قشربندى اجتماعى

عامل مهم ديگرى که دايرهٔ همسرگزينى را محدود مى‌کند، قشربندى اجتماعى است. اعضاء جامعه از نظر قدرت اقتصادى و سياسي، منزلت اجتماعى يکسانى نداشته و اين امر در انتخاب همسر تأثير به‌سزائى دارد. ايلخانان و خوانين بختيارى ـ که در رأس هرم قدرت ايل قرار داشتند ـ اغلب بين خودشان ازدواج مى‌کردند. البته در بعضى مواقع به‌خاطر حفظ و بسط قدرت خويش، با کلانتران و در مواردى با کدخدايان و حتى عامهٔ عشاير، ارتباط سببى برقرار مى‌کردند، اين قشر، تنها با گروه‌هاى نيمه مطرود (نوازندگان، آهنگرها و...) پيوند ازدواج منعقد نمى‌ساختند. شيوخ عرب خوزستانى نيز سعى دارند دختر خود را به خانواده‌هاى هم‌شأن و هم‌مرتبهٔ خويش بدهند و از اين خانواده‌ها زن بگيرند. ”ايلخانان و خوانين قشقائى برخلاف بختيارى‌ها از ازدواج با ساير قشرهاى اجتماعى خوددارى مى‌کردند. چنانکه جز چند مورد ازدواج بين آنان و کلانتران کشکولي، تاکنون ازدواج با ساير قشرها از جمله کلانتران ساير طوايف صورت نگرفته است.“ ”ازدواج کلانتران تا حد زيادى به‌صورت درون گروه بود (مخصوصاً در بين قشقائى‌ها) با اين حال آنها نيز با بعضى از اعضاء قشرهاى ديگر (ايلخانان و خوانين، کدخدايان و در مواردى با عامهٔ عشاير) ازدواج مى‌کردند اما اعضاء اين قشر نيز از ازدواج با قشر نيمه مطرود خوددارى مى‌کردند.“


عامهٔ عشاير که در ساختار اجتماعى جوامع ايلى ايران پس از قشر کدخدا قرار داشتند و ”بين خود آنها و هم‌چنين با کدخدايان ازدواج مى‌کردند، گاهى بعضى از دختران اين قشر که از زيبائى خاصى برخوردار بودند، مورد توجه اعضاء کلانتران و خوانين قرار مى‌گرفتند و با آنان ازدواج مى‌کردند.“ لازم به يادآورى است که زنانى که از اين قشر به عقد کلانتران و خوانين درمى‌آمدند در درجه دوم اهميت قرار گرفته و به‌صورت کنيز انجام وظيفه مى‌کردند.


در پائين‌ترين ردهٔ نظام اجتماعى ايلى گروه‌هاى نيمه مطرود شامل آهنگر، سلماني، نوازنده و... قرار داشتند که تنها مى‌توانستند در بين خود روابط همسرگزينى داشته باشند. جدا از نقش مهم قشربندى اجتماعى در انتخاب همسر، ازدواج برخى از خوانين، کلانتران و کدخدايان با اقشار پائين‌تر از خود، سبب اتحاد و انسجام ايلى مى‌گشت و بدين ترتيب کل جامعهٔ ايلى علاوه بر روابط ايلي، ارتباط سببى نيز مى‌يافت. بدين خاطر بود که خوانين براى افراد طايفه با طوايف خود به منزلهٔ پدر به‌شمار مى‌روند و در واقع عمو يا عموزادهٔ بزرگ نيز هستند و رابطهٔ افراد با آنها تنها يک رابطهٔ سلسله مراتب حکومتى نيست. نتيجهٔ ديگر اين پيوندها، عدم پيدايش آگاهى طبقاتى در ميان اقشار محروم ايلى بود.

شيربها

شيربها، ثروتى است که داماد به خانوادهٔ عروس مى‌دهد و تا موقعى که خانواده‌هاى زوجين در مورد ميزان آن توافق نکنند، ازدواج صورت نمى‌گيرد. ميزان شيربها در طوايف عرب خوزستانى با منزلت اجتماعى خانواده‌هاى زوجين و دورى با نزديکى خويشاوندى آنها به همديگر متناسب است. بدين ترتيب که در درجهٔ اول، هر چه منزلت اجتماعى زوجين بالاتر باشد، مقدار شيربها نيز بيشتر خواهد بود و در مرتبهٔ دوم، اگر داماد از خويشاوندان پدرى عروس باشد، ميزان شيربها حداقل مقدار مرسوم است و اگر از اقوام مادرى عروس باشد بر ميزان آن افزوده مى‌شود. در صورتى‌که داماد از خويشان دور و يا اينکه متعلق به طوايف ديگر عرب باشد، اين مبلغ بيشتر مى‌شود.


در مواقعى که پيوند ازدواج در ميان خويشاوندان درجهٔ اول، برقرار مى‌شود، در مورد ميزان شيربها صحبتى به ميان نمى‌آيد. زيرا مقدار آن در ميان آنان از قبل معين شده و مبلغى ثابت است. ولى در مورد ديگر مبلغ، طى جلسه‌اى با حضور بزرگان و خانواده‌هاى طرفين مورد بحث و مجادله قرار مى‌گيرد. در واقع، وقتى دختر در گروه اقتصادى بستهٔ فاميلى خود، ازدواج مى‌کرد، ميزان شيربها در حداقل و هنگامى که دختر به دايره‌هاى دورتر خويشاوندى منتقل مى‌شد. چون از منابع گروه اقتصادى ـ فاميلى نيز فاصله مى‌گرفت، بر مبلغ شيربها افزوده مى‌شد.


”به‌طور کلى مبلغ شيربها در بين ايلات ايران بين ۲۰۰۰ تا ـ ۲۰،۰۰۰ تومان در نوسان است ولى در بعضى موارد تا ۱۰۰،۰۰۰ تومان نيز پرداخت مى‌شود. مثلاً چند سال پيش يکى از کلانتران طايفه دره شورى (ايل قشقائي) با دختر يکى از کلانتران قر‌ه‌چى (قشقائي) ازدواج کرد و مبلغ يک‌صد هزار تومان شيربها پرداخت. از طرفى در بعضى از موارد افراد کم‌بضاعت به‌جاى پرداخت پول و يا کالا ممکن است چند سال براى پدرزن خود کار کنند و پس از انقضاء مدت قرارداد، عروسى نمايند“ در ايل باصري، شيربها يا در اصطلاح محلى عروس‌بها ـ به‌صورت نقدى از جانب پدر داماد به عروس تأديه مى‌گردد. ولى در ايل بهمئي، ميزان آن عبارت است از چند رأس گوسفند و بز، برنج، آرد، قند، چاى و گاهى مبلغى پول نقد در ايلات مختلف کردستان نيز پس از موافقت خانواده‌هاى عروس و داماد، از سوى داماد مبلغى به‌عنوان شيربها به پدر عروس، داده مى‌شود. وى نيز پول شيربها را هزينهٔ جهيزيهٔ دختر خود کرده و با وى به خانوادهٔ داماد مى‌فرستد.

خويشاوندى

عشاير ترجيح مى‌دهند که با يکى از خويشان و نزديکان خود ازدواج نمايند. زيرا در اين‌صورت، اولاً عروس در بين اقوام خود به‌سر خواهد برد و مجبور نيست که خود را با محيط بيگانه‌اى وفق دهد. ثانياً والدين عروس از اينکه دختر آنها در نزد افراد بيگانه نيست، خيال آنها راحت است و ثالثاً داماد مبلغ کمترى شيربها مى‌پردازد. مطالعات انجام شده، نشان مى‌دهد که تنها تفاوتى که بين عشاير در اين رابطه وجود دارد، اين است که در برخى از ايلات، ازدواج با دخترعمو رايج‌تر است و در بعضى از طوايف ازدواج با دختردائي، يا دخترعمه عموميت بيشترى دارد. مثلاً در ايل بهمئى ازدواج با دختردائى رواج بيشترى داشته، در حالى‌که قشقائى‌ها ازدواج با دختر عمو را بيشتر مى‌پسندند و در ميان يموت‌ها، هيچ‌گونه قاعده‌اى که يک گروه خويشاوند را بر گروه ديگر ترجيح دهند، وجود ندارد.


اين دايره همسرگزينى در ميان اعراب استان خوزستان، پيوند عموزادگان با يکديگر است که رسمى شايع در منطقه بوده و با تمام ارزش‌هاى فرهنگى از اين نوع ازدواج، حمايت مى‌کنند. دومين دايره موقعى ترسيم مى‌شود که اولين دايره به‌دليلى کشيده نشود. اين دايره، مربوط به ازدواج با دائى‌زاده، عمه‌زاده و خاله‌زاده است. دايره‌هاى بعدي، اقوام دورتر عروس را در بر مى‌گيرد و آخرين اين دواير متداخل متعلق به طوايف ديگر عرب است. در صورتى‌که پسرعمو به هر دليلى از ازدواج با دخترعموى خود، خوددارى نمايد، رضايت وى جهت ازدواج عموزاده، الزامى است.

سن ازدواج

ازدواج در سنين معينى صورت نمى‌گيرد و ممکن است دخترى از بدو تولد به نامزدى پسري، طبق رسوم محلي، ناف‌بر شود يا در سن ۱۰ سالگى ازدواج صورت گيرد ولى اين را مى‌توان گفت که به‌ندرت اتفاق مى‌افتد که سن زن بيشتر از سن شوهر باشد. دکتر امان‌اللهى سن متوسط ازدواج براى دختران را معمولاً بين ۱۴ تا ۲۰ سالگى و براى پسران ۱۸ تا ۲۰ سالگى ذکر نموده است. در ايل باصرى دخترها پس از رسيدن به سن ۱۵ سالگى نامزد شده و پسرها گاهى تا سن ۳۹ سالگى ازدواج نمى‌کردند.

سياست

رهبران طوايف و ايلات در جهت اهداف زير، سعى داشتند با يکديگر رابطهٔ سببى برقرار سازند:


ـ کسب حمايت ساير طوايف، از اهداف اصلى اين‌گونه ازدواج‌ها بوده، زير در صورت انعقاد چنين پيوندى همهٔ اعضاء طايفهٔ زن، دائى‌هاى اعضاء طايفهٔ داماد و کليهٔ افراد طايفه داماد، خواهرزاده‌هاى افراد قبيلهٔ زن محسوب خواهند شد.


ـ کسب خبر به‌وسيلهٔ زنى که با يکى از سران طوايف رقيب ازدواج مى‌کرد، هدف دوم اين‌گونه ازدواج‌ها بوده است.

جلوگيرى از تزلزل در نظام اجتماعى ايل

زن ناموس جامعه است و در نظام ارزشى جوامع انساني، هتک حرمت بدو، مجازات سنگينى براى وابستگان وى محسوب مى‌شود. از اين‌رو برخى از کجروى‌هاى اجتماعى را به‌جاى جريمهٔ نقدي، جنسى يا تنبيه بدنى فرد خاطي، با دادن زنى از وابستگان وي، به فرد مورد تعدّي، مجازات مى‌کنند و از اين رهگذر ازدواج‌هائى صورت مى‌پذيرد. اين نوع ازدواج که در علم مردم‌شناسى ”خون‌بست“ نام دارد در اکثر ايلات و عشاير معمول است.

عشق

عشق مبانى ازدواج تعداد کمى از پيوندهاى زوجين است و در بعضى مواقع که چنين موردى در برخى از طوايف، پيدا مى‌شود و خانوادهٔ دختر نيز با چنين وصلتى موافق نباشند، مردى که خواستگار دختر است، دختر را به شکلى از خانه پدرى او فرارى داده و در مکانى ديگر با وى ازدواج مى‌کند. البته فرارى دادن دختر در هر يک از ايلات متناسب با ويژگى‌هاى فرهنگى آن ايل اشکال گوناگونى دارد. در ايلات کرد اين نوع پيوند ”رهدو که وتن“ نام دارد و بدين صورت است که معمولاً پس از ۶ ماه يا يک‌سال از چنين واقعه‌اي، ريش‌سفيدان خانواده‌هاى زوجين پادرميانى کرده و زمينه را براى بازگشت زوج جوان به ميان اقوام خود، مهيّا مى‌سازند. در صورتى‌که اعضاء خانوادهٔ عروس ـ در مدت اختفاء زوج جوان ـ به محل آنها پى ببرد، ممکن است که داماد را به قتل برسانند.