دختران خراسانى مانند ساير دختران جهان وقتى به خانهٔ شوهر مىروند (خصوصاً در طبقهٔ سوم و متوسط جامعه) با کمال بىصبرى منتظر هستند که هرچه زودتر باردار شوند. هرگاه مدت از ازدواج آنها بگذرد و متوجه گردند که خود يا شوهر آنها عقيم هستند و از داشتن فرزند محروم خواهند بود سخت مضطرب مىشوند و در صدد علاج برمىآيند. زنان فهميده و تحصيل کرده به پزشک متخصص مراجعه مىکنند و ليکن زنان بىسواد و امل و قديمى متوسل به جادو و جَنبل و اعمال خرافى مىگردند و براى باردار شدن به يکى از طرق زير عمل مىکنند:
۱. پوست ختنهٔ اطفال را گرما گرم مىبلعند.
۲. آجيل مشکلگشا نذر مىکنند.
۳. هروقت زائوئى به حمام برود با او به حمام مىروند و از آبى که به سر زائو ريخته باشند چند مشت به سر و سينه و شکم خود مىريزند.
۴. به دباغخانه مىروند و سه بار از روى تغار دباغى مىپرند و در نوبت سوم چند قطره از محلول آب آهک درون تغار مىخورند.
۵. جگر گوسفند نابالغ آسمان نديده را زير پاى خود مىسوزانند.
۶. سه يا چهار دانه نخود خام را در پارچهٔ نازکى مىپيچند و شب موقع خوابيدن در دهانهٔ... خود مىگذارند و عقيده دارند که اگر تا صبح نخودها نيش بزند به زودى باردار خواهند شد.
۷. از مجلس روضهخوانى يک استکان يا يک قاشق پنهانى بهعنوان گرو برمىدارند و نذر مىکنند که اگر بچهدار شدند شش استکان يا شش قاشق بهجاى آن بخرند و به مجلس روضهخوانى رد کنند.
۸. نذر مىکنند که اگر صاحب اولاد شوند سه تا هفت سال موى سر فرزند خود را کوتاه نکنند و پس از پايان اين مدت، هموزن موى سر فرزند خود طلا يا نقره بخرند و به نزديکترين امامزاده تقديم کنند.
۹. روز پنجشنبه به نيت داشتن فرزند روزه مىگيرند و يا دهن روزه بالاى گنبد امامزادهٔ شهر مىروند و چند ساقه علف از لاى آجرهاى روى گنبد مىکَنَند. اول غروب علفها را دم مىکنند و با آن روزهٔ خود را باز مىکنند و همان شب به نيت باردار شدن با شوهر خود همبستر مىشوند.
۱۰. اگر زنى ضامنش کج باشد (يعنى نحرافات رحمى ـ Deviations uterines داشته باشد) براى حامله شدن سه روز پىدر پى روى زمين مىنشيند و پاهاى خود را از دو طرف دراز مىکند. بعد انگشتانهاى ميان دو پا و در محاذات زانوان خويش قرار مىدهد. آنوقت سر خود را به طرف زمين خم مىکند و مىکوشد که با دهان خود انگشتانه را از زمين بردارد. هرگاه بتواند در يکى از اين سه روز موفق به برداشتن انگشتانه با دهان خود بشود حتماً حامله خواهد شد و ليکن اگر در سه روز اول موفق به برداشتن انگشتانه نشد سه روز ديگر قبل از صرف صبحانه دو عدد پياز درسته، محکم به دو کشالهٔ ران خود مىبندد و با همان حال تمرين فوق را مجدداً تکرار مىکند و نيم ساعت بعد پيازها را ور مىاندازد و عقيده دارد که اين بار حتماً حامله خواهد شد.
۱۱. اگر هيچيک از عمليات فوق مؤثر واقع نشد قدرى پيهگُرده ـ مقصود چربى روى قلوهٔ گوسفند است را در ظرفى ريخته روى آتش نگاه مىدارند تا آب شود. بعد مقدارى پشم شتر را مىشويند و با کمال دقت تيت مىکنند يعنى صوفها و موهاى ريز آنرا از هم جدا مىسازند و کثافات آنرا مىگيرند. آنوقت پشمها را بهصورت گلولهٔ کوچکى در مىآورند و نخى هم از وسط آن مىگذرانند، پس از آن سرنخ را بهدست مىگيرند و گلوله ار در پيه مذاب مىاندازند و چند بار به راست و چپ مىغلتانند تا خوب به روغن پيه آغشته شود. بعد آنرا در ظرف ديگرى در مجاورت هواى آزاد قرار مىدهند تا پيه منجمد شود و ذرات گلوله بههم بچسبد. سپس گلوله را به همان حال در دهانهٔ مهيل قرار مىدهند و مراقبت مىکنند که نخ از دهانهٔ مهيل بيرون بماند تا هنگام خارج کردن گلوله زحمتى ايجاد نگردد (گاهى گلولهٔ آغشته به روغن پيه را بهجاى مهيل در مقصد مىگذارند). اين عمل ار از روز چهارم قاعدگى شروع مىکنند و سه روز متوالى يعنى تا هفتم که مىخواهند به حمام بروند ادامه مىدهند و عقيده دارند که هر زن عقيمى به اين طريق عمل کند حامله خواهد شد.
۱۲. اگر زنى بهعلت گَزَهْ ور داشتن رحم (يعنى التهاب مخاط رحم يا ـ Endometrite) باردار نشود يک کرسى وارونه روى زمين مىگذارند و زن را تا کمر لخت کرده روى قيدهاى کرسى مىنشانند. بعد دو يا سه مثقال کلچه کلاغ (kol?q ـ kolĉa ـ نوعى گياه صحرائى است که مصرف داروئى دارد) را با نيم سير دنبه مخلوط مىکنند و در هاونى مىکوبند و مخلوط کوبيده را در مقدار کمى شير مىريزند و مىجوشانند. همينکه شير به جوش آمد ظرف آنرا در زير پاى زن در کف کرسى مىگذارند و مجدداً شير را حرارت مىدهند. زن لحافى دور خود مىپيچد و به وسط کرسى نزديک مىشود و پاها خود را از دو طرف کاملاً باز مىکند و در حدود يک ربع ساعت به همان حال مىماند تا بُخُور شير در رحم او خوب تأثير کن. اين عمل را روز ششم قاعدگى يعنى يک روز قبل از آنکه بخواهند به حمام بروند انجام مىدهند. پس از آنکه بهقدر کافى بخور شير به رحم زن تأثير کرد او را با همان لحافى که دور او پيچيدهاند در رختخوابى مىخوابانند تا عرق بدن او خشک شود. آنوقت تفالههاى ?کلچه کلاغ? را که با شير غليظ و چربى پيه مخلوط شده و در ته ظرف باقى مانده است گرما گرم زير ناف او مىمالند. ظهر هم براى او کاچى مىپزند و ليکن در موقع تهيهٔ کاچى علاوه بر مواد لازم عادي، نيم سير شکر سرخ و نيم سير ?گزانگبين خونساري? و نيم سير ?گزانگبين علفي? نيز با هم مخلوط مىکنند و در مقدارى آب مىجوشانند و شيرهٔ آنرا در کاچى مىريزند. فردا اين اعمال را يکبار ديگر تکرار مىکنند و سپس زن را به حمام مىبرند و معتقد هستند که آن روز به زودى حامله خواهد شد.
اگر زنى فقط يک شکم زائيده باشد و ديگر حامله نشود مىگويند چل روى او افتاده و بايد چلّهبرى کند. براى انجام عمل چلهبرى ابتدا زن از روى جسد يک حيوان مرده (معمولاً يک موش يا يک کلاغ يا يک گربهٔ مرده) رد مىشود. اگر چله او بريده نشد اندکى آب غسل مرده به خورد او مىدهند يا او را از زير سنگ غُسُلْ خَنَهْ ـ xana ـ qosol= غسالخانه، مردهشوى خانه رد مىکنند. اگر باز هم چله او بريده نشد هروقت زائوئى به حمام برود او را نيز به حمام مىبرند و روبهروى زائو مىنشانند بعد چهل مشت آب از خزانهٔ حمام برمىدارد و در ظرفى ريخته در کنار او و زن زائو مىگذارند. آنوقت زن عقيم سر خود را به سر زائو نزديک مىکند و شانه و قيچى او را در بالاى سر خود و زائو نگاه مىدارند بهنحوى که شکم طفل رو به زمين و پشت او به هوا باشد. در اين موقع يکى از زنان ظرف آبى را که قبلاً از خزانهٔ حمام پر کردهاند از بالا به پشت نوزاد مىريزد. آب ابتدا به پشت بچه و سپس روى شانه و قيچى زائو و از آنجا روى سر زائو و زن عقيم مىريزد. به اين طريق چلهٔ زن بريده مىشود و عقيده دارند که آن زن به زودى آبستن خواهد شد.
اگر باز هم چلهٔ زنى به طريق فوق بريده نشد يک روز که زن به حمام مىرود اقوام يا دوستان او پنهانى بدون آنکه آن زن متوجه شود مقدارى آب از چهار گوشهٔ حمام با جمع مىکنند و بهطور ناگهانى بر سر و روى او مىپاشند و معتقد هستند که آن زن از وحشت آبهاى کثيف تکان مىخورد و چله او بريده مىشود.
گاهى بهعکس زنانى هستند که بهعلت بيمارى يا ضعف مزاج يا داشتن اولاد فراوان يا فقر و تنگدستى و نداشتن وسيلهٔ معاش مىکوشند که از حامله شدن خود جلوگيرى کنند و يا اگر حامله شدند در صدد برمىآيند که طفل خود را پيش از ولادت سقط کنند. به اين جهت دست به اعمال بسيار زشت و خطرناک مىزنند.
براى آنکه زنى حامله نشود اقوام و کسان او پنهانى مقدارى سُمّ قاطر را با کمى استخوان مرده مخلوط کرده خوب مىکوبند و در غذاى او مىريزند تا بخورد و معتقد هستند که به اين آن زن تا عمر دارد ديگر حامله نخواهد شد.
و ليکن براى سقط جنين به يکى از طرق زير عمل مىکنند:
۱. سه روز متوالى ناشتا آب زرشک مىخورند.
۲. جعفرى را مىکوبند و عصارهٔ آنرا سه روز پىدرپى قبل از صرف صبحانه سر مىکشند.
۳. سه روز متوالى روزى يک مثقال زعفران را در آب حل کرده مىخورند٭
۴. پوست پياز و روناس را با اندکى آب در ظرفى مىجوشانند و شربت آنرا سه روز پشت سر هم ناشتا مىخورند.
۵. پر مرغ يا ريشهٔ نهال خرما را در رحم خود فرو مىکنند و آنرا چند بار در رخم مىچرخانند تا رحم تحريک شود و موجب سقط جنين گردد.
۶. چند مثقال زئير٭ در مقدارى آب ريخته مدتى مىجوشانند و عصارهٔ غليظ آنرا روى پارچهاى تُنُکْ مىکنند و زير شکم زن حامله مىبندند.
۷. اگر هيچيک از اعمال فوق مؤثر واقع نشد ريشهٔ درخت شاهتوت را مىجوشانند و شيرهٔ آنرا سه روز متوالى مىخورند و عقيده دارند که در اينصورت سقط جنين حتمى است
٭ براى اطلاع بر عواقب وخيم اين نوع معالجات عاميانه به خبر زير که از روزنامهٔ کيهان شمارهٔ ۶۷۳۶ دوشنبه ۲۷ دىماه ۱۳۴۴ نقل شده است توجه کنيد:
زنى براى سقط جنين زعفران خورد و در حالىکه بهشدت قهقهه مىزد در بيمارستان مشهد جان سپرد. وى که ليلى نام داشت و ساکن قريهٔ ابوالخير مشهد بود حامله شد و چون شوهر نکرده بود خواست سقط جنين کند و براى انجام مقصود خود مقدار زيادى زعفران خورد. پس از خوردن زعفران حالت خندهٔ شديد به ليلى دست داد بهطورى که حال او وخيم شده و کسانش او را به بيمارستان مشهد مننتقل کردند. بر اثر خنده شديد و فشار ناشى از آن به معده ليلى سقط جنين کرد و آنقدر قهقهه زد تا مُرد.
٭ زلير (Zelir)= گلبرگهاى گياهى به همين نام داراى گلهاى زرد شبيه به گل اقاقيا اما قدرى درشتتر، که در صنعت قالىبافى براى تهيهٔ رنگ زرد و گل شکري از آن استفاده مىکنند.
همانطور که بعضى از زنان در سقط جنين مىکوشند، عدهٔ ديگرى نيز هستند که برعکس در حفظ جنين سعى کامل دارند خواه از آن سبب که مادر هستند و به حکم غريزه فرزند خويش را دوست دارند و خواه از آن جهت که از خداوند و جزاى روز قيامت مىترسند. بنابراين براى جلوگيرى از سقط جنين نيز اعمال ديگرى در خراسان مرسوم است که هريک بهجاى خود جالب و شنيدنى است و ما ذيلاً به ذکر آنها مىپردازيم:
هرگاه زن آبستنى بهعلت برداشتن بار سنگين يا بر اثر هول و تکان شديد و يا بهسبب سقوط از پلکان و نظاير آن مبتلا به درد کمر و خونريزى شود و سقط جنين او را تهديد کند فوراً کمر او را با روغن بليسان ـ Beleysân مقصود روغن بلسان مکى است چرب مىکنند، پس از آن مقدارى آهک برداشته دو بار در آب مىشويند و با سفيدهٔ تخممرغ مخلوط مىکنند و به کمر او مىچسبانند. اگر اين عمل نتيجه نداد و خونريزى شديدتر شد اندکى زعفران را مىسايند و چند قطره آب روى آن مىريزند و محول بهدست آمده را به دور کمر زن بيمار مىمالند قدرى از آن نيز در گودى ناف او مىريزند. پس از انجام اين عمل يک شيشه گلاب در ظرفى خالى مىکنند و روى آتش مىگذارند وقتى گلاب به جوش آمد حولهاى در آن فرو مىبرند همينکه خيس خورد حوله را در مىآورند و مىچلانند و گرما گرم به دور کمر زن بيمار مىگذارند و به اصطلاح کمر و پهلو و شکم بيمار را با گلاب جوشيده کمپرس مىکنند.
اگر باز هم خونريزى قطع نشد عقيده دارند که علت آن وجود بچهخوره ـ به زبان فرانسه (Môle hydatiforme) در شکم زن حامله است. در اينصورت مقدارى سياهدانه را با نبات مىکوبند و سه روز متوالى ناشتا به او مىدهند بخورد تا بچهخوره بيفتد.
طريقهٔ ديگر براى جلوگيرى از سقط جننى اين است که يک کلاف نخ پنبهاى سفيد و يک کلاف نخ پنبهاى آبى رنگ تهيه مىکنند. آنگاه دو نخ را به هم مىتابند و در حين تافتن دو نخ بههم، هفت آيه از سورهٔ يس٭ مىخونند و به آخر هر آيه در کلمهٔ ياسين را مىافزايند و هربار که به کلمهٔ مبين مىرسند به نخ دو رنگ فوت مىکنند. سپس نخ را از چنبر قفلى مىگذرانند و قفل را با همان نخ به کمر زن حامله مىبندند و معتقد هستند که به اين طريق ديگر آن زن بچه سقط نخواهد شد.
هرگاه بستن قفل به کمر زن مؤثر واقع نشد و خونريزى ادامه يافت مقدارى حلواى نشاسته٭ مىپزند و يک عدد قرص کمر٭ هم مىسايند و روى حلوا مىپاشند و به او مىدهند بخورد و معتقد هستند که با اين عمل جلوگيرى از سقط جنين حتمى است.
٭ آيههاى ۵۸ و ۴۴ و ۴۸ و ۷۷و ۱۶ و ۲۳ و ۵۸ (رک: به فصل آشها و غذاهاى نذرى حاشيهٔ مربوط به آش اماج کماج).
٭ براى درست کردن حلواى نشاسته اندکى نشاسته را در آ« مىريزند و با قاشق هم مىزنند. بعد مايع را در گوشهاى مىگذارند تا آرام بگيرد و نشاسته تهنشين شود. آنوقت آب روى نشاسته را خالى مىکنند و نشاستهٔ ته ظرف را با اندکى روغن در ظرف ديگرى مىريزند و قدرى زعفران و گلاب و نبات هم به آن مىافزايند و مانند حلواى معمولى روى آتش مىگذارند و سرخ مىکنند و از آن حلوا مىسازند.
٭ ميوهٔ درختى از نوع بلاد هندي که پوست آن قهوهاى رنگ و مغز آن مانند نارگيل سفيد است و دو نوع دارد: قوس نر و قوس ماده. قوس نر کوچکتر است و قرص ماده بزرگتر. هر دو نوع قرص مدور و قطر دايرهٔ آنها بين ۴ تا ۷ سانتىمتر مىباشد. قرص کمر در تداوى بهعنوان داروى تقويت بهکار مىرود و مخصوصاً زنان براى قوت بخشيدن به کمر زائو يا زن آبستن از آن استفاده مىکنند.