آفتاب

فرهنگ فيلم‌هاى سينماى ايران

فرهنگ فيلم‌هاى سينماى ايران

نمایش ۱ تا 25 از ۱,۹۹۳ مقاله

احمد علوی و مریم مستوفی زندگی مرفهی دارند. سر دردهای مریم آرامش آن را سلب می‌كند. دكتر صداقت، دوست احمد، كه به تازگی از اروپا بازگشته است، سردردهای مریم را ناشی از تومور مغزی تشخیص می‌دهد. به رغم تلاش احمد برای پنهان نگاه داشتن بیماری از همسرش، مریم به تصادف از مرگ غریب الوقوع خود مطلع می‌شود و در فرصت باقی مانده گذشته و روابط خانوادگی‌اش را مرور می‌كند. كد...



شكوه با اخذ درجه پزشكی به ایران می‌آید تا با همكاری پدر و همكارش، گلریز، درمانگاهی احداث كند. شكوه قصد دارد عمویش دكتر مشتاق، را كه در یكی از روستاهای دور افتاده مشغول خدمت است برای سرپرستی درمانگاه به شهر بكشاند. او همراه پدرش به روستا می‌رود، و در آنجا با دیدن وضع مردم تصمیم خود را عوض می‌كند.



خالو مراد كشاورزی است كه با تلاش چهار پسرش زندگی نسبتاً مرفهی فراهم آورده است. ارباب كه می‌خواهد اموال او را تصاحب كند او خانواده‌اش را مجبور به ترك روستا می‌كند. خالو مراد و خانواده‌اش در روستایی دیگر اسكان می‌یابند و با كار و كوشش بار دیگر زندگی خود را رونق می‌بخشد.



امیر و همسرش، هما پس از سپری كردن تعطیلات عازم تهران هستند تا امیر به موقع در محل كارش، شركت مخابرات، حاضر باشد. او هما را در رشت به خانه خواهرش می‌رساند و به طرف پایتخت حركت می‌كند. در بین راه با پسر بچه ای تصادف می‌كند، و به تصور آن كه كودك كشته شده محل حادثه را ترك می‌كند. در تهران مردی به نام نادر به او اطلاع می‌دهد كه كیف پولش را در محل حادثه یافته و از...



احمد مأمور می‌شود تا توطئه مسموم كردن آب آشامیدنی مناطق جنگی را در كردستان كشف و مسببان آن را دستگیر كند. فردی به نام امیر، از مردم منطقه او را مساعدت می‌كند. احمد كه به برادر امیر مشكوك است در می‌یابد كه فرد مورد نظر كسی جز امیر نیست. با هشیاری او امیر و اشخاصی كه به او كمك می‌كنند كشته و یا دستگیر می‌شوند.



قمارباز آس و پاسی به نام تقی كیف مردی را می‌رباید، اما در آن جز نامه‌ای كه نشان می‌دهد صاحب كیف قصد انتحار دارد به دست نمی‌آورد. او صاحب كیف را می‌یابد و هر دو تصمیم می‌گیرند كه خود را از بین ببرند اما ترس از مرگ مانع از عملی كردن تصمیم آن دو است. آنها بر اثر برخوردهای رسول، برادر تقی، و ماجراهائی كه از سر می‌گذرانند از تصمیم خود منصرف می‌شوند.



طوبی كه شوهرش قاچاقچی مواد مخدر است به جرم نقل و انتقال مواد مخدر به هفت سال زندانی محكوم می‌شود. پس از آزادی به دنبال شوهر و دخترش غزل، می‌گردد شوهر را در زیرزمین خانه‌ای می‌یابد. او می‌گوید غزل همان سال‌ها فوت كرده است طوبی مرد را ترك می‌كند، اما مدتی بعد مرد كه بر اثر سوختگی در حال مرگ است به وی اطلاع می‌دهد كه غزل را به مردی نقاش فروخته است. طوبی مرد نقا...



محسن مجامدی، مسئول فرهنگی یك اداره دولتی، پس از شش سال جدائی از دوستش حسن سلطانی در پی او به جبهه می‌رود. جدائی چند ساله، بین آنها شكاف فرهنگی به‌وجود آورده است، اما در جبهه روحیه مجامدی تغییر می‌كند. در یك عملیات گشت و شناسائی هم رزمان او از پا در می‌آیند و محامدی اطلاعات به‌دست آمده را به فرماندهان خود می‌رساند.



حاجی رزمنده جوان موجی که در حال بهبودی است از آسایشگاه مرخص می‌شود. دکترها پیشهناد می‌کنند برای باز یافتن سلامتی‌اش هر چه زودتر با نامزدش ازدواج کند. نامزد او مهری، دختر تاجر ثروتمندی است. شعبان، پدر دختر، با ازدواج آن دو مخالف است. حاجی در تعارض با ناگواری‌های محیط اطرافش دچار حمله‌های شدید عصبی می‌شود. او در یکی از روزنامه‌ها به‌عنوان عکاس شروع به کار می‌...



كشتی آنجلیكا كه محموله آن طلا و هدایائی از سوی پادشاه پرتغال برای شیوخ امارات عربی است، در جنگ كشتی‌ها به قعر آب فرو می‌رود. سال‌ها بعد، احمدبیك كه نقشه محل فرورفتن كشتی را به دست آورده با پسر حاكم شیراز و یك كشتی بادبانی عازم محل می‌شوند. پسر حاكم تصمیم می‌گیرد همه گنج را تصاحب كند اما انگلیسی‌ها كه در جزیره مستقر هستند از ماجرا باخبر می‌شوند. كشتی آ...



در سال 1357 نوجوان روزنامه فروشی به نام حامدزاد به‌دلیل پخش اعلامیه بر ضد نظام سلطنتی دستگیر و روانه دارالتادیب می‌شود. او به مرور خود را با نوجوانان بزهكار و رفتار خشن مسئولان دارالتادیب وفق می‌دهد. اما در عین حال مسبب اعتراض به وضع بد بهداری، غذا و بلاتكلیفی خود نیز هست.



داستان درباره ورود و توسعه سینما و سینما داری در ایران است، و وصف مشاجره‌های موسیو روسی خان و موسیو آقایوف كه جیره بگیر سفارتخانه‌های روسیه تزاری و بریتانیای كبیر هستند. فردی به نام قراچه داغی، كه از مجاهدان مشروطه است، جوانی به نام معلا را نصیحت می‌كند كه خود را در راه توسعه سینما مانند عوامل اجنبی گرفتار نكند. بعد از هجوم مجاهدان به تهران و تسخیر شهر آقایو...



گلنار با پدر بزرگ و مادر بزرگش زندگی می‌كند. روزی به كنار چشمه می‌رود تا آب بیاورد. باد دستمال آبی او را كه یادگار مادرش است، با خود می‌برد. گلنار در پی دستمال به جنگل می‌رود و راه را گم می‌كند و گرفتار خاله خرسه و آقا خرسه می‌شود. خرس‌ها را او را برای كارهای روزانه و پختن كلوچه پیش خود نگه می‌دارند. پدر بزرگ و مادر بزرگ به كم اهالی به دنبال گلنار می‌روند. ا...



دو برادر به نام‌های احمد و بهمن به‌دلیل رفتار خشن پدر از خانه می‌گریزند و به بندر عباس می‌روند. با حمزه، که در مسافر خانه کار می‌کند، آشنا می‌شوند و با تهیه و فروش اجناس قاچاق ارتزاق می‌کنند. در این کار با موسی، قاچاقچی هروئین آشنا می‌شوند. پدر احمد و بهمن از روی عکسی که پسرانش برای مادر فرستاده‌اند آنها را در بندر عباس می‌یابد و به کمک مأموران موسی و همکارا...



نوجوانی به نام جواد كه پدرش در زندان است، روز عید ماهی قرمزی به دست می‌آورد و به خانه می‌برد. مادر او را سرزنش می‌كند و می‌خواهد كه ماهی را آزاد كند، زیرا معتقد است وقتی پدر در زندان است محفوظ كردن ماهی شگون ندارد. جواد، كه برای به‌دست آوردن ماهی با یكی از هم سن و سال‌های خودش گل آویز شده بوده است، با اكراه ماهی را از خانه می‌برد. پدر او به خانه باز می‌گردد.



در گرماگرم انقلاب چند مأمور امنیتی فرزند یك جواهر فروش را به قصد اخاذی می‌ربایند و پس از گرفتن مقدار زیدی جواهر او را رها می‌كنند. عباس و پرویز دو تن از ربایندگان، همدستان خود را فریب می‌دهند و با جواهرات می‌گریزند. آنها تصمیم می‌گیرند به كمك یكی از همدستان خود به نام حسن از مرز خارج شوند. در درگیری عباس و پریوز هر دو مجروح می‌شوند و عباس با جواهرات و گذرنام...



در شبی بارانی گنجشك، الاغ، سگ، روباه و ... به خانه پیرزنی تنها پناه می‌برند. پیرزن از آنها پذیرائی می‌كند. روباه مكار چشم طمع به خروس پیرزن، كه تنها همدم اوست، دارد. پیرزن كه از قصد روباه آگاه شده است او را درر قفس زندانی می‌كند. صبح روز بعد همه حیوان‌ها از پیرزن خواهش می‌كنند كه آنها را برای همیشه در خانه خود جا دهد.



عكاس جوانی، شب هنگام، با جسد نیمه جان پیرمردی مواجه می‌شود، او را به بیمارستان می‌رساند. بر نیمكت انتظار بیمارستان با مرور دفترچه خاطرات پیرمرد، خود را در قالب او می‌بیند و زندگی پیرمرد را از كودكی، در كاشان، تا لحظه مرگ مرور می‌كند.



جعفر پناهی، كارمند اداره نقشه برداری، از طریق كتاب ”دایر كت مند“ با قهرمان خیالی خود، جو محشور است. نزدیكی جعفر به جو موجب دوری او از خانواده و نامزدش می‌شود. جعفر در سفری رویائی به غرب دوشادوش جو رستوران و پمپ بنزینی را احداث و اداره می‌كند. با بتی، دختر عموی جو، ازدواج می‌كند و در درگیری با گروهی تبهكار آنها را از پا در می‌آورد. بالاخره واقعیت بر خیال او پ...



این فیلم تحقیقی است مصور درباره تكالیف شب بچه‌ها به طرح این موضوع می‌پردازد. بی‌سوادی، بی‌حوصلگلی، عصبیت والدین، همراه با بی‌اطلاعی آنان از روش‌های جدید تدریس و سیاست‌های آموزشی در مدارس، مهم‌ترین مسائل در این زمینه هستند كه در فیلم مطرح می‌شوند.



یك آموزگار نهضت سواد آموزی به نام فرزانه وارد روستای پرت افتاده‌ای می‌شود تا فرزندان اهالی روستا را با سواد كند او نسبت به اهالی، به خصوص زنان و كودكان، از هیچ كمكی فرو گذار نمی‌كند. یك شب، كه باران شدیدی می‌بارد می‌كوشد اعتماد زن بد نامی به نام صنوبر را جلب كند. همان شب سخت بیمار می‌شود و یكی از اهالی روستا به نام امید علی او را نزد خانواده‌اش می‌برد. فرزان...



یك سرگرد خلبان به نام ناصر خرسندی پسر فلج خود، حمید، را همراه همسرش اكرم، برای معالجه به فرانسه می‌فرستد. آنها در خانه مجید، برادر اكرم، ساكن می‌شوند. یك گروه تروریستی آنها و زن مسن صاحب خانه را در داخل آپارتمان به گروگان می‌گیرند و با ارسال نوار ظبط شده‌ای برای ناصر از او می‌خواهند كه برای نجات گروگان‌ها هواپیما خود را در خاك عراق فرود آورد. از طرف دیگر شو...



با آغاز جنگ ایران و عراق گروهی از سربازان مهاجم قصد دارند با تضعیف روحیه اهالی یك روستا آنها را وادار به مهاجرت كنند تا روستا را به تصرف در آورند. عراقی ها به كمك فئودالی به نام ” احمد صالح“ در تدارك نقشه خود هستند، اما نا دختری او، لیلا، با اگاه كردن مردم نقشه را بر ملا می‌سازد. اهالی با رخنه به انبار اسلحه احمد صالح به مقابله با عوامل او می‌پردازند و آنها...



در كشاكش جنگ ایران و عراق سه گروه از رزمندگان برای تصرف تپه‌ای با موقعیت استراتژیك، كه در اختیار ارتش عراق است، وارد عمل می‌شوند. اعضاء دو گروه بر اثر بمباران شیمیائی كشته می‌شوند؛ اما گروه سوم، تحت فرماندهی فردی به نام حاج حسین، پس از جنگ و گریزهای فراوان موفق به بازپس گرفتن تپه می‌شوند.



در بحبوحه انقلاب گروهبان ”مكوندی“ به ماسول می‌رود و مردم را آزار می‌دهد. او برای آنكه منطقه تحت نفوذش از شهرهای دیگر كم نیاورد حكومت نظامی اعلام می‌كند. كسبه بازار، معلم‌ها و دانش آموزان مدرسه با او مقابله می‌كنند و فرزندش را می‌آزارند. همزمان با فرار شاه از كشور به پاسگاه تحت فرماندهی او، كه جشنی به بهانه ارتقای درجه مكوندی در آن برپاست، هجوم می‌برند و بساط...



نمایش ۱ تا ۲۰ از ۱,۹۹۳ مقاله