اقامه کلمه توحید و ایجاد بستر بندگی خدای متعال و عبادت حضرت حق در تمامی شئون حیات، فلسفه تحقق انقلاب اسلامی و محقق شدن جامعه اسلامی و تمدن اسلامی بر پایه ارزشها و باورهای اسلامی، هدف بزرگ انقلاب اسلامی است.
انقلاب اسلامی تحولی بسیار بزرگ در قرون و اعصار اخیر و انفجار نور و تبلور وعده الهی “یخرجهم من الظلمات الی النور” (قرآن کریم، سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۷) و بشارت دهنده پیام معنویت و حیات طیبه برای انسان سرگشته در سراب تمدن مادی است.
این انقلاب عظیم بعد از گذشت نزدیک به سه دهه از حیات طیبه آن کارآمدی خود را اثبات نموده و تاثیرات عمیق اجتماعی و تاریخی از خود به جای گذاشته و مسیری نو و نورانی برای تاریخ و بشریت تعریف نموده و سریع و شتابان به سمت فتح قلههای جدید و اهداف و آرمانهای مقدس در حرکت است.
این پیدایش و ظهور قدرتمند و حرکت سریع رو به جلو و دستاوردهای کلان به دلیل آن است که این انقلاب از یکسو ریشه در عاشورا و حماسه حسینی و از سوی دیگر چشم به عصر ظهور دارد و منتظر جامعه مهدوی است. در واقع انقلاب اسلامی به عنوان حلقه واسطه میان مکتب عاشورا و فرهنگ انتظار عمل مینماید و با الهام از حماسه عظیم عاشورا، پای در جاده انتظار و حرکت به سمت جامعه مهدوی دارد و در پی زمینهسازی برای تحقق آرمان و آرزوی بزرگ و وعده حتمی الهی است. انقلاب اسلامی آمیختهای از رنگ سرخ حسینی و رنگ سبز مهدوی است که شروع آن با نام مقدس حضرت اباعبدالله الحسین - علیهالسلام - و حفظ تداوم و رشد آن با نام مبارک حضرت ولیعصر - ارواحنا فداه - میباشد.
این نوشته کوتاه بر آن است که در حد بضاعت خود به بررسی نسبتهای میان این سه مقوله و حلقه واسطه بودن انقلاب اسلامی نسبت به دو مقوله دیگر بپردازد.
از ابتدای خلقت حضرت آدم علی نبینا و آله و - علیهالسلام - و تمرد و سرپیچی شیطان (همان، آیه ۳۱) از دستور الهی دو جبهه حق و باطل به سرپرستی خدای متعال و طاغوت شکل گرفته است، قرآن کریم در “آیه الکرسی” به وجود این دو جبهه تصریح نموده و خدای متعال و مومنان را در یک جبهه و طاغوت و کافران را در جبهه مقابل جای میدهد (همان، آیات ۲۵۷-۲۵۵.)
در این آیه شریفه به آثار و پیامدهای این دو سرپرستی نیز اشاره میگردد که محصول ولایت خدای متعال و جبهه حق را نور و سعادت و محصول ولایت طاغوت و کفر را ظلمت و شقاوت معرفی مینماید.
این درگیری محدود به عرصهها و حوزههای خاص نمیباشد و وسعت و دامنه آن تمام تاریخ را پوشانده است. این رویارویی دائمی است و از ابتدای خلقت انسان تا برپایی حکومت جهانی حق و محو باطل ادامه خواهد داشت.
علت این درگیری دائمی آن است که در نظام هستی که به صورت نظاممند و به هم پیوسته خلق گردیده است. اصطکاک وتقابل اختیارات و ارادهها در ارتباط با یکدیگر امری ضروری و طبیعی است و هرکدام از دو جبهه نور و ظلمت که قصد توسعه و گسترش فعالیتهای خود را داشته باشد، لزوما دامنه گسترش حرکت مقابل را ضیق و تنگ مینماید و “وسعت حکومت” یکی “محدودیت حاکمیت” دیگری را به دنبال خواهد داشت؛ لذا این دو جریان از آنجا که از مواضع و اهداف خود عدول نخواهند نمود، درگیری برای حاکمیت حق و حقیقت و توسعه بندگی و در مقابل تلاش برای حاکمیت شیطان و پرستش اهواء به صورت دائم و همه جانبه ادامه خواهد داشت. (جمعی از نویسندگان، ۱۳۶۷، ۶.)
در این میان آنان که شدیدترین اختیار را در مسیر نور یا ظلمت نمودهاند، سرپرستی و ولایت سایر افراد هم جهت خود را برعهده میگیرند و اساسیترین نقش را در جهت دادن به حرکت سایر انسانها و میسر حرکت جامعه ایفا مینمایند.
نمونههای این تقابل را میتوان در رویارویی و جهاد پیامبران بزرگ الهی با مشرکان و پرچمداران جبهه طاغوت مشاهده کرد. صفحات تاریخ درگیری حضرت موسی - علیهالسلام - با فرعون و ابراهیم - علیهالسلام - با نمرود و پیامبر گرامی اسلام - صلیالله علیه و آله و سلم - را با جبهه مشرکان قریش و دیگر دشمنان به تصویر کشیده و ائمه اطهار - علیهالسلام- هرکدام با طواغیت زمان خود درگیر بودهاند.
با این نگاه نهضت عاشورا و انقلاب اسلامی و قیام حضرت مهدی - عجلالله تعالی فرجه الشریف - سه مقطع از درگیری تاریخی جبهه حق علیه باطل است که هر سه حرکت دارای اهداف مشترک میباشند.
نهضت عاشورا سنگینترین و خونینترین نبرد مقدس در این درگیری دائمی است که برای اقامه حق، امر به معروف و نهی از منکر، اصلاح انحراف عمیق در جامعه اسلامی مبنی بر جدایی دین از ولایت و دینداری بدون امامت و پذیرش سلطنت برای سرپرستی جامعه اسلامی و ... برپا گردیده است و همواره محور و الگو و الهام بخش مبارزات جبهه حق علیه باطل بوده است.
انقلاب اسلامی نیز پرچمدار جبهه حق در مقطع زمانی رنسانس و ظهور مدرنیته و حاکمیت و سیطره کامل تمدن مادی و هجوم همه جانبه آن به دین، ارزشها و اعتقادات و طرد و انزوای دین و دینداران از عرصههای حیات اجتماعی بشر بود.
این انقلاب با انگیزههای الهی و ایمانی و تلاش برای آزادی جامعه خود و مسلمین و در نهایت کل بشریت از یوغ بندگی تمدن مادی و جبهه باطل و مقابله با اهداف توسعهطلبانه آنان و با هدف توسعه شعار لاالهالاالله و جریان توحید و بندگی خدای متعال به وقوع پیوست.انقلاب و ظهور حضرت مهدی - علیهالسلام - نیز به تعبیر استاد شهید مرتضی مطهری؛ حلقهای است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی میشود و قیام حضرت آخرین حلقه از مجموعه حلقه ها مبارزات حق و باطل است که از آغاز جهان بر پا بوده و مهدی موعود - عجلالله تعالی فرجهالشریف - تحقق بخش ایدهآل همه انبیا و اولیا و مردان مبارزه در راه حق است. (مطهری، ۱۳۷۳، ۶۸.)