الگوى پارسونى (Parsonian)
فرانک پارسونز - پدر نهضت راهنمايى شغلى - براى اولين بار در سال ۱۹۰۸ ميلادى اصطلاح راهنمايى شغلى را بهکار بست. او راهنمايى را با اشتغال که ضرورتى فردى و اجتماعى است آغاز کرد و مرکز راهنمايى شغلى را در بستن (Boston) به وجود آورد. نهضت بشر دوستانه، اشتياق کمک به بيکاران، پذيرش ديدگاههاى روانکاوي، و توجه عميق به مسائل تربيتى عقبماندگان ذهني، موجبات پذيرش و گسترش افکار پارسونز را در آمريکا فراهم آوردند.
پارسونز در کتاب انتخاب يک شغل (Choosing a Vocation) عقايد خود را مطرح کرده است. به نظر او براى انتخاب صحيح و مناسب شغل، توانائىها و امکانات فرد بايد با خصوصيات مشاغل منطبق باشد. بدين لحاظ، در راهنمايى شغلى بايد سه فعاليت مهم زير صورت گيرد:
۱. مشاور بايد مراجع را در تجزيه و تحليل توانائىها و رغبتها و خلق و خوى خود يارى دهد. پارسونز مىکوشيد تا قدرت شناخت و تحليل فرد را از طريق تشويق وى به مطالعهٔ کتب و بررسى مشاغل پرورش دهد. همچنين به منظور يافتن رابطهٔ بين خصوصيات فردى و پيشرفتهاى آيندهٔ شغلي، به مشاوران توصيه مىکرد اطلاعاتى دربارهٔ خصوصيات زندگى مخصوصاً دورهٔ جوانى افراد سرشناس در مشاغل متعدد را جمعآورى کنند.
۲. مشاور بايد مراجع را با خصوصيات مشاغل، فرصتهاى اشتغال، مقررات استخدامي، و دورنماى رشتههاى متعدد شغلى آشنا کند. در اين زمينه، پارسونز از متقاضيان مشاغل مىخواست با به مؤسسات صنعتى مراجعه کنند و ضمن بازديد و گفتگو با کارکنان و مديران، اطلاعات شغلى لازم را بهدست آورند.
۳. مشاور و مراجع به مقايسه و انطباق منطقى خصوصيات شخصى با ويژگىهاى شغلى مىپردازند و پس از تعيين رابطهٔ بين خصوصيات فردى و ويژگىهاى شغلي، مشاغلى به مراجع پيشنهاد مىگردد. بر اساس اين الگو، قبل از استخدام بايد تحليل و شناخت خصوصيات فردى انجام پذيرد و افراد بدون راهنمايى و شناخت قبلي، به کار گمارده نشوند.
اعتقاد بر فردشناسى در اين الگو، موجب تهيهٔ تدريجى ابزار سنجش و آزمونهاى عينى گرديد. اين الگو با محدوديتهائى مواجه بود که از آن جمله مىتوانيم به استفاده از آن قبل از ارزيابى کافي، عمل بر روى جمعيتى کم و در زمانى کوتاه، نامشخص بودن محتواى درسى آموزش مشاوران، تفکيک راهنمائى شغلى از ديگر انواع راهنمايي، ساده جلوه دادن راهنمايى شغلى در حد ارائه اطلاعات از طريق چند بروشور يا جزوهٔ شغلي، و ناديده گرفتن ارزشها و انگيزههاى فرد اشاره کرد.