ابومحمد سعدی شیرازی / استاد سخن، شیخ اَجل، شاعر و نویسنده
1401/07/27
کد خبر : 14548
دسته بندی : هنری و فرهنگی
تعداد بازدید : 149 نفر
سعدی شیرازی (۶۰۶ - ۶۹۱ هجری قمری) شاعر و نویسندهٔ پارسیگوی نامدار ایرانی است. نامِ کاملِ او نتیجه تصویری برای سعدیابومحمّد مُشرفالدین مُصلح بن عبدالله بن مشرّف سعدی شیرازی است و آوازهٔ او بیشتر بهخاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. اهل ادب به او لقب استادِ سخن، پادشاهِ سخن، شیخِ اجلّ و حتی بهطور مطلق، استاد دادهاند. آثار معروفش کتاب گلستان و بوستان و نیز غزلیات و دیوان اشعار اوست که به مجموع آثار او کلیات سعدی میگویند.
زندگینامه
سعدی به احتمال زیاد در سال ۶۰۶ هجری قمری (برابر با حدود ۵۸۹ خورشیدی و ۱۲۱۰ میلادی) در شیراز زاده شده است. با این حال، برخی از صاحبنظران، تولد وی را در حدود سال ۵۸۵ هجری قمری میدانند. با توجه به این که منبع بیرونی مشخصی در مورد زادروز سعدی گزارشی نداشته است، هر دو تاریخ ذکر شده، بر اساس استنباط صاحبنظران از آثار خود سعدی به دست آمده است.
نام کوچک سعدی، مصلح (یا مصلحالدین)، از نام پدربزرگ پدریاش اقتباس شد. او در کودکی پدرش را از دست داد و تحت تکفل پدربزرگ مادری خود، مسعودبن مصلح الفارسی، قرار گرفت. در دوران کودکی، مقدمات علوم ادبی و شرعی را در شیراز آموخت. اما اوضاع نابسامان ایران در پایان دوران سلطان محمد خوارزمشاه و بهویژه حملهٔ سلطان غیاثالدین خوارزمشاه، برادر جلالالدین خوارزمشاه به شیراز (که در سال ۶۲۰ هجری قمری واقع شد)، سعدی را بر آن داشت که در روزگار جوانی شیراز را ترک کند و به بغداد برود.
سعدی در بغداد، در مدرسه نظامیه به تحصیل پرداخت و از حضور استادان بنام دوران خود از جمله ابوالفرج بن جوزی و شهابالدین عمر سهروردی بهره برد. به استناد یکی از سرودههای سعدی، او در این دوره از مدرسه نظامیه شهریه دریافت میکرده است.
سعدی جهانگردیِ خود را در سال ۱۱۲۶ میلادی آغاز کرد. مسلم است که سعدی به حجاز، شام و روم سفر کردهاست. با این حال، نشانههایی از سفر به هندوستان، ترکستان، آسیای صغیر، غزنین، آذربایجان، فلسطین، چین، یمن و آفریقای شمالی هم در سرودههای وی یافت میشود. اما به نظر میرسد که بعضی از این سفرها داستانپردازی باشند و منطقاً پایهٔ نمادین و اخلاقی داشته باشند. این جهانگردی به روایتی سی سال به طول انجامید. حکایتهایی که سعدی در گلستان و بوستان آوردهاست، نگرش و بینش او را نمایان میسازد. سعدی در حدود سال ۶۵۵ قمری به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف ساکن شد. حاکم فارس در این زمان اتابک ابوبکر بن سعد زنگی (حکومت: ۶۲۳–۶۵۸ هـ. ق) بود که برای جلوگیری از هجوم مغولان به فارس، به آنان خراج میداد و یک سال بعد به فتح بغداد به دست مغولان (در ۴ صفر ۶۵۶) به آنان کمک کرد. در دوران ابوبکربن سعدبن زنگی، شیراز پناهگاه دانشمندانی شدهبود که از دَم تیغِ تاتار جان سالم بهدربردهبودند. در دوران وی، سعدی مقامی ارجمند در دربار بهدست آوردهبود. در آن زمان، ولیعهد مظفرالدین ابوبکر به نام سعدبن ابوبکر، به سعدی ارادت بسیار داشت. سعدی بوستان را، که سرودنش در ۶۵۵ قمری به پایان رسید، به نام بوبکر سعد کرد و آن را به وی تقدیم نمود. کمتر از یک سال بعد از تدوین بوستان، در بهار سال ۶۵۶، دومین اثرش گلستان را به نام ولیعهد سعدبن ابوبکربن زنگی نگاشت، و خود در «دیباچهٔ» گلستان میگوید: «هنوز از گلستانِ بُستان بَقیتی موجود بود که کتاب گلستان تمام شد.» ظاهراً در اینجا منظور سعدی از «بُستان»، کتاب بوستانِ اوست؛ البته دربارهٔ نامگذاری بوستان و زمانِ نامگذاریِ آن، میان پژوهشگران اختلافنظر وجود دارد. تاریخ درگذشت سعدی را در منابع گوناگون، یکی از سالهای ۶۹۰ تا ۶۹۵ هجری قمری ذکر کردهاند. اما مورد اعتمادترین روایت این است که وی در ذیحجه سال ۶۹۰ هجری درگذشته و در همان خانقاهی که اقامت گزیدهبود، به خاک سپرده شدهاست. آوازه
شواهدی وجود دارد که کلام سعدی، در زمان حیات و همچنین پس از مرگ وی، در هرکجا که به زبان فارسی سخن میگفتهاند، شناختهشده بود. دامنه شهرت سعدی در زمانه حیاتش از هند تا آسیای صغیر گسترده بود.
امیرخسرو دهلوی و امیرحسن دهلوی دو شاعر فارسیسرای غیرایرانی (هندی) معاصر سعدی بودند که در سرایش غزل از سعدی پیروی میکردند. سیف فرغانی شاعر فارسیگوی دیگری است که در عصر سعدی و در آقسرا (در آسیای صغیر) میزیست. وی شیفته غزلیات سعدی بود و برخی از غزلیات سعدی را پاسخ گفتهاست. وی همچنین چندین قصیده در ستایش سعدی سروده و وی را سلطان سخن قلمداد کردهاست.
ابن بطوطه در گزارش سفر خود به چین، از امیرزاده شهر خنسا مینویسد که به شعر و موسیقی فارسی علاقه زیادی داشت و در محفل او آوازی به زبان فارسی خوانده میشد. این آواز آنقدر تکرار شد که ابن بطوطه آن را از بر شد و آن را گزارش کرد: تا دل به مهرت دادهام در بحر غم افتادهام چون در نماز استادهام گویی به محراب اندری
امروز میدانیم که این شعر، از سعدی است و به عبارتی، دایره نفوذ شعر سعدی تا چین هم گسترش داشتهاست.
بهنظر میرسد که سعدی از عالمگیر بودن شعر و کلام خود آگاه بوده؛ چنانکه در جایی مدعی میشود: شنیدهام که مقالات سعدی شیراز همیبرند به عالم چو نافه ختنی آثار
همه آثار سعدی اعم از شعر و نثر در کتاب کلیات سعدی جمعآوری شدهاست. از بین آثاری که در این کتاب آمده، بوستان و گلستان دو کتاب مستقلند. علاوهبراین، غزلیات و هزلیات (یا خبیثات) نیز بهصورت مستقل به چاپ رسیدهاند. سایر آثار سعدی که در کتاب کلیات آمدهاست، عبارتند از: قصاید، مراثی، ملمعات و مثلثات، ترجیعات، صاحبیه، رباعیات و مفردات.
قصاید، شامل قصیدههای عربی و قصیدههای فارسی است. قصیدههای عربی در حدود هفتصد بیت است و عموما دارای مضامین غنایی یا مدح است. یکی از این قصیدهها، در مرثیه آخرین خلیفه عباسی، المستعصم بالله سرودهشدهاست. قصیدههای فارسی نیز دارای مضامین موعظه و توحید و مدح است.
مراثی، مشتمل بر چند قصیده در مرثیه چند تن از رجال معاصر سعدی از جمله مستعصم (خلیفه عباسی)، ابوبکر بن سعد بن زنگی (اتابک فارس) و سعد بن ابوبکر (اتابک فارس) است.
صاحبیه، مجموعهای از قطعات فارسی و عربی است.
مفردات سعدی، شامل مفردات در رابطه با پند و اخلاق است.
کلیات سعدی در برخی از نسخهها شامل رسالههای نثر نیز میشود که عبارتند از:
کتاب نصیحةالملوک رساله در عقل و عشق الجواب در تربیت یکی از ملوک گوید مجالس پنجگانه
بهنظر میرسد سعدی، در زمان حیات خود نسبت به جمعآوری و تدوین آثارش مبادرت میورزیدهاست؛ چنانکه این امر در مورد گلستان، بوستان و طیبات مسلم است. اما نخستین نسخهای که از کلیات سعدی در دست است، در سال ۷۱۸ قمری؛ یعنی کمتر از سی سال پس از درگذشت سعدی توسط علی بن احمد بن ابی بکر بیستون گردآوری شدهاست. در این نسخه، غزلیات سعدی بهترتیب الفبای حرف آخر ابیات مرتب شدهاند. ترتیب قرار گرفتن فصول مختلف کلیات سعدی در نسخههای بعدی نیز کم و بیش از این نسخه اقتباس شدهاست.
از میان چاپهای انتقادی آثار سعدی، دو تصحیح محمدعلی فروغی و غلامحسین یوسفی از بقیه معروفترند. بوستان
بوستان، یکی از آثار منظوم سعدی و یکی از شاهکارهای ادب فارسی به شمار میآید. این کتاب در نسخههای قدیمی، سعدینامه نامیده میشد؛ اما بعدها به بوستان شهرت یافت. بوستان به نظم (شعر) نوشته شده و مشتمل بر حدود چهار هزار بیت شعر است. قالب شعری آن مثنوی و همانند شاهنامه فردوسی در بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فَعَل/ فَعول) سرودهشدهاست.
چنانکه سعدی خود اشاره کردهاست، نظم آن را در ۶۵۵ ه. ق. به پایان برده و به ابوبکربن سعد زنگی تقدیم کردهاست.
بوستان با یک مقدمه نسبتا طولانی شروع میشود که در حمد خداوند، ستایش پیامبر اسلام، بیان دلیل نگارش کتاب و مدح ابوبکربن سعد زنگی و سعدبن ابوبکر (حاکمان وقت فارس) سرودهشدهاست. این کتاب در ده فصل (اصطلاحا ده باب) نوشته شدهاست که عبارتند از: «عدل»، «احسان»، «عشق»، «تواضع»، «رضا»، «ذکر»، «تربیت»، «شکر»، «توبه»، و «مناجات و ختم کتاب». حجم این بابها متفاوت است و بهجز باب اول و پنجم، همگی با یک مقدمه نسبتا کوتاه شروع می شوند. هر باب مشتمل بر حکایتهایی است که بهصورت پیدرپی نقل میشوند. با احتساب دیباچه، مجموعا ۱۸۳ حکایت در این کتاب (بر اساس نسخه تصحیح شده دکتر غلامحسین یوسفی) نقل شده است.
حکایتهای بوستان از نظر پیچیدگی و ساختار، یکسان نیستند؛ برخی از ساختار داستانی پیچیدهتری برخوردارند و حوادث و اشخاص متعددی را در بر میگیرند، درحالیکه برخی دیگر ساده و درحد حکایتوارهاند. گلستان
سعدی کتاب گلستان را در سال ۶۵۶ هجری قمری؛ یعنی یک سال پس از نگارش بوستان نوشته است. این کتاب به نثر آهنگین و آمیخته با نظم و در هشت فصل (اصطلاحا هشت باب) نوشته شده است. هشت باب گلستان عبارتند از: «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فوائد خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تأثیر تربیت»، و «آداب صحبت». این کتاب به گمانی تأثیرگذارترین کتاب نثر در ادبیات فارسی است.
این کتاب، مجموعهای از حکایتهای مستقل و حاوی اندرزها و جملههای قصار است. اما هنر داستانگویی و ایجاز نگارنده، مانع از آن میگردد که وجه تعلیمی آن باعث ملالت خواننده شود. سعدی در گلستان، از پرداختن به تاریخنگاری و تذکرهنویسی پرهیز میکند و صرفاً به بیان امور مربوط به زندگی و منش مخاطبان میپردازد.
حکایتهای گلستان، فراخور موضوع، کوتاه یا بلند میشود. در برخی از حکایتها، شخصیتهای خیالی یا واقعی ثالثی وجود دارند و ایفای نقش میکنند؛ اما در برخی از حکایتها، نگارنده حاضر و ناظر است. برخی از این رخدادها، رخدادهای واقعی زندگی او و برخی صرفاً رخدادهای تخیلی است.
این کتاب به لحاظ سبک و سیاق در زمره مقامات جای میگیرد. با این حال، علیرغم این که دشوار نویسی و اطناب در مقامههای نویسندگان قبلی متداول بود، حکایات گلستان، موجز و تا سرحد امکان نزدیک به زبان عامه نوشته شدهاست.
سعدی در نگارش نثر آهنگین گلستان، از تقارنهای لفظی و داستانی استفاده میکند؛ اما دچار تکلف و تصنع نمیشود. کلمهها و ترکیبهای پیچیده و دور از ذهن در گلستان به کار نمیرود و بههمین دلیل، این کتاب از کتابهایی مانند مقامات حمیدی، تاریخ وصاف و تاریخ جهانگشای جوینی سادهتر و روانتر است.
سعدی در گلستان، سبک شخصی و فردی خود را برگزیدهاست که از حیث سادگی نگارش، به ویژگیهای سبک خراسانی نزدیک است. برخی از صاحبنظران، گلستان را اوج آمیزش دو سبک نثر موزون خواجه عبدالله انصاری و قاضی حمیدالدین حمیدی بلخی میدانند.
بسیاری از شاعران و نویسندگان پس از سعدی با الهام از کتاب گلستان و یا به تقلید از آن، آثاری را خلق کردهاند. از جمله این آثار میتوان به بهارستان جامی، پریشان قاآنی، منشآت قائم مقام فراهانی، روضه خلد مجد خوافی و بسیاری آثار دیگر اشاره نمود. با این حال، هیچیک از این آثار نتوانستند به موفقیت و جایگاهی مانند گلستان برسند.
کتاب گلستان نخستین بار در تبریز در سال ۱۸۲۲ میلادی به چاپ رسید. تا قبل از گلستان، هیچ کتاب دیگری به زبان فارسی با استفاده از دستگاه چاپ منتشر نشده بود. محمدعلی فروغی در سال ۱۳۱۶ خورشیدی گلستان را برای اولین بار، به طور علمی تصحیح کرد. پس از آن شرحها، فرهنگها و تصحیحهای مختلفی از گلستان منتشر شد که یکی از مهمترین و دقیقترین آنها، تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی است که در سال ۱۳۶۸ عرضه گردید. غزلیات
غزلیات سعدی مجموعهٔ شعرهاییست که سعدی در قالب غزل سروده و تاکنون چندین تصحیح از آنها بوسیلهٔ استادان زبان و ادب فارسی منتشر شدهاست.
سعدی در سرایش غزلیات، به زبان سنایی و انوری توجه ویژه داشتهاست. بسیاری از صاحبنظران بر این عقیدهاند که غزل در اشعار سعدی و حافظ به اوج رسیدهاست.
سعدی از معدود شاعرانی است که غزلهای عاشقانهاش از ابتدا تا انتها عاشقانه باقی میماند. غزلهای عاشقانهٔ سعدی، به سادگی، خلوص و زمینی بودن شهرهاند. سعدی همچنین در سرایش غزلیات خود، به وزنهای دوری (اوزان طربانگیز مانند فَعَلاتُ فاعِلاتُن فَعَلاتُ فاعِلاتُن یا مُفتَعِلُن مَفاعِلُن مُفتَعِلُن مَفاعِلُن) توجه ویژهای نشان دادهاست.
علاوه بر غزلهای عاشقانه، سعدی غزلهای عارفانه و غزلهای پندآموز نیز سرودهاست. فروغی در تدوین کلیات سعدی، غزلهای پندآموز و عارفانه را از بقیه غزلها جدا کرده و در فصلی مجزا با عنوان مواعظ آوردهاست.
غزلیات سعدی در چهار کتابِ طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم گردآوری شدهاست. غزلیات قدیم را سعدی در دوره جوانی سروده و سرشار از شور و شعف است. خواتیم مربوط به در دوران کهنسالی سعدی و دربرگیرنده زهد و عرفان و اخلاقیات است. بدایع و طیبات، مربوط به دوران میانسالی و پختگی سعدی اند؛ هم شور و شعف جوانی و هم زهد و عرفان را در بر میگیرند. طیبات و بدایع به لحاظ هنری نیز به دو بخش دیگر برتری دارد.
در عین حال که سبک شعریِ سعدی از توانِ تخیّل و تصویرآفرینی پیچیده و بالایی بهره دارد، بهگونهٔ شگفتانگیز و نبوغآمیزی ساده و روان است؛ سادگی و روانیای که حاصل و زاییدهٔ شیوهٔ موجز، نرم، آرام، و دلنشین بیان اوست. تأثیرگذاری بر زبان فارسی
بی تردید، کلام سعدی تأثیر انکارناپذیری در زبان و ادبیات فارسی داشتهاست؛ بهطوریکه شباهت قابل توجهی بین زبان فارسی امروزی و زبان سعدی وجود دارد. محمدعلی فروغی در این باره میگوید:
«گاهی شنیده میشود که اهل ذوق اعجاب میکنند که سعدی هقتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفتهاست، ولی حق این است که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن نگفتهاست؛ بلکه ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموختهایم سخن میگوییم؛ یعنی سعدی شیوه نثر فارسی را چنان دلنشین ساخته که زبان او زبان رایج فارسی شدهاست.»
شعر و نثر سعدی، همواره بهعنوان یکی از منابع متداول برای آموزش زبان فارسی مطرح بودهاست. کتاب گلستان، سالیان زیادی به عنوان منبع آموزشی برای مکتبخانهها و مدرسهها مورد استفاده واقع میشدهاست. به گفته ادوارد براون، ایرانشناس مشهور بریتانیایی، طی شش قرن و نیم، هرجا به تحصیل زبان فارسی پرداخته شده، نخستین کتابهایی که به دست محصل دادهاند، آثار سعدی بودهاست.
در بسیاری از موارد، بخشهایی از شعرها و حکایتهای سعدی، در فارسی امروز بهصورت اصطلاح یا ضربالمثل بهکارمیرود.تنها از کتاب گلستان، بیش از ۴۰۰ عبارت به عنوان ضربالمثل وارد زبان فارسی شدهاست. از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مشک آن است که خود ببوید… ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی، کاین ره که تو میروی به ترکستان است ... ادب از که آموختی؟ از بیادبان از کوزه همان برون تراود که در اوست آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است؟
بر غرب
سعدی اولین شاعر ایرانی است که آثار او به یکی از زبانهای اروپایی ترجمه شده است. آندره دو ریه در سال ۱۶۳۴ میلادی قسمتهایی از گلستان را به زبان فرانسوی ترجمه کرد. دو دهه پس از ترجمهٔ او، یعنی در ۱۶۵۴، آدام اولئاریوس، ترجمهٔ کاملی از بوستان و گلستان را به زبان آلمانی منتشر کرد.
ترجمه آثار سعدی به زبان فرانسوی و سپس دیگر زبانهای اروپایی، زمینه نفوذ ادبیات و اندیشه سعدی در غرب را ایجاد نمود؛ بهطوری که آثار سعدی، قبل از نوگرایان ایرانی، مورد توجه نوگرایان غربی قرار گرفت. نوگرایان فرانسوی در قرن هجدهم میلادی، آثار سعدی را نوعی انتقاد اجتماعی یافتهبودند که میتوانستند با توجه به ویژگیهای جامعه خود، از آن الگوبرداری کنند.
ژان دو لا فونتن یکی از مشهورترین حکایتنویسان فرانسوی است که در خلق آثار خود به کلیله و دمنه، انوار سهیلی و گلستان سعدی توجه داشتهاست. وی در برخی از آثار خود، بدون کم و کاست از حکایات سعدی اقتباس کردهاست.
ولتر، نویسنده مشهور عصر روشنگری در فرانسه، در بخشهایی از رمان فلسفی صادق، تحت تأثیر گلستان سعدی بودهاست.
دنیس دیدرو از نویسندگان بزرگ قرن هفدهم فرانسه است که آثار سعدی را ستایش کرده است. بهطور خاص، باب اول گلستان (در سیرت پادشاهان) مورد توجه وی قرار داشتهاست. دیدرو نیز، دیباچه و برخی از حکایات گلستان را به زبان فرانسوی ترجمه کردهاست. ویکتور هوگو و آندره دوریه نیز از جمله متفکران غربی بودند که از سعدی متأثر شدند و در ستایش وی مقاله منتشر کردهاند.
گوته، شاعر بلندآوازه آلمانی، یکی از شاعران اروپایی است که در خلق آثار خود به ادبیات شرقی و بهطور خاص، ادبیات فارسی توجه ویژهای داشت. گوته، سعدی را میشناخته و در خلق آثار خود از سعدی تاثیر میپذیرفتهاست. یکی از کتابهای وی با نام دیوان غربی-شرقی، حاوی اشعاری است که از بوستان و گلستان سعدی اقتباس شدهاست. یکی از این اقتباسها، داستان قطره بارانی است که با دیدن دریا، خود را ناچیز میشمارد و بهسبب این فروتنی، صدفی او را در بر میگیرد و تبدیل به یک مروارید میشود. این داستان، عیناً از قطعهای با مطلع «یکی قطره باران ز ابری چکید…» در بوستان اقتباس شدهاست. گوته، این دیوان خود را با نقل فارسی و ترجمه آلمانی یکی از اشعار گلستان به پایان میبرد.
لازار کارنو، ریاضیدان مشهور فرانسوی، به سعدی علاقه خیلی زیادی داشت. این علاقه به حدی بود که نام سعدی را بهعنوان نام میانی فرزندان خود برگزید. فرزند وی نیکولا سعدی کارنو، پدر علم ترمودینامیک و نوه وی ماری فرانسوا سعدی کارنو، رئیس جمهور فرانسه در سالهای ۱۸۸۷ تا ۱۸۹۴ است که نام میانی هردو به افتخار سعدی انتخاب شدهاست. شعر بنیآدم
شعر «بنیآدم» سعدی بسیار مشهور است و در پیام فارسی که در مجموعه پیامهای فضاپیمای ویجر (مجموعاً پیامهایی به ۵۵ زبان) برای فضاهای دوردست فرستاده شدهاست این شعر به عنوان پیام برگزیده شدهاست. (شنیدن پیام فارسی برای ساکنان فضا از وبگاه ویجر، ناسا) باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده نیز در پیام نوروزی سال ۲۰۰۹ این بیت از سعدی را قرائت کرد. بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
و دبیرکل سازمان یونسکو در سخنرانی خود این شعر را برای حضار خواند.
در بخش شمالی سالن مذاکرات نمایندگان در سازمان ملل متحد، فرشی از استاد صیرفیان با شعر جاودانه سعدی در وسط فرش با الیاف طلا نقش بستهاست. این فرش در سال ۲۰۰۵ میلادی، از سوی هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد و توسط استاد صیرفیان به سازمان ملل اهدا شد. این فرش برخلاف عادت سازمان ملل که هدایا را به نمایش نمیگذارد در محل مناسبی در سازمان ملل آویزان شد که کارشناسان میگویند این اقدام «به علت غیرممکن بودن مقاومت در برابر شعر سعدی» بودهاست. بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد در سخنرانی سال ۲۰۱۲ خود در تهران با اشاره به این شعر گفت: «در ورودی سازمان ملل فرش عظیمی قرار دارد-فکر میکنم بزرگترین فرشی است که سازمان ملل دارد- که زینت بخش دیوار سازمان ملل و هدیهای از سوی مردم ایران است. در کنار آن سخنان اعجاب آور سعدی شاعر بزرگ ایرانی قرار دارد.» و سپس شعر بنی آدم را خواند.
در بسیاری از منابع معتبر انگلیسی نوشته شده که این شعر بر سردر ورودی تالار ملل مقر سازمان ملل متحد در نیویورک نقش بستهاست. حسن مکارمی خوشنویس ایرانی نیز در گفتگویی با مجلهٔ یونسکو کوریر به وجود این شعر بر سردر تالار اصلی اشاره کردهاست.
ولی درمورد درست بودن این مطلب تردیدهایی نیز وجود دارد و عکسی نیز از این شعر بر سردر نامبرده دیده نشدهاست.[نیازمند منبع] از جمله، مؤسس مرکز سعدیشناسی وجود هر گونه لوح و یا سردری را با این اشعار از سعدی در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک، رد میکند و معتقد است: «متأسفانه الان طوری شده که اگر این حرف را بزنیم، هیچکس باور نمیکند و مردم واقعاً فکر میکنند شعر سعدی در سردر سازمان ملل متحد نوشته شدهاست حال آنکه نه سردری و نه تابلویی با اشعار سعدی در سازمان ملل وجود ندارد.»
محمدجواد ظریف سفیر پیشین ایران در سازمان ملل، در سال ۱۳۸۴ در گفتگویی با رسانهها در این مورد گفته که: «از سالها قبل و شاید از چندین دهه پیش معروف بود که شعر معروف «بنیآدم اعضای یکدیگرند/که در آفرینش زیک گوهرند» منقوش و در سردر سازمان ملل آویخته شدهاست. در تحقیقاتی که ما کردیم در حداقل سه دههٔ گذشته، چنین کاری انجام نشدهبود.»
گفتنی است که چاپ مصرع اول این شعر برروی اسکناسهای یکصد هزار ریالی در سال ۱۳۸۹، موجب واکنشهای رسانهای گردید و روایت صحیح این بیت، از فرهنگستان زبان و ادب فارسی استعلام شد. تاثیرپذیری از فردوسی
سعدی به شاهنامه فردوسی علاقهمند بود و از آن تاثیر میپذیرفت؛ چنان که بارها از شاهنامه یاد کردهاست و اشارههای مختلفی به نام های اساطیری شاهنامه، ابیات شاهنامه و خود فردوسی داشته است. این تاثیرپذیری را بهخصوص در کتاب بوستان می توان دید که سعدی آن را در وزن و قالب شعری شاهنامه سرودهاست. سعدی از نگاه دیگران در ستایشِ سعدی
مجدِ هَمگَر در ستایشِ سعدی:
از سعدیِ مشهورسخن شعرِ روان جوی کاو کعبهٔ فضل است و دلش چشمهٔ زمزم
محمدتقی بهار در ستایشِ سعدی:
سعدیا! چون تو کجا نادرهگفتاری هست؟ یا چو شیرین سخنت نخلِ شکرباری هست؟ یا چو بُستان و گلستانِ تو گلزاری هست؟ هیچم ار نیست، تمنای تواَم باری هست «مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست یا شب و روز بجز فکر تواَم کاری هست» لطف گفتار تو شد دام ره مرغ هوس به هوس بال زد و گشت گرفتار قفس پایبند تو ندارد سر دمسازی کس موسی اینجا بنهد رخت به امید قبس «به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس که به هر حلقهٔ زلف تو گرفتاری هست»
همام تبریزی در ستایش سعدی:
همام را سخن دلفریب و شیرین است ولی چه سود که بیچاره نیست شیرازی
سیفالدین فرغانی معاصر سعدی، خطاب به وی:
نمیدانم که چون باشد به معدن زر فرستادن به دریا قطره آوردن، به کان گوهر فرستادن چو بلبل در فراق گل از این اندیشه خاموشم که بانگ زاغ چون شاید به خنیاگر فرستادن! حدیث شعر من گفتن کنار طبع چون آبت به آتشگاهِ زرتشت است خاکستر فرستادن ضمیرت جام جمشید است و در وی نوشِ جانپرور برِ او جرعهای نتوان از این ساغر فرستادن تو کشورگیرِ آفاقی و شعرِ تو، تو را لشکر چه خوش باشد چنین لشکر به هر کشور فرستادن
عبدالحسین زرینکوب: «سعدی معانی لطیف تازه را در عبارات آسان بیان میکند و از تعقید و تکلف برکنار میمانَد. بعید نیست اگر بگوییم این بیت را در وصف خود سرودهاست:
صبر بسیار بباید پدرِ پیرِ فلک را که دگر مادرِ گیتی چو تو فرزند بزاید
محمدعلی فروغی دربارهٔ سعدی مینویسد: «اهل ذوق اِعجاب میکنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفتهاست، ولی حق این است که [...] ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموختهایم سخن میگوییم». ضیاء موحد دربارهٔ وی مینویسد: «زبان فارسی پس از فردوسی به هیچ شاعری بهاندازهٔ سعدی مدیون نیست».
زبان سعدی به «سهل ممتنع» معروف شدهاست، از آنجا که به نظر میرسد نوشتههایش از طرفی بسیار آساناند و از طرفی دیگر گفتن یا ساختن شعرهای مشابه آنها ناممکن.
روحالله خمینی: او نیز در بیتِ «شاعر اگر سعدی شیرازی است / بافتههای من و تو بازی است» به مقام والای سعدی اشاره میکند. گارسن دوتاسی: سعدی تنها نویسنده ایرانی است که نزد تودهٔ مردم اروپا شهرت دارد. باربیه دومنار: در آثار سعدی، لطف طبعِ هوراس، سهولت بیانِ اوید، قریحهٔ بذلهگوی فرانسوا رابُله، و سادگی لافونتن را میتوان یافت. سر ادوین آرنولد: باری دگر همراه من آی، از آن آسمان گرفته،
تا گوش بر نغمهٔ خوشآهنگ و سحرآسای سعدی گذاریم، بلبلی هزاردستان، که، از دل گلستانِ خویش، به پارسی هر دم نوایی دیگر ساز خواهد کرد… در نقدِ سعدی
ذبیحالله منصوری شبههٔ عدم اصالت اشعار سعدی را مطرح ساخته و اشعار وی را اقتباس دانستهاست. احمد کسروی تیر نقد را به سمت گرایشهای جنسی سعدی نشانه گرفته و او را از این منظر مورد سرزنش قرار دادهاست. میرزا آقاخان کرمانی ابیات عاشقانهٔ سعدی را مورد نقد اخلاقی قرار دادهاست. نیما یوشیج بیشتر از منظر خلاقیت معنایی و مفهومی، اشعار سعدی را قابل نقد میبیند. اسماعیل خویی و علی شریعتی بر گرایشهای سازشکارانه و محافظهکارانهٔ سعدی انگشت گذاشته و از این لحاظ، وی را شایستهٔ نقد میبینند.
علی دشتی در کتاب قلمرو سعدی، اگرچه قدرت سخنوری سعدی را میستاید، اما به برخی -از دیدِ وی- تناقضگوییها در آثار وی اشاره میکند. آرامگاه
آرامگاه سعدی در شمال شرقی شیراز، در دامنهٔ کوه پهندژ و در کنار باغ دلگشا واقع شده است.
محل دفن سعدی، خانقاهی بود که او در زمان حیات خود آن را بنا کردهبود. این خانقاه، در نزدیکی سرچشمههای نهر رکناباد واقع شدهبود. بنا به گزارش ابن بطوطه، (که حدوداً سی و پنج سال پس از درگذشت سعدی نوشته شده و قدیمیترین گزارش موجود از آرامگاه سعدی است) مردم بازدیدکننده از مزار سعدی، جامه خود را در حوضچههایی مرمرین میشستند. به باور مردم شیراز (که از قبل از سعدی و شاید قبل از اسلام وجود داشته)، شستشو در این آب، شفابخش بودهاست.
برای اولین بار در قرن هفتم توسط خواجه شمسالدین محمد صاحبدیوانی وزیر معروف اباقاخان، مقبرهای بر فراز قبر سعدی ساخته شد. در سال ۹۹۸ ه. ق. به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، خانقاه شیخ ویران گردید و اثری از آن باقی نماند. تا اینکه در سال ۱۱۸۷ ه. ق. به دستور کریمخان زند، عمارتی ملوکانه از گچ و آجر بر فراز مزار شیخ بنا شد که شامل ۲ طبقه بود. طبقهٔ پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع میشد. در دو طرف راهرو دو اتاق کرسیدار ساخته شده بود. در اتاقی که سمت شرق راهرو بود، مزار سعدی قرار داشت و معجری چوبی آن را احاطه کرده بود. قسمت غربی راهرو نیز موازی قسمت شرقی، شامل دو اتاق میشد، که بعدها شوریده (فصیحالملک) شاعر نابینای شیرازی در اتاق غربی این قسمت دفن شد. طبقه بالای ساختمان نیز مانند طبقه زیرین بود، با این تفاوت که برروی اتاق شرقی که قبر سعدی در آنجا بود، به احترام شیخ اتاقی ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه دو طبقه ارتفاع داشت. در دورهٔ قاجاریه (سال ۱۳۰۱) توسط فتحعلیخان صاحبدیوان مرمت شد و چند سال بعد نیز حبیباللهخان قوامالملک دستور تعمیر و ترمیم قسمتی از بنا را صادر کرد، و تولیت آن به " کربلایی سید زین العابدین چینی (حسینی نیک) سپرده شد و ایشان در سال ۱۳۲۱ ه. خ. در گذشت.
بنای فعلی آرامگاه سعدی از طرفِ انجمن آثار ملی در سال ۱۳۳۱ هـ. ش با تلفیقی از معماری قدیم و جدید ایرانی در میان عمارتی هشت ضلعی با سقفی بلند و کاشیکاری ساخته شد. روبهروی این هشتی، ایوان زیبایی است که دری به آرامگاه دارد.
سکههای پانصدریالی برنزی ایران از سال ۱۳۸۷ خورشیدی به نقش آرامگاه سعدی مزین شدهاست. همچنین طرح پشت اسکناس دههزارتومانی (یکصدهزارریالی) نمایی از مقبرهٔ سعدی در شیراز میباشد.
در تاریخ آل یاسر آمدهاست که سعدی با حکیم نزاری قهستانی مرواداتی داشتهاست و سعدی برای دیدنِ نزاری به بیرجند آمدهاست روز سعدی
مرکز سعدیشناسی، از سال ۱۳۸۱ خورشیدی، روز ۱ اردیبهشت را روز سعدی، اعلام کرد و در اول اردیبهشت ۱۳۸۹ خورشیدی، در «اجلاس شاعران جهان» در شیراز، نخستین روز اردیبهشت، از سوی نهادهای فرهنگیِ داخلی و خارجی، بهعنوان «روز سعدی» نامگذاری شد.
مدیر مرکز سعدیشناسی در اعلام برنامههای روز سعدی گفت:
اول اردیبهشتماه هر سال در شیراز و برخی از شهرهای ایران و جهان فرصت مغتنمی برای گلگشت در بوستان و گلستان سعدی شیراز فراهم میشود و اندیشمندان و سعدیپژوهان، سعدیدوستان و هنرمندان هریک به فراخور دانش و ذوق خویش، به کلام و نوا و رنگ و نمایش از سعدی میگویند و عشق و حکمت و نیکپنداری او را ارج مینهند.