این بازیگر که بیش از ۳۰ سال است با مرحوم خسرو سینایی در ارتباط بوده و در پنج فیلم او بازی کرده است، بیان کرد: «جزیره رنگین» آخرین کار من در فیلمی از آقای سینایی بود و «عروس آتش» مهمترینش اما مهجورترین کار «در گفتگو با سایه» بود که به نوعی دچار مشکل شد چون کسانی که طرفدار صادق هدایت بودند با فیلم برخورد خوبی نداشتند و از آنجا که اکران خوبی هم نداشت خیلی کمتر دیده شد، گرچه اصولاً فیلمهای آقای سینایی هیچ کدام اکران خوبی نداشتند، حتی «عروس آتش» که فیلم بسیار مهمی بود.
او درباره دغدغهمندی خسرو سینایی در پرداختن به سوژه هر کدام از آثارش و بیتوجهیهایی که در هنگام نمایش دیدند گفت: مسئله فقط اکران نبود و این بیتوجهی از اساس درباره فیلمهای ایشان وجود داشت؛ یعنی مشکلی که آقای سینایی با فضای هنری حاکم داشتند، این بود که انگار نادیده گرفتن ایشان باب شده بود و این موضوع در طی سالهایی که ایشان کار میکرد دیده میشد. مثلا زمانی که لازم بود بودجهای برای کارهایشان داده شود یا حمایتی از طرف دولت صورت بگیرد این بیتوجهی اتفاق میافتاد و ایشان همیشه با حداقل بودجه و امکانات کارهای خود را پیش میبرد. خیلی وقتها با بودجه شخصی فیلمهای خود را ساختند، اما بخش دیگر بی توجهی و بیمهری از اهالی سینما یا دوستانِ همکار بود.
وی ادامه داد: در این بیش از ۳۰ سالی که با ایشان کار کردم مثل پدرم بودند و چون خیلی وقتها کنارشان بودم بعضی حرفهایشان را به من میگفتند و در جریان خیلی مسائل بودم. برای او این امری عادی بود که در ایران و از طرف سیستم به عنوان یک هنرمند، در حاشیه باشد ولی بیمهریها از برخی دوستان هنرمند خیلی بیشتر بود و همین بیشتر برای او ناراحت کننده بود.
احمدی گفت: خیلی از دوستان میگفتند آقای سینایی اصلأ فیلمساز نیست و مستندساز است در حالی که ایشان بیش از هشت فیلم داستانی بلند دارد و چندین فیلم داستانی کوتاه ساخته است که فکر میکنم از مستندهایشان بیشتر است. ایشان اتفاقاً یک داستانگو بود و کارهایشان قصه داشت. در عین حال آثار مستند خیلی قوی هم داشتند. این برچسب مستند اغلب به فیلمهای داستانی ایشان زده میشد، اما نکته عجیب این بود، زمانی که انجمن مستندسازان در خانه سینما تاسیس شد هیچ وقت از ایشان به عنوان یکی از مهمترین مستند سازان ایران دعوتی صورت نگرفت! فقط بعدها در دهه ۷۰ و در خانه سینما تعدادی از فیلمهای بلند داستانی و مستندشان نمایش داده شد.
این بازیگر اضافه کرد: تمام این ماجراها در حالی بود که ایشان وقتی فیلم داستانی میساخت، نوع دکوپاژ و حرکت دوربینها چنان طراحی میشد که انگار مستند است، هنرپیشهها واقعا بازی میکردند و فیلمنامهی از قبل نوشته شده وجود داشت و همه چیز براساس قصه پیش میرفت. با این حال برچسب فیلم مستند به همه کارهایشان زده میشد. البته ایشان فیلم مستند داستانی هم دارد مثل «در کوچه پاییز» که درباره ژازه طباطبایی (مجسمه ساز) است.
وی با اشاره به توانمندی و دانش خسرو سینایی در معماری و هنرهای تجسمی و موسیقی گفت: عجیب است که انگار این همه توانایی در یک نفر برای خیلیها قابل دیدن و درک نبود و آنچه من الان درباره خسرو سینایی میگویم بخاطر ندادن بودجه و نداشتن موقعیت خوب اکران و حتی بیتوجهیها نیست، چرا که ایشان با کمترین امکانات و بودجه هم کار خود را میکرد مثل همین «جزیره رنگین» که پول کل پروژه به اندازه یک روز یک فیلم سینمایی معمولی شد، اما حرف من و تأسف من بابت یک عمر قضاوت نادرستی است که روی کارهای خسرو سینایی شد و باعث گلهمندی بود.
خسرو سینایی 11 مرداد در بیمارستان بر اثر عفونت ریه و کرونا در 80 سالگی درگذشت.