سیاه بدون بداهه
نشست هفتگی کانون ملی منتقدان تئاتر ایران در روز دوشنبه، 20 تیرماه ۱۴۰۱ در تماشاخانهی سنگلج و با حضور رضا آشفته، آناهیتا زینیوند برگزار شد. در این نشست اعضای این کانون به نقد و بررسی نمایش "مبارک در ژاپن" به همراه کادر اجرایی نمایش و با حضور علی فتحعلی، کارگردان نمایش پرداختند.
در ابتدای بحث و با درخواست رضا آشفته، علی فتحعلی به معرفی کارها و فعالیتهای نمایشی پیشین خود پرداخت و به چگونگی ورود مبارک و سیاه نمایشهای ایرانی به ژاپن اشاره کرد. وی با اشاره به کارنامهی خود بیان کرد که در اجراهایی نظیر "جمعهکشی" به کارگردانی اسماعیل خلج، "بنگاه تیاترال" به کارگردانی هادی مرزبان و نوشتهی علی نصیریان، "حیاط خانهی حشمتخانم" به کارگردانی عظیم موسوی که با شیوع کرونا متوقف شد و ببیش از ده اجرا نداشت به بازیگری پرداخته. در مقام کارگردان اما به صورت رسمی این اثر، نخستین کارگردانی او است اما اگر مناسبات رسمی کنار گذاشته شود، حدود 10 الی 15 سال و از سال 70 دوش به دوش مرحوم سعدی افشار و در کنار وی به کار میپرداخت. وی اضافه کرد که با سعدی افشار دو اجرای "آخرین معما" و "مبارک در ژاپن" را نیز در تئاتر کسری به روی صحنه بردند. از همین مدخل، علی فتحعلی به بحث و توضیح در مورد نمایش خود پرداخت و اشاره کرد که متن این اثر نخستین بار توسط ایرج حیدری نوشته و به ایشان و سعدی افشار ارائه داده. وی افزود آنها متن را مطالعه کردند و به این نتیجه رسیدند که برای سیاهبازی مناسب نیست و به همین جهت این متن را پرداخت کرده و نام آن نمایش را استفاده کردند و برای پردهی دوم و سوم که اجرای نمایشی برای مردم ژاپن بود، به پیشنهاد سعدی افشار متن طبیب اجباری مولیر انتخاب و کار شد. این اثر در اکثر استانهای ایران اعم از کرمان، تبریز، تهران، کاشان و اصفهان به برکت حضور مرحوم سعدی افشار به روی صحنه رفت و از همین جهت و برای بزرگداشت و به یادگار آن استاد، ترتیب این اجرا نیز داده شد. البته پیشنهاد فرانسهای هم وجود داشت که داوود فتحعلیبیگی برای آن از روی این نمایش، متن مفصلی نوشت و آمادهی اجرا کرد اما علی فتحعلی از حضور در آن جشنواره به دلیل نشان دادن چهرهی نادرست و اشتباهی از لالهزاریهای قدیم و تعریف ناکامل و ناصواب از آنها امتناع کرد. وی در رابطه با اجرای کنونی و تیم اجرایی خود نیز لازم دید توضیحی ارائه دهد و بیان کرد که به این سبب از جوانان و اجراگران نسبتا کمتجربه استفاده کرده که این تغییر نسل و جدا شدن از تکرار و تجدید مهارتهای نامهای آشنا و نزدیک به این عرصه را لازم دیده و بر این باور است که این نقل سینه به سینه و تربیت جوانان مشتاق و علاقهمند به این عرصه، لازمه و عامل اصلی دوام و پایداری این نمایش و سنت ملی است و ساخت نسلی جدید از اجراگران، نیاز مبرم و رسالت اصلی چهرههای شناختهشده و نامداران این عرصه است.
در ادامهی نشست، آناهیتا زینیوند به تعریف و تمجید از نمایش علی فتحعلی پرداخت و علاقهی خود را به کارهای ایرانی و سنتی ابراز کرد و بیان کرد که نمیتوان چنین اجراهایی که مخاطب را سرگرم کرده و راضی نگه میدارد و چنین لذتی را به او منتقل میکند ایراد و خردهای گرفت. وی در ادامهی این بحث، به نقد ساختار و کلیت نمایشی جامعهی حال حاضر و عدم توجه آنان به نمایشهای سنتی و اصیل ایرانی پرداخت و افزود که از چنین نمایشهایی که قرنها در دل فرهنگ ایرانی ادامه و جریان داشته، نباید در چند دهه اینچنان چشمپوشی و به آنها بیتوجهی کرد و این مسأله و بحران را همپای فراموش شدن و به حاشیه رفتن موسیقی دستگاهی ایرانی برشمرد که این دو همچون یکدیگر از مرکز توجه و نگاه و اشتیاق اصلی جامعه فاصله گرفته و در سایه و حاشیه قرار گرفتهاند. از طرفی این نمایشها و آثار را همپا و مانند نمونهی ایتالیایی آن یعنی "کمدیا دلآرته" برشمرد که مانند آن از تیپها و رسمها و جدای آن از حسها و انرژیهای داخل آن است استفاده کرده و بهرهمند میشود. در ادامه ایشان نیز به انتقال و گذار سینه به سینهی چنین نمایشها و آثار سنتی ایرانی اشاره کرد و تربیت شاگردان و نسل جدید را در اسن مسیر لازم و ضروری دید و افزود که در چنین بسترهایی جوهرهی اصلی و اساس کار در کتابها و به صورت نظری یافت نمیشود و تنها همین انتقال سینه به سیه و شکلگیری سیر شفاهی است که چنین ارزشهایی را پایدار و ثابت نگاه میدارد. او اضافه کرد که یکی از نقاطی که مسیر اصلی و خط سیر حقیقی و مورد نیاز نمایشهای ایرانی را دچار اختلال و توقف میکند وجود اجبار برای نوشتن و تمرین و سانسور برای این اجراها و دور شدن و مانعتراشی برای بداههگوییهایی است که شیرینی و از اصول بنیادین اینگونه آثار است. از سوی دیگر او به سنگاندازی سانسور و ایجاد محدودیت برای یکی دیگر از مؤلفههای اصلی این نمایشها یعنی جنبهی انتقادی آنها و پرداخت به مسائل روز جامعه و نقد آن اشاره کرد و بیان کرد که بخشهایی از نمایشهای ایرانی همواره به عنوان صدا و زبان گویای مردم و قشر بیزبان جامعه بوده و ناجی و سبب تخلیهی مردم میشده اما این عنصر اساسی نیز اکنون از دل این نمایشها حذف شده و شاید همین موارد و محدودیتهاست که کنار یکدیگر قرار گرفته و سبب به حاشیه رفتن این فرهنگ و نمایش سنتی شده.
رضا آشفته نیز در ابتدا به بیان و پرداخت به بخشی از مناسبات روحوضی که بداههپردازی و خلقالساعه است پرداخت و بیان کرد که چنین نمایشهایی به صورت روایت در دل موقعیتها است و بازیگر در این آثار رویدادها را به نمایش میگذارد. او نیز اشارهای به کمدیا دلآرتهی ایتالیایی داشت و به این نکته اشاره کرد که با تغییر زمانه، کمدیا دلآرته که در خیابانها و اطراف کلیساها با احیا شدن مجدد تئاتر اجرا و با خروج از شکل مذهبی و کلیسایی، بدل به نمایشی مردمی میشد و خواستند که آن اجراها را مجددا به روی صحنه برند اما متریال موجود برای آن وجود نداشت. به این سبب که کمدیا دلآرته شکل گرفتهبود و یک سری خطهای داستانی وجود داشت و در کنار فراهم آوردن سرگرمی برای مردم، آن زبان انتقادی خود را نیز حفظ کردند. سیاهبازی نیز در بستری اجتماعی و فرهنگی و طبیعتا متفاوت با مشابه ایتالیایی خود، نوعی رویکرد و کارکرد انتقادی و اجتماعی دیگر داشت. اما شاید مورد و علتی که سبب عدم توجه و دور شدن چنین نمایشهایی از مرکز توجه فعالان این عرصه شده، این است که در ایران، متنهای سیاهبازی و نمایشهایی از این دسته دیرتر مکتوب شد. علی فتحعلی اما در این نمایش این کار را کرد و با نگاهی دراماتیک، متن ماندگاری در همان بستر سنتی و ایرانی ساخت. در ادامهی نشست، آشفته در رابطه با متننویسی این مطلب را نیز اضافه کرد که اساسا سیاه قائل به متن نیست و این جدایی از بداههپردازی و دور شدن از آن نوعی خودممیزی است که ویژگیهای اصلی سیاه را از وی میگیرد و این چیزی است که با توجه به شرایط کنونی پیش آمده. اساس توانایی گروه اجرایی چنین نمایشهایی باید شکل دادن به قصد و هدف اصلی خویش باشد. همواره اینگونه بوده که هر شب روایت در هم شکسته میشود و با اضافه شدن بداهه در جهت خدمت به نیت و قصد اولیه روایتهای جدیدی در بستر موقعیتهای نمایشی شکل میگیرد. سیاهبازی اما همواره امری جدا از زمانه و حرف نیشدار روز و زبان گویای حرف مردم بوده و از همین جهت است که سبب و باعث لذت مردم میشده و گاهی این لذت در مقام و مرتبهی لذت غایی جلوه میکرده. مردمی که گویا چیزی با خود از اجرا بیرون میبردند و این امر بیشک از باریکبینی گروه اجرایی بوده. همین امر است که مبارک و به شکل کلی سیاه را محبوب دل آدمها میکرده. در ادامهی نشست افزود که شکل و فرم نمایشهای ایرانی میتواند با اشکال دراماتیک غربی ترکیب شده و مجددا به روز و ساخته شوند. در مورد مبارک در ژاپن نیز اضافه کرد که این نمایش با این وجود که در دورهای اتفاق میافتد که شاید از آن بیش از 30سال میگذرد اما از این نظر که مسألهی کار و ازدواج را در دل خود دارد، همواره به روز میماند و بستر استفاده و همراهی مخاطب روز نیز در آن به شکل تمام و کمال فراهم است.
علیرضانیاکان
21 آبان 1403
21 آبان 1403
22 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
28 آبان 1403
28 آبان 1403
28 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
25 آبان 1403
25 آبان 1403
09 آبان 1403
26 آبان 1403
26 آبان 1403
26 آبان 1403
مشاهده بیشتر
01 آذر 1403
04 آذر 1403
04 آذر 1403
04 آذر 1403
07 آذر 1403
11 آذر 1403
20 آذر 1403
20 آذر 1403
21 آذر 1403
11 آذر 1403
19 آذر 1403
19 آذر 1403
22 آذر 1403
22 آذر 1403
19 آبان 1403
20 آبان 1403
20 آبان 1403
20 آبان 1403