تعزيه، مجموعهاى از نمايشهاى مذهبى که مبتنى بر مصيبتهائى است که بر خاندان پيامبر اسلام وارد شده است. رويدادهاى مربوط به شهادت امام حسين (ع) و پيراوان آن به وسيله سپاهيان يزيد بن معاويه (يزيد اول) خليفه اموى در ماه محرم سال ۶۱ هـ.ق /۶۸۰م در مرکز اين رويدادها قرار دارد. اجراء تعزيه را آميختگى نوحهخواني، روضهخواني، شبيهسازى و داستانها و روايتهاى مذهبى شکل مىدهد و از تمام عنصرهاى داستانى و تفننى مردم بهره مىگيرد.
تاريخچه و چگونگى شکلگيرى تعزيه از اين قرار بوده است: نوشتهاند که معزالدوله احمد بن بويه (آغاز حکومت ۳۲۰ هـ.ق ۳۵۴ هـ.ق) پس از رسيدن به حکومت در سال ۳۳۴ هـ.ق بغداد را به تصرف درآورد و خليفه المستکفى او را معزالدوله لقب داد و از آن تاريخ به بعد خلفاى عباسى از هر جهت مطيع پادشاهان آلبويه شدند. معزالدوله که مذهب شيعه داشت پس از اصرف بغداد در دههٔ محرم سال ۹۶۳ م دستور داد تا تمامى بازارهاى بغداد را ببندند و همه جا را سياه بپوشانند و به عزادارى سيدالشهداء بپردازند. چون اين قاعده در بغدااد رسم نبود اهل سنت آنرا بدعتى بزرگ دانستند و چون به معزالدوله دسترسى نداشتند تسليم فرمان او شدند. بعد از آن سال همه ساله تا انقراض دولت ديالمه يا آلبويه (۳۲۰ هـ.ق ـ ۴۴۸ هـ.ق) که در ايران جنوبى و عراق حکومت مىکردند شيعيان در ده روز اول ماه محرم در تمام شهرها عزادارى مىکردند و اين مراسم در بغداد تا آغاز دولت سلجوقيان برقرار بود.
در دوران دولت سلجوقيان (۴۲۹هـ.ق/۱۰۳۷م ـ ۷۰۰هـ.ق/۱۳۰۰م) سوگوارى براى خاندان رسول اکرم عمومى شد و طى چندين سده مرحله به مرحله شکل نمايشى تعزيه يا شبيهخوانى به خود گرفت. اين شکل تکاملى را مىتوان به اين ترتيب دانست: نخست دستههاى عزادارى تنها دستههائى بودند که به کندى از برابر تماشاگران مىگذشتند و به سينه زدن و زنجير زدن و کوبيدن سنج و مانند اينها مىپرداختند. اين دستهها نشانهها و علمهائى را که بىشباهت به افزارهاى جنگى نبود با خود حمل مىکردند و با هم آوازى و همسرائى در خواندن نوحه، ماجراى کربلا را براى مردم باز مىگفتند. رفته رفته آوازهاى دستهجمعى کمتر شد و نشانههاى بيشترى مورد استفاده قرار گرفت. در همين موقع بود که چند واقعهخوان با همراهى سنج و طبل و نوحهخوانى ماجراى کربلا را براى تماشاگران نقل مىکردند. کمکم جاى نقالان را شبيه شهيدان واقعهٔ کربلا گرفت.
کار اين شبيهها به اين ترتيب بود که آنها با شبيهسازى و پوشيدن جامههائى نزديک به زمان واقعه، ظاهر مىشدند و مصيبتهاى خود را شرح مىدادند. مرحلهٔ بعدى راه يافتن گفتگو در کار شبيهها بود و همين گفتگوها بود که پيدايش بازيگران تعزيه نجاميد. در عصر صفويان (۹۰۷هـ.ق/۱۵۰۲م/ ـ ۱۱۴۸هـ.ق/۱۷۳۶م) که مذهب تشيع در ايران رسمى شد شبيهخوانى جزء جنبههاى مذهبى خود حرفهاى موقت شد.
بسيارى از شبيهخوانها در دو ماههٔ عزادارى محرم و صفر کار اصلى خود را رها مىکردند و به شبيهخوانى مىپرداختند. دستمزدها و هزينه و وسيله و اسباب موردنياز اين عزادارىها را گاه اهالى محل که مىخواستند ثوابى کرده باشند مىدادند و گاهى هم شخصى که امکان مالى داشت و بانى مجلس تعزيه بود، مىپرداخت. تعزيه در زمان ناصرالدين شاه قاجار (۱۲۶۴هـ.ق/۱۸۴۸م ـ ۱۳۱۳هـ.ق/۱۸۹۶م) به اوج خود رسيد و واقعه کربلا را رعايت زمانى رويدادها و با تشريفات مفصل در ميدانها يا در تکيهها اجراء مىشد. تکيه دولت معروفترين و شگفتترين اين تکيهها بود.
در زمان محرک کارکنان تعزيه در اصل انجام يک ثواب و صداقت آنها در انجام اين کار، ناشى از ايمان مذهبى بود. بازيگران اوليهٔ تعزيه که به آنها شبيهخوان مىگويند همه داوطلب بودند. البته گاهى ممکن بود صله و دست خوشهائى براى تشويق يا پاداش به آنها داده شود. صحنهٔ تعزيه سکوئى مدور يا چهارگوش بود و تماشاگران بر گرد آنها مىنشستند. دستهها را تنها مردان مىگرداندند و زنان به هيچ روى در آن جائى نداشتند. نقش زنان را جوان تازه سال و نازک صدا بازى مىکردند، اما گاهى ميان کودکان، دختر بچههاى کمتر از نه سال هم بودند. گفته مىشود که در بوشهر زنان نقش زنان را بازى مىکردند؟
در تعزيه بزک نبود؛ اما انتخاب شبيهخوانها مناسب با نقش آنها انجام مىگرفت. شبيهخوان انبياء يا موافقخوانان لباس سبز مىپوشيدند و مطلب خود را به آواز و بيشتر از روى نسخه و به شعر مىخواندند. اشقيا يا مخالف خوانان که جامههاى سرخ بر تن داشتند مطلب خود را که به نثر و گاهى به شعر بود خشن و بريده و واژهها را کشيده و بدون تحرير مىگفتند. آوازها با توجه به مقام و موقعيت شبيه خوانده مىشد. براى نمونه شبيه حضرت عباس (ع) بهطور کلى در دستگاه چهارگاه، شبيه حر در دستگاه عراق، شبيه عبدالله فرزند امام حسن (ع) در دستگاه کبرى ياگورى و اذان و مناجات به لحن کرد بيات خوانده مىشد. بهترين و معروفترين دستهٔ شبيهخوانى در دوران ناصرالدين شاه دستهٔ شاهي بود. اين دسته از تواناترين خوانندگان به نام آن زمان تشکيل شده بود.
تعزيهگردان
تعزيهگردان، عنوان کسى که تعيه زير نظر او برگزار مىشود. تعزيهگردان نسخههاى تعزيه را تنظيم و جامه و وظيفههاى هر شبيه را معين مىکند. تنظيم صحنه، توزيع نقشها و نسخهها با او است. دستگاههاى موسيقى را مىداند و گاهى نقشى را خودش بازى مىکند و سرانجام اين تعزيه گردان است که هنگام اجراء تعزيه با اشارهٔ دست و عصا دستورهاى لازم را به شبيهخوانها و دستههاى موسيقى مىدهد.
تعزيهنامه
تعزيه نامه، متن يک تعزيه که تعزيهگردان تهيه يا جمعآورى مىکند و پيش از آغاز تعزيه به شبيهخوانها مىدهد. نسخه اصطلاح ديگر است که براى تعزيهنامه بهکار مىرود.
شبيه
شبيه، بهطور کلى اصطلاحى براى تشخيص بازى در تعزيه. اگر اين شخص در نقش شبيهشمر، شبيه ابوالفضل و جز اينها، که بهطور معمول به آنها حرخوان، شعرخوان، ابوالفضلخوان و غيره مىگويند. در تعزيهاى که بازيگران آن محدود باشد، يک نفر بهجاى چند شخصيت بازى مىکند. گاهى آدمهاى خارج از دسته را هم براى اجراء نقشهاى فرشته، شير و مانند اينها بهکار مىگيرند. نقش زنها بهطور معمول به عهدهٔ مردها است و جوانانى که صداى نازک دارند اين نقشها را بازى مىکنند. گاهى مردان با همان صداى طبيعي، بازيگر نقش زنها هستند.