تبار ايرانيان:ايرانيان جزء دسته شرقى نژادى هستند که به آنها هند و اروپائى گويند. اين نژاد را از آن رو هند و اروپائى ناميدهاند که امروز از اسپانيا و پرتغال در اروپا تا ايران و افغانستان و پاکستان و هند در آسيا گسترده شده است. هند و اروپائيان خود به دستههاى شرقى و غربى تقسيم مىشوند. دستههاى غربى ملتهاى اروپائيان هستند و دستههاى شرقى ملتهائى هستند که هند و ايراني ناميده مىشوند. خود هند و ايرانىها نيز به دستههاى کوچکتر هندى و ايرانى تقسيم مىشوند.
در خود اروپا سرزمينهائى هستند که هند و اروپائى نيستند. فنلاند و هنگرى از نظر زبانشناسى و نژادى جزء دستهٔ هند و اروپائى نيستند. دسته شرقى گروه هند و اروپائى شامل هندىها و ايرانىها مىشود (او مقصود از ايران، ايرانزمين بزرگ است که سرزمين پهناورى را تشکيل مىدهد).
در مورد خاستگاه هند و اروپائيان چند فرضيه وجود دارد که برخى از آنها از نظر علمى درست نيستند و برخى ديگر بر پايههاى علمى استور هستند.
دستهاى از دانشمندان تصور مىکنند که اين هند و اروپائىها از شبهٔ جزيرهٔ اسکانديناوى آمدهاند و در اثر سرمائى که در اين نواحى توليد شده بهسوى مناطق گرمتر کوچ کرده و در اروپاى مرکزى پراکنده شدهاند و سپس به جاهاى ديگر رفتهاند. دستهٔ ديگر از دانشمندان، مرکز نخستين هند و اروپائىها را در شمال آلمان و جنوب دانمارک و در دشتهاى وسيع اين قسمت از اروپا مىدانند. اما گروه ديگرى از دانشمندان به عکس تصور مىکنند که هند و اروپائىها در آسيا بودهاند و نواحى اطراف تاجيکستان کنونى و دامنهٔ پامير را خاستگاه هند و اروپائىها مىدانند و مىپندارند که اينان از آنجا مهاجرت کردهاند، يک دسته بهسوى اروپا و دستهٔ ديگر به هند و افغانستان و ايران و آسياى کوچک رفتهاند. اما فرضيهٔ ديگر هم هست که دربارهٔ خاستگاه هند و اروپائىها بحثى نمىکند و تنها در پى يافتن محل تجمع بزرگ آنها در دورانهاى پيش از تاريخ است.
بنابر تحقيقات باستانشناسى در دورانهاى پيش از تاريخ در اطراف دانوب تعدادى مراکز بزرگ تجمع هند و اروپائى وجود دارد. بنابراين فرضيه، از ميان اين گروه هند و اروپائى قسمتى به شرق آمدهاند و قسمت ديگر بهسوى غرب رفتهاند. اين فرضيه با در نظر گرفتن محيط پراکندگى قوم هند و اروپائي، مرکز تقريبى اين پراکندگى را که از اسپانيا تا هند کشيده شده است و تقريباً ميان راه است خاستگاه قوم پراکندهٔ هند و اروپائى مىداند و چون محل تجمع اقوام ابتدائى غالباً در کنار رودهاى بزرگ بوده است، از اين رو کنار رود دانوب مىتواند جاى مناسبى براى رويش و افزايش اين قوم باشد. البته ما ميدانيم که در قرون وسطى قسمت بزرگى از شرق دانوب تا پامير را نه تنها قوم هند و اروپائى بلکه قوم ايرانى ساکن بوده است و تمام اين ناحيه حتى در دورانهاى تاريخى يعنى در دوران باستانشناسى است و ملاک ديگر آداب و رسوم و بررسى افسانهها است. مثلاً بسيارى سنگ نوشتههاى داريوش مسکن مردمان گوناگون سکائى بوده است که از نظر نژادى ايرانى هستند.
ممکن است پرسيده شود که چگونه مىتوان دانست که اينان هند و اروپائى هستند؟ پاسخ اين پرسش اين است که بازماندگان اينان به زبانهائى سخن مىگويند که از ريشه واحد زبان هند و اروپائى سرچشمه گرفتهاند. مثلاً واژههاى پدر مادر برادر و غيره در زبانهاى کهن و حتى زبانهاى امروزى سرزمينهاى مختلف اروپائى و هندى و ايرانى همانند يکديگر و از اين رو مىبايستى ريشهٔ مشترکى داشته باشند. پس يکى از ملاکهاى شناسائى نژاد، زبانشناسى است، يکى ديگر از ملاکها جمجمهشناسى و تجزيه استخوان کشکک زانو است، راه ديگر شناسائى نژادها از داستانها و افسانههاى ما ايرانىها همانند افسانههائى است که در آسياى مرکزى و اروپاى شرقى يا سوئد و نروژ هنوز وجود دارند.
هند و ايرانيان
در زمانهاى بسيار دور پيش از تاريخ، هنگامى که قبيلههاى ايرانى و هندى هنوز از يکديگر جدا نشده بودند و در دشتهاى گستردهٔ آسياى مرکزى بهسر مىبردند، داراى فرمانرواى واحدى بودند که هم رئيس قبيلهها بود و هم پيشواى مذهبي. اين قبيلهها معيشت شبانى داشتند و چادرنشين بودند و در پهنهٔ گستردهاى از آسياى مرکزى که گويا در آن روزگاران آب و هواى مناسبتر و چراگاههاى گستردهاى داشت پراکنده بودند.
مادها
مادها قومى آريائى نژاد بودند که در آغاز قرن هفتم و پايان قرن هشتم ق ـ م دولت ماد را تأسيس کردند. سرزمين ماد را به دو قسمت کردهاند: نخست ماد بزرگ که شامل نواحى مرکزى و غربى ايران تا حدود کردستان و کوههاى زاگرس مىگشت و به آن گاهى مادراگيانا که رى و اطراف آنرا در بر داشت نيز اطلاق مىکردند. دوم ماد کوچک که شامل آذربايجان مىگشت. نام قوم ماد و کشور آنها مکرر در کتيبههاى آشورى آمده است.
عهد جماعت بدوى در سرزمين ماد
عصر حجر و عصر مس:
در اينکه انسان در چه زمان سرزمين ماد را مسکون کرد و نخستين بار بدانجا گام نهاد اطلاعى در دست نيست ولى تا اين اندازه دانسته است که در عصر حجر قديم آدمى زادگان در آن خِطّه مىزيستند. درباره ساکنان سرزمين ماد در عصر حجر آنچه تاکنون بهدست آمده ناچيز است و براى مورخ کافى نيست. فقط مىتوان گفت که بر روى هم راههاى تکامل انسان عصر حجر در سرزمين ماد بهطور کلى با کشورهاى ديگرى که مستقيماً در معرض حرکت و مسير يخبندان قرار نگرفته بودند، يکسان بوده.
ساکنان باستانى ماد غربى در هزاره سوم ق ـ م
هوريان و عيلاميان:
بخشى از خاک ماد در ربع سوم هزارهٔ سوم پيش از ميلاد جزء منطقهاى است که منابع کتبى بر آن پرتو افکنده، سخن گفتهاند. از آثارى که به زبان سومرى و آکدى و هوريانى در دست است. برمىآيد که در کوهپايههاى غربى زاگرس و آنجائى که بعدها ماد غربى را تشکيل مىداد، قبايل هوريان، لولوبيان و کوتيان و ظاهراً قبايل ديگرى که با عيلام قرابت داشتند، مىزيستند.
قبايلى که به زبان هوريانى سخن مىگفتند در هزاره دوم ق ـ م در بينالنهرين شمالى تا حدى در سوريه و ـ چنانچه از برخى نامهاى امکنه و اشخاص بر مىآيد ـ در سراسر فلات ارمنستان پراکنده بودند. اينان تا اواسط هزاره اول قبل از ميلاد در کنار قبايلى که منشاء ديگر داشتند باقى ماندند زبان هوريان يا اورارتوئى خويشاوندى نزديک داشت. نبشتهاى به خط آکدى و به زبان هوريانى از شخصى به نام تيشارى شاه اورکيش و ناوار از ربع هزاره سوم ق ـ بهدست ما رسيده.