در بعضی از ایالت های آمریکا امتحان تعیین کننده است که کدام شاگرد در کلاس بماند، کدام شاگرد دیپلم بگیرد و کدام معلم پاداش دریافت کند. امتحان گرفتن می تواند اثرات مخربی بر روی تمام گروه ها داشته باشد. نمرات امتحانی بعنوان تنها معیار دانش آموز بکار می روند. امتحان گرفتن مهم است ، اما باید فقط قسمتی از ارزیابی دانش آموز را تشکیل بدهد. " تمامی این امتحانات در آینده شاگردان، معلمین و مدرسه تاثیر بسیار خواهند داشت". (۱) هر چند که امید است امتحان بتواند معیار دقیقی از دانش و معلومات دانش آموز را مشخص کند ، اما همیشه اینطور نیست. تست های استاندارد ارزیابی جزئی از هوش و استعداد دانش آموز را فراهم می آورد، اما این امتحانات می توانند فرهنگ و زبان بچه ها را نیز ارزیابی کنند." تست های استاندارد باعث سو گرایی می شوند. این سوگرایی زمانی رخ می دهد که نمره امتحانات تحت تاثیر مشخصه های فردی امتحان دهنده مثل: نژاد، جنسیت، خانواده ، ثروت و یا مذهب قرار گیرد."(۲)
" در بسیاری از موارد تست های چهار گزینه ای دچار سو گرایی فرهنگی می شوند و بیشتر اوقات امتحان به سمت و سوی فرهنگ سفید پوستان تمایل پیدا می کند." (۳) بسیاری از روش های امتحانات استاندارد فعلی بایستی کنار گذاشته شوند.(۴) در این مقاله سعی شده است که با نگرشی به امتحانات استاندارد ، اثرات منفی آنها نشان داده شوند و همچنین تصویری به شما داده شود که چگونه امتحانات دچار تعصبات خاص شده و چگونه نمرات بچه ها کمتر در ارتباط با هوش و استعداد آن ها است و بیشتر مربوط به زبان ، فرهنگ و محیط آنها می شود. مهارت زبان نقش مهمی در عملکرد دانش آموز در تست های استاندارد دارد.
مهمترین مشکل گویندگان زبان غیر بومی یا کسانی که شکل های غیر استاندارد زبان انگلیسی را صحبت می کنند ، این است که آیا با کلمات و ساختار زبان شناسی انگلیسی استاندارد آشنایی دارند یا نه.(۵)
بسیاری از افراد غیر انگلیسی در این امتحانات رد می شوند و در همان کلاس قبل باقی می مانند و این به خاطر استعداد یا بهره هوشی آن ها نیست. بسیاری از دانش آموزان عملکرد ضعیفی در تست های استاندارد دارد چون نمی توانند زبان پیچیده انگلیسی را درک نمایند. اغلب اوقات برای اشخاص غیر انگلیسی دشوار است که یک سوال را به زبان خود ترجمه کنند و مفهوم آن را بفهمند. شاید اگر تست ها به زبان بومی دانش آموز نوشته می شدند، شکل صحیح تری از ارزیابی صورت می گرفت. در این صورت شاگردان را بر اساس دانش و معلوماتشان ارزیابی می کردیم تا اینکه بر اساس تست های سخت لغت زبان انگلیسی امتحان شوند. فرهنگ و محیط زندگی دانش آموز نیز باعث انحراف در عملکرد او در امتحان می گردد. نمرات امتحانی ممکن است باز خورد اطلاعات شاگرد در مورد سابقه فرهنگی او باشد تا این که نشانگر توانایی زبانش باشد. امتحانات استاندارد در مورد اشخاصی که تربیت مشابهی دارند ، کمتر دردسر ساز خواهند بود تا آن افرادی که با شرایط مختلف تربیتی ارزیابی می شوند. باید از اثرات تربیتی دانش آموز بر امتحان و عملکردش در مدرسه آگاهی داشت.
اختلافات بارز در تجربیات مدرسه، امتحانات و آموزش های قبلی ، انگیزه، تبعیض های نژادی، سوابق خانوادگی می تواند بر نمرات امتحانی تاثیر گذار باشند. بعضی از فرهنگ ها امتحان گرفتن را و عملکرد دانشگاهی اشخاص را بسیار با ارزش می دانند، در حالی که فرهنگ های دیگر بیشتر بر خانواده و ارزش های فردی تاکید دارند. اگر دانش آموز در خانواده ای پرورش یافته است که برای مدرسه اهمیت قائل نیست، نظر و دیدگاه او نسبت به امتحان ، میل و عدم اشتیاقش برای گذراندن امتحان بر نمراتش تاثیر می گذارد. اقلیت نمرات دانش آموزان پایین تر از نمرات سایر هم سالان آن ها است. به همین دلیل احتمالا در کلاس های خاصی قرار می گیرند.
شاگردان توسط نمرات شان طبقه بندی می شوند و به سختی می توانند از این برچسب رهایی یابند و یا آن را عوض کنند. آنها اجازه رفتن به کلاس هایی را دارند که در سطح آموزشی پایین تری قراردارند. در این کلاس ها دانش آموزان دعوت به یادگیری نمی شوند ، بلکه تنها به آن ها آموزش داده می شود که چگونه در امتحانات موفق شوند. دانش آموزان دچار اضطراب امتحان می شوند و حتی ممکن است از رفتن به مدرسه درطول امتحانات خودداری کنند. بچه های کوچک تر از قبول نشدن درامتحانات استاندارد واهمه دارند. بچه های دبیرستانی ممکن است ترک تحصیل کنند، بخاطر این که اضطراب دارند که به کلاس بالاتر ارتقا پیدا نکنند.
بچه ها حتی اگر در طول سال عملکرد خوبی در مدرسه داشته باشند ، بخاطر قبول نشدن در امتحانات آخر سال موفق به گرفتن دیپلم نمی شوند. معلمین بخاطر عدم موفقیت شاگردان مقصر شناخته می شوند. خانواده هایی که بچه هایشان در امتحانات نمرات بالایی نمی گیرند، بچه هایشان را به مدارس دیگر می فرستند. عملکرد ضعیف دانش آموزان باعث تعطیلی یا تجدید سازمان مدارس می شود. یک تست استاندارد برای روش های مختلف تدریس مناسب به نظر نمی رسد. اگر دانش آموزان مطالب یکسان را با شیوه های همانند بیاموزند و سوابق خانوادگی مشابه داشته باشند، موضوع فرق خواهد کرد. نمی توان تمام شاگردان را با یک روش امتحانی ارزیابی کرد و انتظار نتایج مطلوبی را داشت. باید روش های موثرتر و منصفانه تری را برای تجزیه و تحلیل عملکرد دانش آموزان ، معلمین و مدارس در نظر داشت.
امتحانات را استاندارد می نامیم ، اما طبق استاندارد چه کسانی در مورد شاگردان قضاوت می کنیم؟ منتشران تست می کوشند تا سوالات آن ها حالت سو گرایانه پیدا نکند، اما نمرات امتحان تحت تاثیر مشخصه های فردی دانش آموز قرار می گیرد. سوالات امتحانی بر اساس هنجار های آمریکائیان سفید پوست طبقه ی متوسط نوشته می شوند و توسط افراد همین گروه نمره گذاری می شوند. باید توجه داشت که عوامل خارجی دیگری هم عملکرد دانش آموزان را تحت تاثیر قرار می دهند.
آیا معلمین رفتار درستی با دانش آموزان دارند، آیا دانش آموزان موقع امتحان احساس خستگی می کنند؟ آیا مواد امتحانی و درسی بچه ها را به یادگیر ی مطالب دعوت می کند؟ آیا سواد و تحصیل در فرهنگ شاگردان با ارزش تلقی می شود؟ تا زمانی که اصلاحاتی در امتحانات استاندارد صورت نگیرد، اختلاف و شکاف در نمرات شاگردان به چشم می خورد. سیاست گذاران از سو گرایی این نوع امتحانات کاملا آگاه هستند و هنوز هم مدارس از نمرات برای تعیین استعداد شاگردان استفاده می کنند. هنوز کلاس های زیادی در مدارس برگزار می شوند، چه دانش آموزان این کلاس موفق به رفتن به کلاس های بالاتر باشند ، چه نباشند. اگر نمرات امتحانات تنها معیارقبولی دانش آموزان به حساب آید ، دیگر دانش آموزی باقی نمی ماند که بتواند مدرسه را با موفقیت به اتمام برساند.
هیچ شاگردی از کلاس عقب نمی ماند، همه آنها عقب نگه داشته می شوند.
● داستانی به قلم مایکل فیلیپس
▪ در خانه مری آن اسمیت:
مری: مادر، من فکر می کنم فردا برای رفتن به مدرسه حالم خوب نباشد ، لطفا من را مجبور نکن به مدرسه بروم.
مادر: مری چه اتفاقی افتاده است؟ تو که مدرسه را دوست داشتی!
مری: میدونم مادر، ولی فردا بدترین روز زندگی من است. فردا امتحان داریم. اگر نتوانم در امتحان قبول بشوم ، چه به سر آینده من خواهد آمد؟ اگر در امتحان قبول نشوم، از دبیرستان فارغ التحصیل نمی شوم، اگر دبیرستان را تمام نکنم، به دانشگاه نمی توانم بروم و اگر به دانشگاه نروم ، نمی توانم اولین رئیس جمهور زن بشوم. لطفا مادر وادارم نکن به مدرسه برم.
مادر: عزیز من، تو باهوش ترین دختر کلاس هستی. تمام سال نمرات((A عالی گرفتی. چرا نگرانی ؟ زود بخواب، الان تقریبا ساعت هشت شب است. تو احتیاج به استراحت داری. فردا امتحان را عالی می دهی.
▪ در خانه تایرون جنکینز:
تایرون: مادر من خستم . میشه لطفا الان برم بخوابم . معلم مان گفته که امشب را زود بخوابیم تا فردا امتحان رو خوب بدهیم.
مادر: تست ، چه تستی، بهت می گم تست یعنی چی. تا ساعت ۱۱:۳۰ باید این ظرف ها رو بشوری. این تنها تستی که باید راجع به اون نگران باشی.
تایرون : چشم مادر. مامان الان ساعت ۱۲:۳۰ ، تمام ظرف ها رو شستم و میز غذا خوری را هم تمیز کردم و همه کار هایی رو که گفته بودید انجام دادم، الان می تونم بخوابم؟
مادر: بله، مثل همیشه چهارو نیم بیدارت می کنم. یادت باشه که باید کمک کنی صبحانه آماده بشه، نمی خوام دو باره مجبور باشم از رختخواب به زور بیارمت بیرون.
▪ در خانه جورجی پنا:
مادر: جورجی بیدارشو.
جورجی: چشم مامان، بیدارم . دوست ندارم شما منو جورجی صدا بزنی، مثل معلم ها صدام بزن جورج.
مادر: حالا هر چی جورجی، برو خواهرو برادراتو هم بیدار کن. امروز امتحان داری ، اگر امتحانت خوب بشه ، دیگه مجبور نیستی به این کلاسای مخصوص بری، ۴۰ دقیقه دیگه اتوبوست میآید . زود صبحانه ات رو بخور، آماده رفتن بشو.
▪ در خانه ی کاندایس فررل:
کاندایس: مادر، من نمی خوام امروز برم مدرسه، اولین سالی هست که این امتحانات را باید برگزار کنیم. اگر نمرات کلاس های دیگه بهتر بشه ، چی؟ مدت هاست که خودمون رو برای همچین روزی آماده کردیم. فکر نمی کردم همه چیزا به اینجا ختم بشه.
مادر: عزیز من، همه چیز رو به راهه، بعلاوه ، تو معلم هستی ، مجبوری که به مدرسه بری.
پنچ ماه قبل ........ در مدرسه ی مری آن، تایرون، جورجی و سو ....... در کلاس خانم ری سی
معلم: بشینید بچه ها و صحبت نباشه. همه به یک دلیل اینجا جمع شدید. او ن هم اینه که همه شما رد شدید. بخاطر شما من مجبورم تو مدرسه بمونم و به شما در این کلاس رو خوانی یاد بدهم. بخاطر شما ها ، ما معلم ها ممکنه شغلمون رو از دست بدهیم. امیدوارم همه تون بار دوم کلاس سوم را با موفقیت سپری کنید. معلم هانون یک کپی از نمرات و سوالات سال قبلتان را به من دادند. جورج از تو شروع می کنیم. تو یک مشکل کوچیک داری ، اون هم اینه که بیسوادی. من باورم نمیشه که این سوالات را بلد نباشی. تو قسمت انشا نویسی از تو خواسته شده بوده که در مورد مطالبی بنویسی که والدین تو باعث می شن خجالت بکشی. ولی در عوض تو راجع به بارداری مادرت مطلب نوشتی. تو چت شده ، این مطلب چه ربطی به خجالت کشیدن داره؟ مهم نیست ، من تمام روز رو وقت ندارم تا منتظر جواب تو باشم. ۲۰۰ بار از روی کلمه "شرمنده " بنویس تا معنی اون را یاد بگیری.
سو(Sue):، تو از جورج هم کندتری . تو آسون ترین سوال را جواب ندادی. بگذار یادت بندازم، ممکنه فراموش کرده باشی. سوال شماره شش: شب گذشته ما برای شام..............خوردیم.
الف- استیک ب- خانه ج- برنج د- هیچکدام
جواب الف درست هست. در حالی که تو جواب ج را انتخاب کردی. ما شام استیک می خوریم نه برنج. سو وقتی با تو صحبت میکنم به من نگاه کن. باید از خانواده ات خجالت بکشی.
خوب حالا می ریم سراغ مری آن، عزیز من ، چی شده؟ تو دختر به این باهوشی. تو حتی امتحان را هم تموم نکردی.
مری آن((Marry Ann: خوب خانم ری سی، من تست رو شروع کردم ولی بعدش خسته شدم. امتحان خیلی آسون بود. کتابی رو که بعد از امتحان باید می خوندیم. شروع کردم اونو خوندم و دیگه وقت تموم شد، نتونستم امتحان را تموم کنم .من خیلی متاسفم که شما رو ناراحت کردم. دفعه بعد بهتر امتحان می دهم.
معلم: مطمئنم مری که می تونی. من کاری می کنم که دیگه مجبور نباشی دوباره این کلاس رو بگذرونی.
خوب دیگه کی مونده؟
اوه بله ، این پسره رنگین پوست . فکر می کردم رنگین پوست های بیشتری تو ی کلاس باشن. خوب، احتمالا امروز نیامدن.تابرون امتحان رد شدی ولی بالاترین نمره کلاس رو گرفتی. چطور تونستی این کار رو بکنی؟ شاید از رو دست کسی کپی می کردی و بعد مچت رو گرفتن؟ بگذار یکی از سوالاتی را که غلط نوشتی بخونم. یه عکس هست. تایرون، تو حتی نمی تونی یک عکس رو تشخیص بدی؟ این عکس یک درخت و مقداری علف هست که از آب بیرون اومدند. این عکس یک مرداب است. بامن تکرار می کنی ؟
م – ر- د- ا- ب
این مسخره است ، مطمئنم اگه عکس یک خواننده ی جاز بود ، حتما هیچ وقت اسمشو فراموش نمی کردی. فقط اونجا نشین. داری چی با خودت می گی؟
تایرون: خوب ، خانم ری سی، اولا که مادرم اجازه نمی ده که موسیقی جاز گوش بدم. دوما دیگه منو رنگین پوست صدا نزنید. ممکنه این امتحان مسخره رو پاس نشده باشم ولی اون قدر باهوش هستم که بدونم تنها آدم رنگین پوست این کلاس نیستم. سفید هم خودش یک رنگه .
● مشکل کجاست؟
احتمالا در این داستان کمی هم اغراق شده است. اما ممکن است شبیه به چنین صحنه هایی هم در مدارس ما رخ بدهد. دلیل اینکه این شاگردان امتحان را قبول نشدند، ارتباطی به هوش و استعداد آن ها ندارد. نتیجه امتحانی آن ها اطلاعاتی در مورد فرهنگ یا سابقه خانوادگی آن ها به ما می دهد.
۱) مورد اول: جورج، یک شاگرد ELL هست، سوالی را که پاسخ نداده یک مورد لغتی است که از او سوال شده تا مواردی که باعث خجالت او می شود را ((embarrassing بنویسد. جورج در مورد بارداری مادرش می نویسد، اشتباهی که خیلی از شاگردانی که زبان مادریشان انگلیسی نیست ممکن است مرتکب بشوند. لغت مشابه اسپانیایی آن (embarazada) است که به معنی بارداری است. این کلمه هم ریشه باعث شده که این سوال را اشتباه جواب دهد.
۲) مورد دوم: در مورد سو(Sue)، یک اشتباه فرهنگی رخ داده است. خانواده او عادت داشتند قبل از آنکه از کره به ایالات متحده بیایند، برای شام برنج بخورند. برنج بهترین پاسخ برای این سوال در سرزمین مادری او خواهد بود.
۳) مورد سوم: مری آن، که به عنوان شاگرد بسیار باهوش شناخته شده است. تمام نمرات امتحانات او در دو سال تحصیلی ((Aعالی بوده است. دلیل عدم موفقیت او در امتحان این است که نتوانسته در جلسه امتحان به قدر کافی دقت لازم را داشته باشد. از امتحان و مطالب آن زود خسته شده و دیگر به سوالات برنگشته تا آن ها را تمام کند.
۴) مورد چهارم: تایرون، اهل ال پاسو تگزاس است و هرگزجای دیگری را در طول زندگی خود ندیده است. به همین دلیل هیچ وقت با عکس مرداب بر خورد نکرده است. این درختان و علف های سر بر آورده از آب کاملا برای او محیطی تازه و عجیب است. شاید اگر تصویر با علف های هرزه افتان نشان داده شده بود، که اطراف آن را زمین های گلِی و کثیف احاطه کرده بود، می توانست جواب درست را بنویسد.
