حامد شیخی پیرامون این نمایش میگوید:
حدود دو سال پیش که به عنوان مدیر آموزش در مدرسه آقای مسعود کیمیایی با ایشان همکاری داشتم، ماجرایی را برای من تعریف کردند که زمان فیلمبرداری فیلم « داش آکل » از زبان یک پیرمرد برنج فروش شنیده بودند.
آن پیرمرد که در جوانی نوچه کاکارستم بوده، قصه داش آکل را به گونهای دیگر برای ایشان روایت کرد و به آقای کیمیایی گفته بود که اصل قصه همین بوده و با قصه ای که شنیدیم کاملاً متفاوت بود.
پیش از آن که مسعود کیمیایی به سراغ ساخت فیلم « خون شد » برود، قرار بود این قصۀ داش آکل به کارگردانی ایشان روی صحنه برود اما با شروع پیش تولید فیلمشان این امر محقق نشد و به جهت حفظ قداست فیلم داش آکل از اجرای این نمایش منصرف شدند.
از همان زمان تصمیم به اجرای این نمایش داشتم.
قرار بود نیمه دوم سال گذشته ، این داش آکل را در تماشاخانه سنگلج روی صحنه ببرم؛ اما با توجه به فرا رسیدن روزهای پایانی قرن، اجرای نمایش قصه قرن را در اولویت قرار دادم و حالا این نمایش را به عنوان سیزدهمین نمایش در مقام نویسنده و کارگردان و بیستمین نمایش گروه هنری تندیس در عمارت سیمرغ روی صحنه بردم.
در این قصه، داش آکل مرجان را که امانت حاج صمد است به خانه خود میبرد و مرجان در این خانه باردار میشود. همه در مظان اتهام قرار میگیرند.
تمرینات جدی این نمایش پس از بازنویسی های پی در پی که حاصل تیغ تند ممیزی بود، از اول خرداد آغاز شد.
در طراحی نور و صحنه و گریم و لباس ، با حساسیت خاصی جلو رفتیم به دور از عناصر مینی مال و به دور از فاکتورهای تئاتر بی چیز.
اما همچون نمایش های گذشته با یک دکور واحد و به کمک طراحی نور، فضاهای مختلفی را تداعی کردهایم.
خوشبختانه این نمایش تا کنون مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و دیدن این قصه آنها را غافلگیر کرده است.
علیرضانیاکان
21 آبان 1403
21 آبان 1403
22 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
28 آبان 1403
28 آبان 1403
28 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
25 آبان 1403
25 آبان 1403
09 آبان 1403
26 آبان 1403
26 آبان 1403
26 آبان 1403
مشاهده بیشتر
01 آذر 1403
04 آذر 1403
04 آذر 1403
04 آذر 1403
07 آذر 1403
11 آذر 1403
20 آذر 1403
20 آذر 1403
21 آذر 1403
11 آذر 1403
19 آذر 1403
19 آذر 1403
22 آذر 1403
22 آذر 1403
19 آبان 1403
20 آبان 1403
20 آبان 1403
20 آبان 1403