آنان که از لابه‌لاى صفحات متن مقدس اوستا، آشکار مى‌گردد و مردم عهد اوستا، مليتى با خصوصيت برجسته مذهبى بوده‌اند آيات و پيام‌هاى يشت‌ها و گاتاها دال بر آن است که اين مردم سخت پايبند اصول اخلاقى بوده و راستى در گفتار و پندار و کردار و خوش پيمانى زيبنده‌ترين خصائل آنان بوده است. اصلى‌ترين و اساسى‌ترين سؤالى که ما بايد جوابى روشن و مستدل براى آن بيابيم، مشخص نمودن هويت کامل دو دسته است. نخست کسانى که مبادرت به سرايش سروده‌ها و پيام‌هاى مقدس نموده‌اند، دوم آنان که تن به اين نداها نداده و بناى ستيزه و نبرد را با دستهٔ اول نهادند. چنين به‌نظر مى‌رسد که اساساً دستهٔ دوم که از در کينه‌جوئى و جنگ با دستهٔ نخستين برآمدند، از قبائل، و طوايف ديگرى بوده و هيچ‌گونه رابطهٔ ملى و قومى و نژادى با آنان نداشته‌اند. اين دستهٔ دوم بدون شک از سکنهٔ بومى بوده‌اند؛ زيرا حتى قبل از ظهور زرتشت و آن زمان که توافق مذهبى بين ايرانيان و هنديان وجود داشته و اينان داراى خدايان يکسان بوده و مراسمى يک‌جور و قربانى‌هائى همسان يکديگر داشته‌اند. اين دسته دوم يا سکنهٔ بومى بوده‌اند؛ زيرا حتى قبل از ظهور زرتشت و آن زمان که توافق مذهبى بين ايرانيان و هنديان وجود داشته و اينان داراى خدايان يک‌سان بوده و مراسمى يک‌جور و قربانى‌هائى همسان يکديگر داشته‌اند. اين دسته دوم با سکنهٔ بومى داراى معتقدات و آداب و رسومى سواى دستهٔ نخستين بوده‌اند.

ظهور زرتشت و تأثیر آن بر ایرانیان

زمانى که ايرانيان با ظهور زرتشت و اصلاحات پيشنهادى وى مواجه شده و به دو دستهٔ متخاصم موافق و مخالف تقسيم شده و جنگ با شدت هر چه تمام‌تر بين آنان درگرفت، علائقى که از قديم بين آنان وجود داشت نه تنها گسسته نشد، بلکه تنگ‌تر و پيوسته‌تر گرديد. طوايفى که مبانى اخلاقى و اجتماعى زرتشت را پذيرفته و خواهان زندگى کشاورزى و گله‌دارى و زندگى ثابت گرديده بودند، بر ضد شکارورزان و هواداران زندگى بدوى و خانه بردوشي، با يکديگر اتحاد همه جانبه‌اى برقرار نمودند.


ايرانيان نه تنها خود را از طرفداران آئين مزديسنا دانسته و زرتشت را پيام‌آور تنها خداى خود اهورامزدا مى‌دانستند، بلکه آنان هم‌چنين خود را از يک نژاد و از يک خون دانسته و معتقد بودند که اجداد و نياکان آنان نيز از يک طايفه و نژاد به نام آرين Arian بوده‌اند. چنين به‌نظر مى‌رسد که اين نام دلالت بر نژادى مى‌نمايد که نجيب، شريف، درست‌ کردار و راست پيمان باشند. آريائيان را عقيده بر اين بود، که تمامى صفات پسنديده از قبيل راستي، درستي، نجابت، شجاعت و نيک‌ پيمانى ويژهٔ آنان بوده و تمام نيکى‌ها ارث نياکان آنان است. و برعکس صفات نکوهيده و ناپسند را از آنان بيگانگان دانسته و آنان را دشمن مى‌داشتند.


در اوستا نيز سرزمين آنان به نام آرياناويج ـ Aryanavaeja که به معناى جايگاه آريائيان و به منزلهٔ اقامتگاه اصلى و منزلگاه ويژهٔ ايرانيان است، نام برده شده است. استرابو نيز داراى چنين عقيده‌اى است. وى ايالات خاورى ايران را نخستين سکونت‌گاه و اولين منزلگاه و موطن آريائيان خوانده است. به‌علاوه از زمان‌هاى دور تاکنون به سرزمين آريائيان که شامل همان جايگاه نخستين آنان است، ايران که همان لفظ تعبير شکل يافتهٔ اران است، اطلاق مى‌شود. هرودوت نيز عقيده بر باستانى بودن اين نام داشته و معتقد است که از ايام بسيار دور ساکنين ايران حاليه را، آرين خوانده‌اند. هرودوت عقيده دارد که آرين تنها بر يک يا دو قوم مثل مادها دلالت نکرده و شامل کليهٔ اقوام و طوايفى است که از آسياى مرکزى به‌سوى هند ـ ايران حرکت نموده و جايگزين گشته‌اند.


البته ملل اوستا، در کهن‌ترين متن مقدس يعنى گاتاها به نام آرين، ناميده نشده‌اند؛ ولى اين عدم ذکر را دليل آن است که دورهٔ نخستين ظهور زرتشت، عصر مبارزات مذهبى و اقتصادى بوده و عنصر مليت و نژاد در درجهٔ دوم قرار داشته است. از سوى ديگر اين عدم وجود آرين را در گاتاها نمى‌توان چنين توجيه نمود که ايرانيان با اين نام ناآشنا بوده‌اند؛ زيرا دلايل فراوان در دست است که اين نام از قوم ايرانى و هندى و اروپائى کهن‌تر بوده و ايرانيان نام خويش را از همين واژه آرين باستاني، دريافت نموده‌اند در ريگ ودانيز هنديان به نام آريا خوانده شده و ضمن تشريح جنگ‌هاى آنان با قبايل تيره‌پوست بومي، آريان‌ نژادان را متمايز ساخته است. بر اثر مبارزات پى‌گير و مداوم با همين دشمنان بومى يا داس‌ها، آريائيان هندى پيش رفته و کم‌کم جلگه‌هاى حاصلخيز پنجاب را تصرف نمودند. بنابراين چنين هويدا مى‌گردد، که از ديرباز و قبل از آنکه اين مهاجرين هند ـ ايرانى و اروپائى از يکديگر جدا شده و در سرزمين‌هاى جديدى سکونت نمايند، به يک نام عمومى و کلى آريائى خوانده مى‌شده‌اند. زيرا ما داراى مدارک و نشانه‌هاى روشنى هستيم که قدمت کهن نام و نژاد آريائيان را قبل از تقسيم‌بندى و سکونت گزيدن آنان در هند و ايران، آشکار مى‌سازد. پس از آنکه آريائيان به دسته‌‌هاى متعددى مثل هندو و ايرانى تقسيم شدند. عادات و رسوم خاص خود را به دور نريختند، بلکه عادات و اسامى خاص خود را در زندگى و دوران جديد عمر نژادى خويش نيز وارد ساختند.