با آمدن کرونا به ایران تعطیلیهای مدارس ابتدا قطرهچکانی اطلاعرسانی میشد، اما در انتها بساط همه بلاتکلیفیها را برچیدند و با اعلام خبر تعطیلی مدارس تا پایان سالی که نفسهایش با آمدن اسفند به شماره افتاده، تکلیف همه را روشن کردند، اما این تعطیلی با همه تعطیلیهایی که در سالهای اخیر به لطف آلودگی هوا یا سرما و گرمای ناگهانی ناشی از تغییرات آب و هوایی عادی شده، یک تفاوت اساسی دارد و آن اینکه مدرسه تعطیل شد اما درس نه و همین کافی است تا آه از نهاد دانشآموزان گریزان از درس و کلاس برآورده شود؛ هر چند که اگر درسی هم در کار نبود، تاخت و تاز بیامان کرونا مجالی برای پرسه زدن دانشآموزان رهاشده از بند مدرسه باقی نمیگذاشت تا در کوچه پس کوچههای شهرها، سرگرم تفریحات خطرساز روزهای پایانی سال شوند.
کلاسهایی به وسعت ایران
این روزها دانشآموزان باید در چاردیواری خانه بمانند و جلوی تلویزیون درس بخوانند، البته اگر این همه کانال رنگارنگ و جور واجور تلویزیونی بگذارند که شش دانگ حواسشان جمع تنها یک کانال باشد که در ساعتهای مشخص، دانشآموزان را از طریق امواج، سر کلاسهایی به وسعت ایران مینشانند تا در این آشوب همهگیری بیماری از درس عقب نمانند و همه هزینههایی که تاکنون در نظام آموزش و پرورش صرف شده، بر باد نرود.
در این راستا راهکارهایی همچون راهاندازی کانال و گروه در فضای مجازی، تولید محتوای الکترونیکی از سوی معلمان و برنامههای شبکه آموزش جایگزین حضور فیزیکی در مدرسه شد. این تغییرات بیسابقه در سازوکارهای عملیاتی نظام آموزشی هم دانش آموزان را غافلگیر کرده، هم اولیا و هم مربیان را.
برنامههای شبکه آموزش، یک گام عقبتر از مدارس
یک معلم ابتدایی درباره نحوه تدریس خود در این روزها به خبرنگار ایسنا میگوید: گروهی را در فضای مجازی تشکیل دادهایم که همه والدین در آن حضور دارند. هفته اول تعطیلات را با مرور دروس گذشته پشت سر گذاشتیم؛ به این صورت که تکالیفی را مشخص میکردم و آنان باید نتیجه فعالیت درسی را ارسال میکردند و پس از بازبینی، اشکالات به اطلاعشان میرسید. همچنین مطابق روال همیشگی در پایان هفته آزمونی از دانش آموزان گرفته میشود. هفته دوم تعطیلات روند کار را کمی تغییر دادیم و دروس به صورت آنلاین و به کمک فیلمهای کوتاه به دانش آموزان ارائه شد.
وی با گلایه از شبکه آموزش ادامه می دهد: متاسفانه برنامههای درسی شبکه آموزش عقبتر از برنامه کلاسی دانشآموزان است و به دلیل تکراری بودن مطالب، استقبال چندانی را از سوی بچهها به دنبال نداشته است. این شیوه تدریس نتیجه مطلوبی ندارد؛ زیرا بچهها در کلاس نهایتا 10 تا 15 دقیقه به درس گوش میدهند، اما در این روش بعید میدانم چیزی از درس متوجه شوند. از سویی، تلفن همراه در اختیار اولیای دانش آموزان است و چون برخی از آنان شاغل هستند، فرصت ندارند مطالب را به درستی و به موقع در اختیار فرزندانشان قرار دهند.
آموزش از راه دور
آموزش از راه دور پدیده تازهای نیست و چند دهه از عمر آن در نقاط مختلف جهان میگذرد. آموزشهایی که زمانی پستی، رادیویی یا تلویزیونی ارائه میشد، اما در یک دهه اخیر با فراگیر شدن ارتباطات بیسیم و شبکههای تلفن همراه و نیز گسترش استفاده از خدمات اینترنتی از طریق تلفن همراه، تلبت یا رایانههای شخصی و همراه ارائه میشود و تجربههای موفقی در این زمینه به ویژه روی بستر شبکههای تلفن همراه در کشورهای فقیر آفریقایی و آسیایی با حمایت نهادهای جهانی مانند سازمان ملل متحد به ثبت رسیده است.
آموزشهای غیرحضوری با بهرهگیری از ظرفیتهای اینترنت و شبکههای اجتماعی، چشم اندازهای جذابی را پیش روی آموزش و پرورش گشوده است، اما این روش نیازمند ایجاد زیرساختهای فنی است که هنوز کاستیهای زیادی دارد. با آنکه چند سالی از عمر آموزش الکترونیک و مجازی در برخی از دانشگاههای ایران به عنوان شیوه مکمل آموزشهای حضوری میگذرد و دانشگاه پیام نور در این زمینه پیشگام بوده، اما بهکارگیری این روش در آموزش و پرورش تقریبا کاری نوین محسوب میشود.
پیشینه آموزش از راه دور در ایران
پیشینه آموزش از راه دور در نظام آموزش و پرورش ایران را شاید باید در دوره جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و نیز پس از آن در دوره راهاندازی شبکههای تلویزیونی تخصصی مانند شبکه آموزش جستوجو کرد. حملات هوایی و موشکی دشمن به شهرها در دوره جنگ تحمیلی که تا پایتخت نیز کشیده شد، تعطیلی اجباری مدارس در شهرهای مختلف را در پی داشت و آموزش و پرورش به ناچار بساط کلاسهایش را برای دانشآموزان شهرهای جنگزده در تلویزیون پهن کرد و مثل یک معلم سرخانه هر روز در ساعتهایی مشخص سوار بر امواج تلویزیونی راهی خانه دانشآموزان میشد، تا از درس عقب نمانند.
چالشهای گوناگونی پیش روی آموزش از راه دور به دانش آموزان وجود دارد از جمله اینکه داشتن گوشی هوشمند با توان مالی همه خانواده ها هماهنگی ندارد و مهمتر از همه دسترسی به خدمات پرسرعت اینترنتی فراگیر نیست. موضوعاتی از این دست مسألهای را دامن میزند که از آن به عنوان «شکاف آگاهی» تعبیر میشود. شکاف آگاهی هنگامی رخ میدهد که ریزش اطلاعات رسانههای جمعی به نظام اجتماعی افزایش مییابد و در اینجا بخشهایی از جمعیت که پایگاه اجتماعی- اقتصادی بالاتری دارند سریعتر از بخشها یا پایگاههای پایینتر اجتماعی به این اطلاعات دسترسی پیدا میکنند.
دانشآموزان تیزهوشان شرایط روحی خوبی ندارند
یک معلم مقطع ابتدایی در این خصوص میگوید: در حال حاضر یکی از مشکلات ما این است که برخی خانوادهها به دلیل مشکلات مالی به هیچ یک از وسایل ارتباطی الکترونیک و شبکههای اینترنتی دسترسی ندارند. همچنین پرداخت هزینههای دسترسی به اینترنت نیز در توان همه خانوادهها نیست و بدین ترتیب طبقات کمبرخوردار زیان میبینند. با این وجود تلاش میکنیم به صورت تلفنی با دانش آموزان این خانوادهها در تماس باشیم، اما به طور کلی آموزش مجازی و تلفنی چندان خوب نیست و بچهها به دلیل وابستگی به معلم و مدرسه بسیار بیحوصله شدهاند. در این شرایط وظیفه اصلی بر دوش والدین است که خوشبختانه همکاری خوبی با ما دارند.
وی ادامه میدهد: متاسفانه ارسال فیلم آموزشی به راحتی ممکن نیست و یادگیری دروس جدید از طریق فایل صوتی برای دانشآموزان دشواریهایی دارد. دانشآموزانی هم که از ابتدای سال تحصیلی برای آزمون تیزهوشان تلاش میکردند، اکنون که کلاسها تعطیل شده به لحاظ روحی در شرایط نامساعدی قرار دارند.
وابستگی و دلبستگی برخی دانشآموزان به معلمان
یکی دیگر از مشکلات آموزش مجازی به ویژه در میان دانشآموزان پایههای اول و دوم، وابستگی و دلبستگی این دانشآموزان به معلم است که موجب میشود معلم دیگری را نپذیرند و این مسأله فرایند یادگیری را در آنان با مشکلاتی همراه می کند. همچنین آموزش در پایههای اول و دوم بیشتر به شکل بازی و فعالیتهای خلاقانه است بنابراین باید برای آموزش مجازی، فضاهای گرافیکی و کودکانه خاصی طراحی شود.
یک معلم پیشدبستانی در زمینه نحوه تدریس خود و پیشنهاد روشهای جایگزین اظهار میکند: من فیلمهای آموزشی را برای بچهها در کانال قرار میدهم و بازخورد آن را از طریق والدین دریافت می کنم و در صورت عدم نتیجه، درس به شیوه دیگری ارائه میشود. همچنین برای هر هفته یک اسم انتخاب میکنم و براساس آن کاردستی، شعر، سوره قرآن و کاربرگهای ریاضی و علوم مشخص میکنم. همچنین بازیهای مرتبط نیز از اینترنت دانلود و برای بچهها ارسال میکنم. یکی از پیشنهادهای من این است که مانند کشورهای دیگر، مدرسه به هر دانشآموز یک تبلت اختصاص دهد و برنامههای مورد نظر را روی تبلت نصب کرده و بر روی نحوه استفاده از آن نظارت داشته باشد.
فناوری در کشورهای دیگر کنترل میشود، نه محدود
حذف کتابهای درسی، استفاده از تبلت و لپتاپ و تلفن همراه برای آموزشآموزان در کشور آمریکا نوعی روش متداول در آموزش است اما در کشور ما آوردن و استفاده از این وسایل در مدرسه ممنوع است و به همراه داشتن آنها در مدرسه تنبیهاتی به دنبال دارد. در واقع در کشورهای دیگر استفاده از فناوری به جای محدودیت با کنترل همراه است اما در ایران به دلیل عدم آشنایی با استفاده از این فناوری، استفاده مثبت از آن را قربانی جنبههای منفی کردهایم.
طبیعی است که در این روزهای بحرانی ماندن در خانه یکی از شروط مقابله و پیشگیری از گسترش بیماری است و تعطیلی مدارس یکی از مطالبات اصلی والدین است اما در این میان درس نخواندن دانشآموزان به معضلی جدی تبدیل شده است.
زمانبندی برنامههای شبکه آموزش مناسب نیست
مادر یکی از دانشآموزان پایه هشتم در این باره میگوید: تعطیلات در این شرایط تصمیم خوبی بود زیرا در صورت عدم تعطیلی من به فرزندم اجازه رفتن به مدرسه را نمیدادم اما وجه منفی این موضوع درس نخواندن بچههاست. برنامههای شبکه آموزش خوب است اما زمانبندی آن مناسب نیست و یکی از درگیریهای من بیدار کردن فرزندم برای تماشای برنامه ساعت 8 صبح شبکه آموزش است. همچنین امکان پاسخگویی به پرسشهای دانش آموزان وجود ندارد و از سرفصل دروس بچهها بسیار عقبتر است؛ به همین دلیل بچهها به آن توجه نمیکنند. یکی از درخواستهای من این است که در تعطیلات تابستان مدارس باز شود تا تعطیلات اجباری فعلی جبران شود.
شبکه آموزش هر روز از هر پایه فقط یک درس آموزش میدهد
با وجود اینکه برخی مدارس برنامههای کامل و منظمی را برای آموزش دانشآموزان تدارک دیدهاند اما شرایط در همه جا به یک شکل نیست به عنوان مثال پدر یکی از دانشآموزان پایه ششم بیان میکند: متاسفانه بعد از تعطیلات، مدرسه فرزندم برنامهای ندارد و به نظر من از تعطیلی بسیار خوشحال هستند. به دلیل فیلتر شبکههای اجتماعی تنها راه ارتباطی شبکههای داخلی است. برنامههای شبکه آموزش نیز زمان خیلی کمی دارد و در روز تنها یک درس آموزش داده میشود و بعد از گذشت یک هفته تنها سه کتاب درسی آموزش داده شده است. بعد از مشاهده یک برنامه در شبکه آموزش از محتوا راضی بودم اما زمان آن بسیار کم بود. درخواست دارم شبکههای دیگری نیز به این موضوع اختصاص داده شود و حداقل در روز سه کتاب مختلف آموزش داده شود و مدت آن افزایش پیدا کند، همچنین امکان پرسش و پاسخ وجود ندارد و سوالات و تمرینات بدون اینکه از درست بودن آن مطلع باشیم انجام میشود.
خواهر یک دانشآموز پایه اول نیزدر گفتوگو با ایسنا در رابطه با نحوه تحصیل خواهرش در این روزها اظهار میکند: از طرف مدرسه یک کانال وجود دارد اما به دلیل اینکه معلم گوشی هوشمند ندارد یک نماینده با او در ارتباط است و برنامهها را به ما اعلام میکند در صورتی که برنامههای آن هم اصلا مشخص نیست و صرفا گفته میشود که دروس مرور شود. خواهرم شبکه آموزش را هم به دلیل اینکه جلوتر از سرفصل درسی مدرسه است، نگاه نمیکند. به نظرم حداقلترین کار یک معلم در این شرایط ارتباط با دانشآموزان است که متاسفانه از آن محروم هستیم. در کانال ارتباطی هم فقط زمان برنامههای شبکه آموزش یادآوری میشود.
برنامههای شبکه آموزش برای دانشآموزان نامفهوم است
با وجود رضایت برخی اولیا از نظم مدارس در نحوه آموزش و اینکه در کانالهای شبکههای اجتماعی تکالیفی برای بچهها مشخص میشود و همه باید در ساعت دقیقی آن را ارسال کنند، اما یکی از مهمترین گلایههای والدین و دانشآموزان به نارضایتی آنان از برنامههای شبکه آموزش مربوط میشود.
وزیر آموزش و پرورش در این باره گفته است: برای استمرار جریان آموزش در تعطیلات مدارس، شبکه آموزش به ما کمک کرده و 10 نوبت آموزش در طول روز برای دانشآموزان دورههای مختلف تحصیلی دارد. این موضوع میتواند تاحدودی در جبران آموزش در کشور موثر باشد. این در حالی است که مادر دو دانش آموز میگوید: برنامههای شبکه آموزش را برای بچهها ضبط میکنم اما تنها دختر بزرگترم از آن استفاده میکند و پسر کوچکترم اصلا علاقهای به آن ندارد. من به عنوان بیننده از محتوای شبکه آموزش راضی هستم اما برای بچهها نامفهوم است و یکی دیگر از مشکلات شبکه آموزش مجری آن است که دائما وسط آموزش صحبت میکند و تمرکز بچهها را بر هم می زند.
درس خواندن با اصرار والدین
مادر یکی از دانشآموزان پایه چهارم بیان میکند: برنامههای شبکه آموزش مدت زمان کوتاهی دارد و امکان پاسخ به سوالات بچهها وجود ندارد. اگر تعطیلی ادامه پیدا کند، بچهها خیلی از تحصیل عقب میمانند و نمیدانم تا چه زمان باید به این روش ادامه دهیم. در حال حاضر بچهها صرفا به اصرار والدین و با اجبار کمی درس میخوانند.
اما در کنار نگرانی والدین و دغدغهمندی معلمها، انگار دانشآموزان اعتراض چندانی به این وضعیت ندارند. یک دانش آموز پایه هشتم عنوان میکند: اصلا وقتی برای درس خواندن نمیگذارم و فقط زمانی که برنامه شبکه آموزش پخش میشود درس میخوانم که آن هم زمانبندی مرتبی ندارد و اکثر اوقات از آن عقب میمانم همچنین به دلیل اینکه برنامه شبکه آموزش از دروس ما بسیار عقبتر است، آن را نگاه نمیکنم و معلمهای آن هم اصلا خوب نیستند.
یک دانش آموز پایه نهم نیز صادقانه میگوید: همگی از این وضع راضی هستیم. الان هیچ کدام از دوستان من درس نمیخوانند و همه وقت ما به بازی و خواب میگذرد اما اگر بخواهم صادقانه بگوییم همگی از این وضع راضی هستیم.
یک دانش آموز پایه اول هم تاکید میکند: الان فقط بازی میکنم، کتاب داستان میخوانم. این وضعیت را دوست ندارم چون دلم برای معلم و دوستانم تنگ شده. برنامههای شبکه آموزش را هم دوست ندارم چون من فقط معلم خودم را میخواهم.
از آنجا که وضعیت شیوع کرونا به درستی قابل پیشبینی نیست؛ بنابراین آموزش و پرورش باید به صورت جدی در پی آسیبشناسی روند فعلی آموزش از راه دور باشد و با رفع مشکلات موجود و چابکسازی برنامهریزی آموزشی خود برای آینده نامشخصی که رفتارهای تهاجمی این ویروس سرکش ممکن است رقم بزند، آماده کند.
انتهای پیام