکت برده که حالا در بین شهرستانهای مختلفش پخش کند؟ زمانی که از ساخت یک تقاطع غیرهمسطح (خیان دوطبقه‌) ساده در مرکز شهر رشت، بیش از دو سال می‌گذرد و آزاردهنده‌ترین وضع ترافیکی ممکن در خیابانهای اطراف به وجود آمده، یا زمانی که شش سال از به زمین خوردن کلنگ کتابخانه‌ی مرکزی شهر سپری شده و حتی یک خشت آن نیز بر روی پایه قرار نگرفته، چه انتظاری از سایر شهرهای استان می‌توان داشت؟ آنگاه این چه استدلالی است که مسوولان شهری و حتی نمایندگان شهرهای مجاور سایر استانها از جمله قزوین و اردبیل در مورد جدا شدن تالش ارایه می‌دهند؟ با این حساب آیا رواست که تک تک ۱۶ شهرستان گیلان، به بهانه‌ی عقب‌ماندگی و توسعه‌نیافتگی، ادعای استقلال کنند و برای خود استانی جدید تشکیل دهند؟ یک مثال ساده می‌زنم. وقتی در استانی با ۲ میلیون و پانصد هزار نفر جمعیت، تنها ۱۴ هتل وجود دارد که به اندازه‌ی نیمی از تعداد هتل‌های مرکز استان مجاور گیلان هم نیست (و تالش به عنوان دورترین شهر غربی گیلان، از این میان سهمی قابل توجه با دارا بودن ۲ هتل دارد)، آنگاه چه استدلالی هست که به بهانه‌ی تقسیم ناعادلانه‌ی ثروت، به ایجاد تفرقه‌ی قومی و بومی در میان مردم بپردازیم و آنان را به شورش در ابعاد مختلف دعوت کنیم؟ ● جمهوری تالش، خواب یا رویا؟!! با این حال اگر تمام خواسته‌ها و مطالبات در حد تبدیل شدن این شهرستان به یک استان مستقل باشد، می‌توان هضمش کرد حالی که اینطور نیست و دم خروس با این بلندی را نمی‌شود پنهان کرد. دقیقاً نیازی نیست اسناد و مدارک ننگینی مانند پرچم، سرود ملی، نقشه، ترکیب کادر ریاست جمهوری و کابینه و باقی جزییات این جمهوری کذایی را بازگو کنیم که تاکیدی دوباره باشد بر خیال‌پردازیهای دشمنان دوست‌نما. اما جست‌وجویی ساده در قفسه‌ی انکارناشدنی اسناد روی اینترنت در مورد جمهوری تالش مغان، همه چیز را برملا خواهد کرد. یک جمهوری خودساخته که حالا تازه معلوم شده با حمایت مالی دشمنان واقعی ایران، می‌کوشد نیمچه امنیت موجود در مرزهای کشور را نیز از بین ببرد و به آشفته‌بازاری مانند کردستان عراق بدل کند. اگر حمایت رسمی نیروهای امنیتی آمریکا و اسراییل از این گروهکها را که هر هفته با سفرهای غیرقانونی و پنهانی به ایران، در جلسات محرمانه‌ی جدایی‌طلبان افراطی شرکت می‌کنند باور ندارید، می‌توانید به نقشه‌هایی مراجعه کنید که آژانس جاسوسی آمریکا (سیا) مدتی پیش با عنوان نقشه‌های خاورمیانه‌ی بزرگ ارایه نمود و در آن تالش، آستارا و تبریز را در کنار شهرهایی مثل باکو، لنکران و عنبران به عنوان جمهوری مستقل آذربایجان معرفی نمود! البته درخواستهای تالشان برای اصطلاحاً جدایی از گیلان و تبدیل شدن به یک استان مستقل که مدام از طریق نشریه‌ی تالش (منتشره در لنینگراد و معرفی شده به عنوان مجله‌ی بین‌المللی تالش) تنها پیوستن به جمهوری تالش مغان نیست. آنها اهدافی دیگر را در سر می‌پرورانند و همانطور که از نقشه‌ی پیشنهادی آنها برمی‌آ‌ید، قصد دارند تا با همراه ساختن مردم شهرهای جنوبی و غربی گیلان مانند رودبار و فومن و نیز جدا کردن بخشهایی از اردبیل و آذربایجان شرقی، یک جمهوری کاملاً ایرانی تشکیل بدهند و از این جهت با مقامات سیا اختلاف نظر دارند. از سوی دیگر، علی عبدلی که دکترای افتخاری تالش‌شناسی از دانشگاه ارمنستان را همراه دارد و سوابق ارتباطات او با نشریه‌ی قدیمی "Agence Global” به سردبیری هنری شولار نیز بر همگان آشکار است، به عنوان سردمدار جریان جدایی‌طلب تالش شناخته می‌شود و مورد اجماع همه‌ی گروههای افراطی در این شهر است. از سوی دیگر، الهام محمداوف، "نویسنده و فعال سیاسی" تبعیدی آذربایجانی که در آلمان به سر می‌برد و از دوستان صمیمی دکتر عبدلی است، یکی از فعالان حوادث سال ۱۹۹۳ برای جداسازی آستاراخان از جمهوری آذربایجان و عضو حزب برابری اقوام این کشور بود که حالا پس از شکست در طرح جداسازی آستاراخان با استناد به معاهده‌ی ننگین ترکمان‌چای، سنگ تالش جمهوری اسلامی ایران را به سینه می‌زند و آماده‌ی هرگونه کمک به این پروسه‌ی غیراخلاقی است. "هلال محمداوف" را نیز به عنوان یکی دیگر از آتش‌بیاران این معرکه می‌توان معرفی کرد. او متولد روستایی در باکو است که در اواخر سال ۱۹۸۹ رهبری حزب رستاخیز تالش را بر عهده گرفته بود. شکست پروژه‌ی ننگین تالش مغان که در آن، هدف اصلی جداسازی عنبران و لنکران و آستاراخان بود و تالشهای ایرانی نیز با وعده‌ی رسیدن به رفاه و استقلال وارد بازی شده بودند (حال که در برنامه‌های پان‌تالشیست‌های آذربایجانی، هیچ اثری از کمک به تالش‌های ایرانی دیده نمی‌شد) باعث شد تا او نیز از صحنه خارج شود و به روسیه گردد، با این حال بهانه‌ی جمهوری تالش ایرانی فرصت خوبی بود تا او و یارانش همچنان به فتنه‌انگیزی در خارج از مرزهای ایران ادامه دهند. البته سابقه‌ی سوداهای جدایی‌طلبانه‌ی تالشان، به سالهای اخیر محدود نمی‌شود. تالشی‌ها در نیمه‌ی قرن هجدهم، بعد از کشته شدن نادرشاه و آغاز هرج و مرجهای گسترده در داخل مرزها، حکومت خوانین تالشی را با رهبری میرمصطفی خان تالشی (اسم مستعار) راه‌اندازی کردند و لنکران از همان زمان به پایتخت این دولت تبدیل شد حال که پس از صلح گلستان، بخشی از تالش در ۱۸۱۳ به روسیه پیوست و در ۱۸۲۸ نیز با معاهده‌ی ترکمانچای، تالش باقیمانده‌ی ایران با آذربایجان تقسیم گشت اما این جدایی، هیچگاه باعث ایجاد فاصله بین دو قوم نداشت که همیشه بدون هیچ محدودیتی به راحتی با یکدیگر رفت‌وآمد و ارتباط داشتند و همین ارتباطات نزدیک، فرصتی برای پوشاندن جامه‌ی عمل به مطالبات نامشروع آنها فراهم کرده است. هرچند از سوی دیگر، انتشار اسناد کمکهای مالی دانشگاه بین‌المللی ریاض، سازمان جاسوسی آمریکا و نهادهای امنیتی آذربایجان به گروههای جدایی‌طلب تالش در رسانه‌های محلی، مایه‌ی رسوایی موقتی این گروهکهای افراطی شد که برای رسیدن به اهداف خود حتی از حذف فیزیکی مخالفان نیز دریغ نمی‌کنند، اما متاسفانه واقعیتهایی در چند مدت اخیر آشکار گشتند که جلوگیری از حرکتهای آنان را دشوار می‌کند. چاپ کتاب "تالشی‌ها کیستند" و "اخبارنامه" با حمایت مالی وزارت امور خارجه و با نام انتشاراتی این وزارتخانه به عنوان استراتژیک‌ترین نهاد بین‌المللی داخل کشور سرآغازی برای ایجاد این تردید است که ایران چه هدفی از پشتیبانی و حمایت این گروهها دارد؟ آیا نیم‌نگاهش به لغو معاهده‌ی گلستان و ترکمان‌چای و الحاق آذربایجان به ایران است یا واقعاً از مقاصد شوم این گروههای فالانژیست اطلاعی ندارد؟ آیا تصور می‌کند تالشها واقعاً در پی خدمت به تمامیت ارضی ایران و گسترش دادن حوزه‌ی جغرافیایی کشور هستند؟ آیا تدریس کتابهای موهن و پرسفسطه‌ی تالشی در ایران که با هواپیماهای بویینگ آمریکایی برای تدریس در دانشگاهها و مدارس به آذربایجان و ارمنستان می‌روند، گواهی بر این مدعا نیست که فعالیت آزادانه‌ی تالش‌های جدایی‌طلب، تهدیدی بر امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران است؟ آیا در اختیار داشتن رادیوی ۲۴ ساعته‌ی طالشی و برنامه‌های روزانه‌ی تالشی زبان از سیمای مرکز گیلان، نشانه‌ی نفوذ و تسلط جدایی‌طلب‌ها بر مراکز استراتژیک امنیتی ایران نیست؟ آیا محکوم شدن ماهنامه‌ی گیله‌وا در یک دادگاه نابرابر به اتهام انتشار اسناد ارتباط تالش‌های جدایی‌طلب با سازمانهای زیرزمینی جاسوسی آمریکا و آسیای میانه، نشان از یک تبانی کثیف برای نابود کردن ایران و خاک پرمهر آن ندارد؟ علی‌ای‌حال، نوروز محمد علی‌اف که یکی از فعالان جدایی‌طلب تالش شمالی! در سالهای اخیر به شمار می‌رفته و سیاستهای دیکته‌شده‌ی سیا در آذربایجان برای جداساختن تالش و آستاراخان را اجرا می‌کرده، در بازداشت نیروهای امنیتی جلیل‌آباد به سر می‌برد و همسرش نیز شدیداً برای آزادی او تلاش می‌کند. او و آلمان قلی‌اف و امثالهم، نمونه‌های بارزی از خیانتکارانی هستند که در لباس خدمت به میهن، بدون هیچ کم و کاستی سیاستهای بیگانه‌پرستانه برای تخریب میهن را اجرا می‌کنند و سرانجام نیز به دام می‌افتند. متاسفانه دولت ایران از عواقب حمایت همه‌جانبه‌ی خود از این گروهها و نیز ارایه‌ی آزادیهای بی‌حدوحصر به آنان باخبر نیست و یا حداقل دارد به شکلی غیرمستقیم، نظر دولت آمریکا برای گرفتن امتیاز در مساله‌ی هسته‌یی را جلب می‌کند اما این گروهکها می‌توانند مطمئن باشند که تا زمان حیات آخرین رسانه‌های مستقل و آزاد در ایران، کابوس وحشتناک جداسازی تالش از خاک پاک آریایی، در حد یک رویا باقی خواهد ماند.
گالری تصاویر

لینک کوتاه :
https://aftabir.com/article/show/29809
PRINT
شبکه های اجتماعی :
PDF
نظرات
جدیدترین اخبار ها
بروزترین اخبار ها
مطالب مرتبط

مشاهده بیشتر

با معرفی کسب و کار خود در آفتاب در فضای آنلاین آفتابی شوید
همین حالا تماس بگیرید