امروز پنج‌شنبه 24 آبان 1403

Thursday 14 November 2024

«راه بازگشت»؛ مردی که می‌خواهد تغییر کند


1401/07/27
کد خبر : 14729
دسته بندی : اجتماعی
تعداد بازدید : 109 نفر

زمانی که بحث تماشای فیلم در میان باشد، هرکسی به ژانر متفاوتی علاقه دارد؛ برخی هوادار فیلم‌های ترسناک پر از زامبی هستند و برخی دیگر عاشق فیلم‌های کمدی رمانتیک. زمانی با یک منتقد معروف در مورد این موضوع صحبت می‌کردم و او گفت: «ژانر محبوب من ورزشی-رقابتی است؛ چیزی شبیه فیلم‌های «تازه‌وارد»، «ضربه محکم» و «هوزیرها»؛ حتی فیلمی مثل «راه بازگشت» نیز برای من ساخته‌شده است. من سعی می‌کنم در این ارزشیابی با خودم روراست باشم و پاسخ دقیق این سؤالات را پیدا کنم: چه چیزی به درد من می‌خورد؟ و چه چیزی مناسب من نیست؟ وقتی موسیقی فیلم‌های ژانر ورزشی-رقابتی آغاز می‌شود حس می‌کنم مو بر تنم سیخ شده است.». فیلم «راه بازگشت» با عنوان اصلی «The Way Back» به کارگردانی گاوین اوکانر دقیقاً از همین ژانر فیلم‌هاست.

آخرین اثر گاوین اوکانر، اتفاقاتی شیرین برای او رقم‌زده است؛ اما اجازه دهید ابتدا پیش‌زمینه‌های این فیلم موفق را بررسی کنیم. شانزده سال قبل، اوکانر در فیلم «معجزه» یک داستان مشهور را به اثری هیجان‌انگیز تبدیل کرد. تمرکز او روی شخصیت اصلی ماجرا، هرب بروکس (با بازی درخشان کرت راسل)، باعث شد این فیلم در زمان خود غوغایی به پا کند. اوکانر همچنین در فیلم «مبارز»، محصول سال ۲۰۱۱، با تمرکز روی رابطه جالب یک پدر غایب و دو پسرش، داستانی جذاب را روایت کرد؛ داستانی که به خوبی نشان‌دهنده استعداد کارگردان بود. در فیلم «مبارز»، او ما را وسط یک مبارزه می‌برد؛ درست همان‌طور که قبلاً، در فیلم «معجزه»، ما را وسط مسابقه هاکی روی یخ با داستان شخصیت‌ها آشنا کرده بود. به شما اطمینان می‌دهم که حتی اگر هوادار ژانر ورزشی نباشید، از دنبال کردن فیلم‌های اوکانر پشیمان نخواهید شد.

فیلم «راه بازگشت»، داستان یک تیم بسکتبال دبیرستانی را روایت می‌کند. مربی این تیم، جوان دائم‌الخمری به نام جک کانینگهام (با بازی بن افلک) است؛ مردی آشفته که گویی تنها راه رسیدن به موفقیت را مربیگری این تیم می‌داند. جک به‌کار ساخت‌وساز مشغول است و شب‌هایش را در یک کافه نه‌چندان باکیفیت سپری می‌کند. عطش او برای نوشیدن الکل را در صحنه‌ای می‌بینیم که پس از تغییر شیفت، سوار کامیونش می‌شود، جرعه‌ای می‌نوشد و چشم‌هایش را به آهستگی می‌بندد. این سکانس به‌گونه‌ای است که شما نیاز او برای نوشیدن الکل را به خوبی درک می‌کنید. دریک شب‌نشینی خانوادگی، مخاطب متوجه سرزنش‌های خواهر جک می‌شود؛ سرزنش‌هایی که نمایانگر اعتیاد طولانی‌مدت او به الکل هستند. علیرغم این سرزنش‌ها، او در چرخه‌ای پایان‌ناپذیر قرارگرفته است: نوشیدن، از هم پاشیدن، خماری بعدازآن و تکرار دوباره این چرخه.

جک در گذشته بازیکن مهمی برای تیم بسکتبال دبیرستانش بود اما همه‌چیز آن‌طور که بایدوشاید خوب پیش نرفت. وقتی او با پیشنهاد مربیگری تیم بسکتبال دبیرستان سابقش روبرو می‌شود، سراغ الکل می‌رود و با خود فکر می‌کند که از پس این کار برنمی‌آید، اما درنهایت شغل را قبول می‌کند و حتی به خوبی آن را به سرانجام می‌رساند؛ شغلی که همه‌چیز را نه‌تنها برای او، بلکه برای شاگردانش نیز تغییر می‌دهد. فیلم «راه بازگشت» به‌شدت تحت تأثیر شخصیت اصلی ماجرا قرار دارد و دقیقاً به همین علت اوکانر چشم از روی کاراکتر جک برنمی‌دارد؛ درست شبیه آنچه در فیلم‌های «معجزه» و «مبارز» شاهدش بودیم.

اوکانر و برد اینگلزبی با همکاری یکدیگر فیلمنامه فیلم «راه بازگشت» را به رشته تحریر درآورده‌اند؛ آنها توجه زیادی به فضاسازی و اتمسفر داشته‌اند. فیلم‌برداری این اثر نیز بر عهده ادوارد گراو بوده است. نحوه فیلم‌برداری و نورپردازی به‌گونه‌ای است که نه‌تنها حس نوستالژی را به مخاطب القا می‌کند، بلکه سرگیجه‌های جک را نیز در ذهن تماشاگر تداعی می‌کند. جک بازیکنانش را هر طور که بخواهد می‌سنجد و با نحوه‌ بازی کردن آن‌ها آشنا می‌شود. او درنهایت متوجه می‌شود که برندون (با بازی برندون ویلسون) استعداد زیادی در بازی بسکتبال دارد اما نیازمند کمک است. جک تلاش می‌کند با تحت‌فشار قرار دادن برندون، موتور استعداد او را روشن کند. همزمان با این موضوع، جک از مصرف الکل نیز دست کشیده است.

مسابقه‌های بسکتبال در کنار نمایش دقیق واقعیت، باکمی اغراق ساخته‌شده‌اند. اوکانر و تدوینگر فیلم، دیوید روزنلوم، انتخاب‌های هوشمندانه‌ای در مرحله تدوین فیلم داشته‌اند. درحالی‌که شما جک را در حال تشریح تکنیک‌ها برای بازیکنان تیم می‌بینید، تصاویری از مسابقه نشان داده می‌شود که در آنها می‌بینیم بازیکنان در حال اجرای این تکنیک‌ها هستند. فیلم «راه بازگشت»، حس یک مسابقه‌ واقعی را در درونتان بیدار می‌کند. موسیقی راب سیمونسن، به‌عنوان آهنگساز فیلم، مهر تائید نهایی را بر موفقیت فیلم می‌زند. اگرچه اکثر سکانس‌های فیلم موسیقی متن ندارند اما زمانی که موسیقی شروع می‌شود، حس می‌کنیم اتفاقی در حال رخ دادن است. موسیقی این فیلم، مجموعه‌ای از صداهای ضبط‌شده با یک ریتم خاص نیست؛ راب سیمونسن، شبیه اثر خارق‌العاده مارک آیشام در فیلم «معجزه»، چنان انگیزشی در ما ایجاد می‌کند که تصور تماشای این فیلم بدون موسیقی او کار دشواری خواهد بود.
فیلم «راه بازگشت» چرخه‌ای از رستگاری و بازگشت را به تصویر می‌کشد؛ چرخه‌ای که طی آن، شخصیت منفی داستان تا انتها منفی نمی‌ماند و تغییر می‌کند. بن افلک در این فیلم تلاش می‌کند فردی درونگرا به نظر برسد؛ مردی که از محدوده شخصی خود فاصله نمی‌گیرد. زمانی که کاراکتر او عصبانی می‌شود و صورتش از خشم سرخ می‌شود، از بازگو کردن احوالات درونی‌اش سرباز می‌زند. در خشم جک کانینگهام هیچ‌گونه‌ای از تخلیه و تصفیه احساساتی دیده نمی‌شود. این خشم در تک‌تک رگ‌های او جاری می‌شود اما ما شاهد بروز ظاهری آن نیستیم. در شخصیت جک نوعی ترحم‌‌جویی نیز دیده می‌شود که با توجه به اعتیاد او، این موضوع معمول و طبیعی است. افلک از نارضایتی موجود در کاراکتر جک روی‌گردان نیست و او را با تمام نقص‌ها و شکست‌هایش پذیرفته است.

فیلمنامه، ساختار بسیار محکم و درستی دارد و از ارائه اطلاعات پیش از موعد خودداری می‌کند. متأسفانه چند موقعیت ازدست‌رفته در مسیر فیلمنامه وجود دارد. جک یک دائم‌الخمر است؛ آیا نباید ترک کردن الکل، او را کمی تحت تأثیر قرار دهد؟ همان‌طور که در فیلم می‌بینیم ترک اعتیاد چندان روی او تأثیرگذار نیست. پیچیدگی رابطه‌ او با همسر سابقش نیز از نکاتی است که در این فیلم، برخلاف فیلم‌های مشابه، خوب و واقعی از آب درآمده است.

زمانی که من سال آخر دبیرستان سال را تجربه می‌کردم، تیم بسکتبال دختران موفقیت‌های زیادی کسب می‌کرد و با سرعت در مسیر پیروزی گام برمی‌داشت. جامعه محدود اطراف ما متوجه شد که اتفاق هیجان‌انگیزی در حال رخ دادن است. همین موضوع باعث شد مردم بیشتری برای تماشای مسابقات بسکتبال به مدرسه بیایند، حتی مردمی که ارتباطی با دبیرستان نداشتند. تیم ما برای بازی نهایی آماده می‌شد و محله در حال انفجار و دیوانگی بود. اوکانر به‌نوعی این احساس شوریدگی را به تصویر کشیده است. بازیگران فرعی فیلم، که برای صحنه‌های مسابقه در نظر گرفته‌شده‌اند، به خوبی این احساس را درک و منتقل می‌کنند.

در بخشی از رمان «زیر گنبد» با عنوان اصلی «Under the dome» اثر استیون کینگ، درباره  دختری از تیم بسکتبال نوشته‌شده است: «در برخی مسابقات، اتفاقی غیبی و فراتر از فهم و درک بازیکنان نه‌چندان حرفه‌ای رخ می‌دهد (اگرچه گاهی اوقات حتی بازیکنان عادی نیز متوجه آن می‌شوند)؛ این اتفاق تبدیل‌شدن یک بازیکن به یک اسطوره است که در مدتی کوتاه، حتی اگر عیب و نقصی نیز داشته باشد، از دید همگان پنهان می‌ماند». اگر فکر می‌کنید فیلم «راه بازگشت» یک ملودرام سطحی و خسته‌کننده است، احتمالاً هیجان مسابقه‌های بسکتبال در دبیرستان را درک نکرده‌اید؛ حسی که اوکانر به خوبی آن را درک کرده و سعی دارد با ما به اشتراک بگذارد.

منبع: Roger Ebert
فیلیمو


لینک کوتاه :
https://aftabir.com/index.php/article/show/14729
PRINT
شبکه های اجتماعی :
PDF
نظرات

مشاهده بیشتر

با معرفی کسب و کار خود در آفتاب در فضای آنلاین آفتابی شوید
همین حالا تماس بگیرید