آخرین لحظه
در سالهای نخست انقلاب”فرازمی“ با سوء استفاده از دارائی همسرش به آمریكا میرود و پس از مدتی با تمام شدن پولهایش اقدام به سرقت از بانك میكند و به ایران باز میگردد، اما در مییابد كه همسر سابقش با جوانی قرار ازدواج گذاشته است او چندین بار با پا در میانی پدر همسرش، دختر كوچك خود گلی، را ملاقات میكند و تصمیم میگیرد كه با ربودن او از نو با خارج از كشور بگریز...
آری این چنین بود ...
یك استاد ریاضی فیزیك دانشگاه برای رسیدگی به وضع درسی دانشجویان اعزامی به جبهه و یافتن برادر دانشجویش به جبهه میرود. در جبهه پس از ملاقات برادرش و رزمندگان دیگر تحت تأثیر قرار میگیرد و داوطلبانه، به قصد شهادت، در عملیات نظامی شركت میجوید.
ارثیه
مرد متمكنی، كه از خصایل و رفتار دو فرزندش گلایه دارد،قبل از مرگ به آنها میگوید كه ثروتش را با گلدان عتیقهای تعویض و در جایی پنهان كرده است، و در صورتی كه رفتار هر یك از فرزندان نیكوتر باشد از طریق آدمهائی كه وكیل او هستند به وی تعلق میگیرد.
پس از مرگ پدر دو برادر بهجای عمل كردن به وصیت پدر میكوشند یكدیگر را از میدان به در كنند. آنها عاقبت در مییابند...
افسون
مشكینی، كه كارمند قسمت تحقیق و سرقت اداره بیمه است در زندگی خصوصی درگیر مشكلات مالی و روحی است. پروندهای برای رسیدگی در اختیار مشكینی قرار میگیرد كه به سرقت از یك جواهر فروشی بزرگ مربوط است. صاحب جواهر فروشی، كه در این پرونده ذیربط است، به مشكینی پیشنهاد رشوه میدهد، اما او انجام وظیفه را ترجیح میدهد.
افق
گروهی از غواصان بسیج و سپاه پاسداران برای انهدام سكوی الامیه تجهیز میشوند. رزمنده ای به نام نصرت به تنهایی به مأموریت شناسائی و عكس برداری از اسكله میرود. همرزم او، احمد، كه میداند نصرت بیمار است به دنبال او روان میشود. آنها به محاصره دشمن در میآیند. احمد،نصرت را فرار میدهد و خود دستگیر و كشته می شود. با اطلاعاتی كه نصرت در اختیار رزمندگان قرار میدهد،...
انسان و اسلحه
یك تیپ عملیاتی سپاه به فرماندهی مصطفی برای آزاد كردن گوشهای از خاك وطن در تدارك حمله است. فرماندهان دشمن از طریق ستون پنجم خود در جریان حمله قرار میگیرند.
دشمن عملیات را آغاز میكند و در طی نبردی مصطفی زخمی و به بیمارستان منتقل میشود. او بستر بیماری را ترك میكند و افراد تحت فرمان خود را در عملیاتی پیروزمندانه رهبری میكند.
باد سرخ
”نخلو“ همسر جوانش، ”شروه“، را در جزیره میگذارد و خود برای تأمین معاش خانواده راهی بنادر آن سوی آب میشود. در دریا بر اثر تنهائی و غربت دچار باد سرخ میشود و به خانه باز میگردد. شروه تلاش میكند او را از دست بادهای مرموز برهاند.
بابای زار جزیره به شروه میگوید برای بیرون راندن باد سرخ از تن نخلو باید بز كوچكشان را قربانی كنند و خون آن را به نخلو بدهند. اما...
باؤ
در یكی از روستاهای كرمان، كلاس اول راهنمایی تشكیل میشود تا نوجوانان روستا امكان ادامه تحصیل بیابند. در مجاور كلاس كوره پز خانهای احداث میشود كه صاحب آن سعی در جذب جوانان برای كار دارد.
علی رضا ـ كه با پدربزرگش، ”باؤ“، زندگی میكند ـ علیرغم علاقهای كه به ادامه تحصیل دارد در كوره پز خانه مشغول كار می شود. صاحب كوره پز خانه برای افزایش تولید و ایجاد كردن...
بای سیكل ران
همسر نسیم در بیمارستان بستری است و نیاز به عملی دارد كه هزینه آن سنگین است. نسیم به پیشنهاد دوره گردی میپذیرد یك هفته سوار بر دوچرخه ركاب بزند و عدهای تماشاچی را به دور خود گرد آورد. دلالهای بزرگ شهر كه بر سر برد و باخت نسیم شرط بسته اند، برگزاری مسابقه او را ترتیب می دهند تا در ازای آن هزینه درمان همسرش را تأمین كند. وقتی مسابقه به پایان میرسد، مرد دوره...
برهوت
رسول آموزگاری است كه از منطقه سرسبز در شمال به كویر رفته و آرزو دارد به كمك دانش آموزان روستا را از خطر طوفان شن ایمن نگه دارد، و با ساختن باغچه آن جا را شبیه زادگاهش سازد. مریم، همسر باردار او، در شبی طوفانی قبل از رسیدن دكتر فوت میكند. رسول بعد از غلبه بر بحران روحی خود به مدد دانش آموزان در اطراف روستا سبزه و گیاه بسیار میكارد.
پنجره
مصطفی كه تصمیم دارد با مریم ازدواج كند بر اثر تصادف بینائی خود را از دست میدهد. او مایوس از وضع خود از مریم دوری میكند، اما دیگران بهویژه خواهر و پدرش میكوشند بقبولانند كه نابینا شدنش نبایستی او را از تصمیمش منصرف كند. مصطفی به آموزشگاه نابینایان میرود و بر اثر نصایح اطرافیان با مریم ازدواج میكند.
... تا غروب
بر اساس داستان « یك انسان چقدر زمین لازم دارد» نوشته لوتولستوی.
ذبیح الله آدم بد قلقی است. با همسرش، بی بی حبیبه، در روستائی زندگی میكند. كبیری، كه معمولاً مشكلات اهالی را با كدخدا منشی حل میكند، به ذبیح وعده میدهد كه از طلوع تا غروب آفتاب هر مقدار زمین را كه محصور كند از آن وی باشد. ذبیح آزمندانه به محصور كردن زمینهای روستا میپردازد، اما در پایان روز...
جعفر خان از فرنگ برگشته
جعفر خان، فرزند حاج اكبر، از فرنگ باز میگردد و پدر با دیدن سر و وضع غیر متعارف او در مییابد كه باید خود را به آب و آتش بزند تا بتواند از جعفر همانی بسازد كه میخواهد. كوششهای پدر ناموفق میماند، زیرا دولت نیز به جعفر میدان می دهد تا در جهت عملی كردن افكارش بتازد. جعفر مأمور می شود تا در جعفر آباد، كه به نیوجف تغییر نام داده، شهری صنعتی و فضائی بسازد. اهل...
جمیل
جمیل، كارگر بار انداز، با خانوادهاش در اتاقی اجارهای در خانهای بزرگ زندگی میكند. یك سیاسی تبعیدی، یك پاسبان و ... مستاجران دیگر خانه هستند كه مدام با صاحب خانه در گیرند. پدر جمیل در خانه اسمیت كه رئیس شركت حمل و نقل ایران وانگلیس است و قاچاق اسلحه میكند، به كار مشغول است. جمیل پدر را از ادامه كار خود در خانه اسمیت باز میدارد و به همین دلیل اسمیت با او د...
چون باد
مرتضی پس از فراقت از درس و مشق با كار در یك كارگاه و اندوختن دست مزد ماهیانه قصد دارد یك دوچرخه تهیه كند. رحیم، پدر مرتضی، كه مخالف كاركردن پسر است به او توصیه میكند درسهای سال آینده مطالعه كند. اما آقا بزرگ، پدر رحیم، با كار كردن مرتضی موافق است. مادر نیز كم و بیش موافق پسر است و كاری در یك كارگاه پرس كاری برای مرتضی مییابد. آقا بزرگ در پی بحث و جدل با ف...
در مسیر تند باد
در بحبحه جنگ دوم جهانی و اشغال ایران توسط ارتش متفقین دكتر راستان برای مداوای شوهر خواهر خود به ایل قشقایی میرود. در آنجا با امیر هوشنگ، از بزرگان ایل، و یاغیگریهای قباد و دستهاش آشنا میشود. او به شیراز باز میگردد. برادر كوچكش علی، سر كرده اشرار شهر را از پا در آورده است. دكتر به اتفاق علی دوباره به محل ایل میرود. در آنجا افراد ایل درگیر جنگی ناخواسته...
دلار
پلیس بین المللی از تعدادی مسافر ایرانی دلارهای تقلبی به دست میآورد. آنها پلیس ایران را به همكاری میطلبند و سروان تیموری مأمور رسیدگی به پرونده میشود. پلیس متوجه میشود كه سر نخ تهیه و توزیع دلارهای تقلبی در دست مافیا و شخصی به نام آلبرتو، سر دسته باند، است. یكی از همكاران آلبرتو ماجرا را به پلیس گزارش میكند. آلبرتو كشته میشود و پلیس با دستگیر كردن امیر،...
دوران سربی
جان برار، از راه تهیه و فروش ذغال خرج خانواده را تأمین میكند. او با اسبی كه از پسر عمویش كرایه كرده ذغالها را به شهر میرساند. گوهر همسر او باردار است و احتیاج به عمل سزارین دارد. او فرزندش، اسماعیل، را در روستا باقی میگذارد تا از خانه و گاوشان مراقبت كند و خود با درشكه شبانه همسرش را به شهر میبرد. به نیت آن كه گاو را با اسب تاخت بزند، اسب را برای تأمین...
دیدهبان
دشمن ارتباط خط كمین را با نیروهای خودی قطع كرده است. عارفی به عنوان دیده بان و برای هدایت آتش سنگین رزمندگان از خطوط دشمن میگذرد و خط كمین و جان همرزمانش را تا رسیدن نفرات و امكانات كمكی حفظ میكند.
روز با شكوه
قهرمان دوچرخه سواری به نام گل آقا، پس از كسب مدال قهرمانی آسیا، در بازگشت به زادگاه خود با استقبال پر شور همشهریانش روبهرو میشود.
مقامات دولتی شهر او را بلافاصله به فرمانداری میبرند تا در جلسهای كه برای استقبال ورود یكی از اعضای خانواده سلطنتی به شهر تشكیل شده شركت كند. فرماندار و مقامهای نظامی و امنیتی از گل آقا میخواهد تا با استفاده از محبوبیت خود م...
روزنه
دكتر حسینی در جاده با رانندهای آشنا میشود كه شباهت كاملی به رزمندهای به نام الفت دارد، كه در خط مقدم جبهه در آغوش او جان سپرده است. شباهت راننده به الفت دكتر را به مرور خاطراتی كه از جبهه دارد وامیدارد.
زرد قناری
كفاش جوانی به نام نصرالله مددی، كه در شهری كوچك زندگی میكند سهم خود را در كفاشی میفروشد تا قطعه زمینی بخرد و روی آن به زراعت مشغول شود. زمینی را كه قولنامه میكند صاحبش در تهران با سندی جعلی به فرد دیگری فروخته است. نصرالله موقعی متوجه میشود كه عمله خریدار تهرانی روی زمین مشغول كارند. نصرالله همراه همسر و فرزندانش برای پیگیری پرونده راهی تهران و در خانه پ...
سالهای خاكستر
فیلم به وضعیت گروهی از افراد یك اجتماع كوچك در یك ایستگاه راه آهن در سال 1337 میپردازد: بمانی بر اثر مشكلات فرهنگی اقتصادی ایل مجبور میشود از مادرش جدا شود و برای خدمتكاری بهدست پاسبان یك ایستگاه راه آهن كه یا همسرش زندگی میكند، سپرده میشود. حضور دخترك در ایستگاه فرصتی بهوجود میآورد تا زندگی افراد مختلف تحت بررسی قرار گیرد. هر كس كمبودهای خود را در وج...
ستاره و الماس
پیرمردی جنگزده اسباب و اثاثیه مختصر خود را با وانتی به تهران میبرد تا به دخترش ستاره ملحق شود. در راه بر اثر حمله هوائی دشمن كشته میشود.
مصطفی راننده وانت، تصمیم میگیرد همراه مادرش وسایل پیرمرد را به خانواده او برساند. در تهران یكی از صندوقهای پیرمرد ربوده میشود. مصطفی به كلانتری شكایت میبرد و به زحمت صندوق را مییابد.
مادر صندوق را، كه محتوی لباس عر...
سرب
دانیال و مونس که میخواهند به ارض موعود بروند با مخالفت سازمانی به نام هاگانا که یهودیان را بسیج میکند، روبهرو میشوند. یعقوب عموی دانیال به دست اعضای هاگانا به قتل میرسد و دانیال و مونس که قاتل را شناختهاند میگریزند. میرزا محسن، فرد متدینی که به کمک مقتول شتافته، بهعنوان قاتل دستگیر و به حبس افکنده میشود. نوری، برادر میرزامحسن، که خبرنگار است،تصمی...