امروز شنبه 17 شهریور 1403

Saturday 07 September 2024

انسان در رویكردهای جدید توسعه


1401/08/01
کد خبر : 29404
دسته بندی : ثبت نشده
تعداد بازدید : 14 نفر
اگر به كسی یك ماهی بدهید، یك وعده غذایی او را تأمین كرده اید. اگر به او ماهیگیری یاد بدهید، غذای تمام عمر او را تأمین كرده اید. اگر به سال آینده فكر می كنید، بذر بپاشید ، اگر به ۱۰ سال آینده فكر می كنید، نهالی بنشانید و اگر در فكر صدسال آینده هستید، به آموزش و پرورش مردم بپردازید. با كاشتن یك بذر، یك بار خرمن برخواهید داشت ، با كاشتن نهال محصولتان ۱۰ برابر خواهد شد و با آموزش و پرورش مردم، محصولتان صدبرابر خواهد شد. ● كوان ستو (سده چهارم قبل از میلاد) مفهوم توسعه و توسعه نیافتگی، تقریباً از نیمه دوم قرن بیستم در جهان متداول شد. خرابی های ناشی از جنگ جهانی دوم و ضرورت بازسازی های وسیع، به ویژه در كشورهای اروپایی كه صدمه زیادی دیده بودند، طرح های گوناگونی را در زمینه عمرانی و آبادی مطرح كرد. رشد اقتصادی یا افزایش متغیرهای كمی اقتصادی مانند، تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه كه در آغاز نشانه توسعه و پیشرفت به شمار می آمد، به زودی با ایجاد شكاف بیشتر میان كشورهای غنی و دیگر كشورها، به عنوان تنها عامل مؤثر در توسعه، مورد تردید واقع شد و چگونگی توزیع منافع حاصل از رشد اقتصادی و مباحث دیگر مربوط به عدالت اجتماعی، ابعاد دیگری از توسعه را مطرح ساخت و به كاهش فقر، نابرابری و بیكاری به عنوان شاخص توسعه سایر كشورها توجه ویژه ای شد. زیرا این شاخص ها به خوبی می توانند نشان دهنده میزان موفقیت یا نبود موفقیت كشورها در دستیابی به مواهب توسعه به شمار آیند. در هم تنیدگی ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی توسعه، ضرورت رویكرد یكپارچه به این موضوع را مورد تأكید قرار می دهد. اگر افزایش تولید ناخالص داخلی در یك كشور با افزایش فقر، بیكاری و نابرابری همراه باشد نتیجه می گیریم توسعه به مفهوم واقعی در آن جامعه رخ نداده است. در نظریات اقتصاددانان كلاسیك «انسان» تنها به عنوان یكی از نهاده های تولید در چرخه تولید كالاها و خدمات مورد توجه بوده و در عوض «انباشت سرمایه» عاملی كلیدی در رشد و توسعه اقتصادی به شمار رفته است. اقتصاددانان مدت ها براین عقیده اصرار داشتند كه عناصر تشكیل دهنده ثروت یك كشور صرفاً سرمایه های فیزیكی است ولی در مطالعه ای كه بانك جهانی در ۱۹۲ كشور انجام داد، سرمایه فیزیكی به طور متوسط تنها ۱۶ درصد، سرمایه طبیعی ۲۰ درصد و سرمایه انسانی۶۴ درصد ثروت یك كشور را تشكیل می دهند. حتی در الگوهای رشد اقتصادی دهه ،۱۹۵۰ رشد اقتصادی تنها به میزان «سرمایه و نیروی كار موجود در اقتصاد ربط داده شده و متغیرهای غیراقتصادی مانند، كیفیت سرمایه انسانی و سلامت نیروی كار در آنها نادیده گرفته شده است. اما مباحث جدید مدیریتی در موضوع «منابع انسانی» و راهكارهای ارزیابی این منابع در دهه های اخیر جایگاه و اهمیت ویژه ای یافته است كه از یك طرف جزو منابع لایزال تلقی می شوند و از طرف دیگر كم توجهی به آن، منابع دیگر را تحت تأثیر قرار خواهد داد و در حسابداری نوین مباحث خاصی را مطرح می كند. درواقع امروز تردیدی نیست كه باید منابع انسانی نیز قیمت گذاری شود و به عنوان بخشی از دارایی های شركت ها در ترازنامه انعكاس یابد و استهلاك این منابع به شیوه خاص محاسبه و در نظرگرفته شود. در بسیاری از كشورها استهلاك منابع انسانی جزو هزینه های قابل قبولی تلقی می شودكه این موضوع نیز به نوبه خود سود را افزایش می دهد. ● تغییر رویكردهای سنتی دیگر درآمد سرانه كشورها، ملاك خوبی برای سازمان های بین المللی نیست، تا با تكیه بر آن، وضع اقتصادی كشورهای مختلف را بررسی كنند. امروز «شاخص توسعه انسانی» مدرن ترین معیاری است كه جای هر كشور را در جدول سازمان ملل تعیین می كند. پس از شناورشدن نرخ ارز و از میان رفتن ارتباط سنتی دلار ـ طلا، موضوع نیروی انسانی به عنوان پشتوانه تولید و پول كشورها و به مثابه یك اصل بدیهی مطرح شد. برای نخستین بار آدام اسمیت اظهار داشت كه نیروی كار هر كشور بخشی از ثروت هر ملت است. دیوید ریكاردو درباره نیروی انسانی در قالب ارزش كار نكات برجسته ای را یادآور شده بود كه بعدها كارل ماركس آن راتئوریزه كرد. مشاركت مردم در فرآیند توسعه اقتصادی و سپس امكان استفاده از بهداشت، آموزش و مواردی از این قبیل عنوان شاخص های دیگر برای ارزیابی پیشرفت كشورهای مختلف است كه مجموعه آنها با نام شاخص های توسعه انسانی مورد توجه آژانس های بین المللی است. اگر زمانی گفته می شد كه درآمد سرانه كشورهای اروپایی به ویژه كشورهای حوزه اسكاندیناوی مانند سوئد، دانمارك، نروژ و همچنین كشورهای دیگر مانند سوئیس، آمریكا و ژاپن بسیار بالاست. آژانس های بین المللی در اقدامی فوری كشورها را به فقیر و غنی تقسیم می كردند. اما امروز به دلیل آن كه توزیع درآمد در داخل كشورها با شكاف عمیق همراه است و همچنین فاصله كشورهای غنی و فقیر روندی فزاینده پیدا كرده، رشد اقتصادی و درآمدهای سرانه به عنوان تنها شاخص توسعه یافتگی با تردید مواجه شده است. چندسالی است كه نظریه پردازان اقتصادی جهان «انسان» را مبدأ توسعه معرفی می كنند و نظریه های نوین رشد متكی بر انسان هاست به این معنا كه سرمایه گذاری روی ابعاد جسمی و فكری انسان را معتبرترین شرط حركت به سمت توسعه بهینه اقتصادی می دانند. جوامعی كه بر تشكیل سرمایه انسانی تأكید كرده اند از نظر رشد اقتصادی، اشتغال، كاهش فقر و توزیع عادلانه درآمد عملكرد بهتری داشته اند. ● تفاوت مفاهیم مفهوم توسعه انسانی با توسعه منابع انسانی تفاوت دارد. درواقع توسعه انسانی مفهومی عام و گسترده تر است كه توسعه منابع انسانی را در برمی گیرد. در توسعه انسانی، انسان هدف است نه وسیله، ولی در توسعه منابع انسانی، انسان ابزاری است كه برای افزایش تولید كالاها و خدمات مورد توجه قرار می گیرد. عناصر اساسی در الگوهای توسعه انسانی، بهره وری، برابری، پایایی و توانمندسازی است. در قالب این الگو، بهره وری مشاركت فعال مردم در فرایند درآمدزایی و اشتغال به شمار می آید. برابری، به امكان مساوی كسب قابلیت ها و فرصت به كارگیری آنها مربوط می شود. پایایی به مفهوم امكان ذخیره و جبران هر نوع سرمایه فیزیكی، انسانی و زیست محیطی است، توانمندسازی نیز به این معنی به كار رفته است كه توسعه توسط مردم صورت پذیرد. مفاهیم توسعه انسانی و توسعه منابع انسانی هر دو بر مبنای بهبود كیفیت زندگی افراد جامعه معنا می یابند. اگرچه توسعه انسانی و توسعه منابع انسانی هر دواهدافی جداگانه را مطرح می كنند اما به نتیجه مشابه تأكید دارند كه همان رفاه كلی جامعه است. هدف اصلی توسعه انسانی، خدمت به انسان و بشریت است. پرورش قابلیت ها، توانایی و شكوفایی استعدادها، گسترش فرصت ها و اشتغال، افزایش درآمد، بهبود كیفیت زندگی و برخورداری از زندگی سالم وخلاق در محیط زیستی پایدار هدف نهایی توسعه است. به طور كلی می توان برای توسعه انسانی دو مفهوم كلی را منظور كرد. ۱) تشكیل توانمندی های انسانی به وسیله سرمایه گذاری در نیروی انسانی ۲) شیوه به كارگیری توانایی های رشد یافته از طریق مشاركت های اقتصادی و اجتماعی در جامعه توسعه انسانی، گسترش انتخاب انسان هاست. اساس گسترش انتخاب ها نیز ایجاد توانایی ها یا توانمندسازی انسان است. در دنیای امروز این نظریه كه آزادی انسان ها و میزان مشاركت آنها در فرآیند توسعه نقش مستقیمی در رشد شاخص های صنعتی ـ اقتصادی دارد یك نظریه ثابت شده است كه می توان به جرأت گفت همواره زیربنای اصلی رشد و توسعه اقتصادی كشورهای صنعتی بعد از جنگ جهانی دوم بوده است. برهمین اساس سازمان های بین المللی وابسته به سازمان ملل متحد «شاخص توسعه انسانی» را در كشورها اندازه گیری و آنها را براساس آن رتبه بندی می كنند. در این دیدگاه برای نخستین بار در عمل نقش انسان از نقش سرمایه در فرآیند توسعه اقتصادی فراتر رفت و حتی در جایگاهی برتر از آن نشست. با این تعبیر كه توسعه اقتصادی در اصل با توسعه انسانی تحقق می یابد. توسعه یافتگی نه تنها به دست انسان های توسعه یافته محقق می شوند بلكه معیار ارزیابی توسعه و درجه پیشرفت برنامه های توسعه نیز برپایه توسعه انسانی و میزان رشد شاخص های مربوط است. در این دیدگاه، انسان نه تنها ابزار توسعه كه هدف توسعه بود، درحالی كه پیش از آن حتی تأكید بر سرمایه انسانی از بعد ارزش و اهمیت ابزاری آن در فرآیند توسعه صورت می گیرد. ● واقعیت بزرگ به اعتقاد بسیاری از آگاهان اقتصاد جهانی، مطالعات آژانس های بین المللی تحقیقات بهترین لیست را در اختیار كشورهای توسعه یافته قرار می دهد، تا با استفاده از آن، تجارت بدون مرزی خود را شكل دهند. در این فرآیند چه بسا كشورهایی وجود دارند كه به لحاظ رشد اقتصادی و درآمد سرانه، هر سال صعود بیشتری را تجربه می كنند. اما در اقتصاد جهانی به عنوان كشورهای توسعه یافته شناخته نمی شوند. چون عناصر اساسی در الگوهای مراودات اقتصاد جهانی بهره وری، پایایی، آزادی انسان ها و مشاركت فعال آنهاست كه الگوی توسعه انسانی راشكل می دهد و براساس آن كشورهای مختلف حركت رو به جلو تجارت بین المللی خود را آغاز می كنند. در این بازی اقتصادی كشورهایی كه در آن توسعه انسانی در پس سایه های گنگ به خاك نشسته است، بازنده اصلی هستند.
گالری تصاویر

لینک کوتاه :
https://aftabir.com/article/show/29404
PRINT
شبکه های اجتماعی :
PDF
نظرات
جدیدترین اخبار ها
بروزترین اخبار ها
مطالب مرتبط

مشاهده بیشتر

با معرفی کسب و کار خود در آفتاب در فضای آنلاین آفتابی شوید
همین حالا تماس بگیرید