رسیدگی به این پرونده از یکسال پیش با شکایت دختر دانش آموزی بهنام مرجان که مدعی بود از سوی سه پسر ربوده و مورد تعرض قرار گرفته، آغاز شد.
وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: مدتی پیش از طریق اینستاگرام با پسری بهنام سیامک آشنا شدم.پس از چند هفته او به من ابراز علاقه کرد و پیشنهاد ازدواج داد که من به خاطر اینکه در حال تحصیل هستم و سیامک را هم بخوبی نمیشناختم، جواب رد دادم. با این حال سیامک دست بردار نبود و هر روز تلاش میکرد تا بیشتر با من صمیمی شود و وقتی هم دید که من در تصمیمم جدی هستم از من خواست تا یکی از دوستانم را که مورد تأییدم است برای ازدواج به او معرفی کنم. من هم که فکر میکردم سیامک بهدنبال ازدواج و تشکیل خانواده است،یکی از دوستانم بهنام سیما را به او معرفی کردم. فردای آن روز سیامک به همراه دوستش سعید برای دیدن ما به جلوی مدرسهمان آمدند و من و سیما هم سوار خودرویشان شدیم و یک ساعتی باهم چرخیدیم و حرف زدیم بعد هم دوباره جلوی مدرسه پیاده شدیم. همان شب سیامک تماس گرفت و گفت فردا دوباره بهدنبالمان میآید تا سیما را با مادرش آشنا کند و به همین دلیل من هم قبول کردم. روز بعد وقتی سیامک و دوستش آمدند فکر میکردیم قرار است پیش مادر سیامک برویم، اما هنوز مسافت زیادی نرفته بودیم که سیامک و دوستش چاقویی از جیبشان در آوردند و با تهدید ما را به باغی در حوالی قوچ حصار ورامین بردند. پس از آن سیامک با دوست دیگرش بهنام فریبرز تماس گرفت و از او خواست تا خودش را به باغ برساند.
مرجان در حالی که اشک میریخت، ادامه داد: حدود یکساعت بعد فریبرز هم به باغ آمد اما او من را با تهدید شوکر و بدون توجه به التماس هایم مورد تجاوز قرار داد و بعد هم ما را سوار ماشینشان کردند تا به شهر برگردانند اما در میانه راه فریبرز به سیما هم تعرض کرد. من و دوستم حال خیلی بدی داشتیم و من به محض اینکه به خانه رسیدم موضوع را به مادرم گفتم و به پلیس مراجعه کردم اما سیما همچنان سکوت کرده و حاضر به شکایت نیست.
به دنبال اظهارات دختر دانش آموز، 3 متهم پرونده شناسایی و بازداشت شدند اما هر 3 نفر پس از دستگیری اتهامشان را انکار کردند و مدعی شدند شاکی و دوستش با خواست و تمایل خودشان به باغ آمده بودند.
با توجه به مطرح شدن موضوع تجاوز، پرونده به صورت مستقیم به شعبه 7 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و مورد رسیدگی قرار گرفت. در تحقیقات و همچنین از سوی کارشناسان پزشکی قانونی، تعرض به دختر نوجوان تأیید شد و با تکمیل تحقیقات 3 متهم محاکمه شدند.
در جلسه رسیدگی، مرجان که تنها شاکی این پرونده بود، گفت: از قضات میخواهم که برای هر 3 متهم اشد مجازات را در نظر بگیرند. بعد از آن اتفاق وضعیت روحی خوبی ندارم و مدت هاست تحت نظر روانشناس هستم و با مصرف دارو زندگی میکنم. دوستم سیما هم که سکوت کرده حال و روز خوبی ندارد و به لحاظ روحی نابود شده است.
بعد از اظهارات شاکی، هرکدام از متهمان به جایگاه رفتند و به دفاع از خودشان پرداختند.
در ابتدا سیامک 19ساله گفت: وقتی به باغ رفتیم من با فریبرز تماس گرفتم به باغ بیاید اما فکر نمیکردم قصد تجاوز به دختران را داشته باشد.
سعید هم گفت: من برای تفریح همراه سیامک رفته بودم و به پیشنهاد او دخترها را به باغ بردیم اما من به آنها دست نزدم.
پس از آن هم فریبرز 30 ساله ضمن اعتراف به جرم خود در حالی که ابراز پشیمانی میکرد، گفت: همسرم بتازگی وضع حمل کرده و در خانه پدرزنم بود. مدتی بود در خانه تنها بودم. وقتی دوستم با من تماس گرفت و مرا به باغ دعوت کرد به آنجا رفتم و دو دختر نوجوان را دیدم و وسوسه شدم. من مرجان را آزار دادم اما اتهام تعرض به سیما را قبول ندارم.
در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند و فریبرز را به خاطر تجاوز به عنف به اعدام محکوم کردند. سیامک و سعید هم به خاطر فریب و کشاندن 2 دختر نوجوان به باغ هر کدام به 10 سال زندان محکوم شدند.
21 آبان 1403
21 آبان 1403
22 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
09 آبان 1403
10 آبان 1403
10 آبان 1403
23 آبان 1403
23 آبان 1403
08 آبان 1403
08 آبان 1403
08 آبان 1403
09 آبان 1403
09 آبان 1403
09 آبان 1403
مشاهده بیشتر
10 آبان 1403
12 آبان 1403
12 آبان 1403
14 آبان 1403
15 آبان 1403
15 آبان 1403
17 آبان 1403
17 آبان 1403
19 آبان 1403
16 آبان 1403
16 آبان 1403
16 آبان 1403
19 آبان 1403
19 آبان 1403
19 آبان 1403
20 آبان 1403
20 آبان 1403
20 آبان 1403
30 مهر 1403
28 مرداد 1403
05 آبان 1403
21 مهر 1403
18 آبان 1403
30 مهر 1403
27 مرداد 1403
14 تیر 1403
05 آبان 1403
23 مهر 1403
20 آبان 1403
18 آبان 1403
30 مهر 1403
23 مهر 1403
11 آبان 1403
18 آبان 1403
29 شهریور 1403
11 آبان 1403