ختنه کردن اطفال يکى از آداب و رسوم بسيار قديمى است که قبل از پيدايش دين يهود نزد بعضى اقوام وجود داشته و نوعى قربانى محسوب مىشده است. اقوام سامى و زنگيان پس از تولد طفل غلاف نرم يا زائده نوک آلت تناسلى پسر و دختر را قطع کرده تقديم خدايان توليد نسل مىکردهاند. مذهب مسيح اين رسم را رها کرد و غسل تعميد را که ريشه و مبداء زرتشتى داشت جايگزين آن نمود.٭ پس از ظهور پيغمبر اسلام (ص) ختنهٔ دختران نزد مسلمانان منسوخ شد و ليکن طبق دستور قرآن کريم و شريعت اسلام و به پيروى از سنتى که حضرت ابراهيم برقرار کرده بود٭ ختنهٔ پسران جزء فرايض دينى گرديد.
ختنه کردن اطفال يکى از آداب و رسوم بسيار قديمى است که قبل از پيدايش دين يهود نزد بعضى اقوام وجود داشته و نوعى قربانى محسوب مىشده است. اقوام سامى و زنگيان پس از تولد طفل غلاف نرم يا زائده نوک آلت تناسلى پسر و دختر را قطع کرده تقديم خدايان توليد نسل مىکردهاند. مذهب مسيح اين رسم را رها کرد و غسل تعميد را که ريشه و مبداء زرتشتى داشت جايگزين آن نمود.٭ پس از ظهور پيغمبر اسلام (ص) ختنهٔ دختران نزد مسلمانان منسوخ شد و ليکن طبق دستور قرآن کريم و شريعت اسلام و به پيروى از سنتى که حضرت ابراهيم برقرار کرده بود٭٭ ختنهٔ پسران جزءِ فرايض دينى گرديد.
٭رک: حيات روزانهٔ مسلمانان در قرون وسطي تأليف على مظاهرى از انتشارات کتابفروشى Hachette پارس ۱۹۵۱ چاپ شانزدهم صفحهٔ ۴۷ سطر ۲۹ و ۳۰.
٭٭ اول زنى را که ختنه کردند هاجر مادر اسمعيل بود که ساره مادر اسحق از روى غضب او را ختنه کرد و باعث زيادتى خوبى او شد از آن روز سنت جارى شد که زنان را ختنه کنند (حليةالمتقين، چاپ افست، تهران، کتابفروشى محمد على علمى ۱۳۷۱ قمري).
از آنجا که عمل ختنه هم سنت قديمى و هم فريضهٔ دينى است انجام آن نزد مسلمانان با مراسم باشکوه و مجلس سور و سرور همراه است و چنانکه خوانندگان مىدانند اين مجلس را مجلس ختنه سوران مىخوانند.٭
٭ بعضى از عوام جشن ختنهسوران فرزند خود را بسيار مفصلتر و باشکوهتر از حد معمول مىگيرند زيرا فکر مىکنند که ممکن است موقع دامادى پسر خود زنده نباشند و آرزوى ديدن جشن دامادى او را با خود به گور ببرند.
در خراسان بچه را سه يا هفت روز پس از تولد ختنه مىکنند در اينصورت مجلس ختنهسوران طفل ساده برگزار مىشود. ولى اگر ختنه از روز هفتم بگذرد بچه را در پنج سالگى يا هفت سالگى ختنه مىکنند و در اينصورت مجلس ختنهسوران او مفصل و باشکوه تمام برگزار مىشود.
مراسم ختنه به اين طريق انجام مىشود که روزى را معين کرده عدهاى از دوستان و خويشان و پيوندان را دعوت مىکنند. صبح همان روز بچه را با چند نفر از اقوام نزديک و يک دسته مطرب به حمام مىفرستند٭٭ در سر بينهٔ حمام سپند دود مىکنند و کندر و بخور مىسوزانند.
٭٭در روستاها رسم است که بچه را با ساز و دهل به حمام مىبرند و تا وقتى بچه در حمام باشد نوازندگان دهاتى با آلات موسيقى مخصوص به خود از قبيل دهل و دوساز در جلو حمام يا در سربينه نواهاى خوش مىنوازند و مىرقصند.
وقتى بچه از حمام بيرون آمد جامهٔ نو به او مىپوشانند در حينى که لباس به تن بچه مىکنند حمامى سپند در آتش مىريزد و سينى را دور سر بچه مىگرداند. خويشان طفل مبلغى به نام سپنجى در سينى حمامى مىريزند و بچه را از حمام بيرون مىآورند و با هلهله و شادى به خانه مىبرند.***
*** در دهات، اسبى را از فرق سر تا دم او با چارقدهاى سرخ ريشهدار مىآرايند و سپس بچه را بر اسب نشانيده در ميان نواى ساز و دهل به خانه مىبرند.
در خانه رختخواب سرخرنگ تميز و نوى روى زمين پهن مىکنند و طفل را در آن مىخوابانند. مطربها مرتباً مىزنند و مىرقصند.
بعدازظهر وقتى مهمانها جمع شدند دلاک مىآيد و آمادهٔ کار مىشود. سپند در آتش مىريزند و شادى مىکنند. دلاک در ميان هياهوى جمع به اتاق مهمانخانه وارد مىشود و در کنار طفل مىنشيند و سعى مىکند که تيغ دلاکى خود را از نظر او پنهان کند. پدر و مادر و اقوام طفل او را دلدارى مىدهند و سعى مىکنند که با سخنان محبتآميز ترس را از دل او بيرون کنند. دلاک يک نى زرد از کيسهٔ دلاکى خود بيرون مىآورد و آنرا از طول به دو قسمت مىکند بعد نيمى از آنرا برمىدارد و شکافى عمودى به طول ۵ يا ۶ سانتىمتر در آن ايجاد مىکند و نى را از قسمت پائين شکاف در لاى انگشتان خود مىفشارد تا نى دهان باز کند. بعد براى انجام عمل ختنه به طفل نزديک مىشود. در اين موقع کريب٭ و يکى دو تن از اقوام و کسان طفل دست و پاى او را محکم مىگيرند و در عين حال سعى مىکنند که با بيان محبتآميز و وعدههاى شيرين و فريبنده طفل را آرام سازند.
٭ در خراسان هر پدرى در موقع ختنه کردن فرزند خود يکى از دوستان بسيار نزديک و سپس خود را انتخاب و از او خواهش مىکند که هنام عمل ختنه دست و پاى طفل را بگيرد و بهجاى او از فرزند خود مراقبت کند. اين شخص کريب خوانده مىشود و گاهى همهگونه خدمت را در مجلس ختنهسوران به عهده مىگيرد. بعدها اين شخص در خانوادهٔ طفل به نام عموجان خوانده مىشود و اطاعت از او و احترام به او بر طفل واجب مىگردد.
دلاک پيش مىرود و پوست نوک آلت بچه را با نوک انگشتان به طرف خود مىکشد و آنرا در دهانهٔ نى قرار مىدهد. همينکه پوست آلت کاملاً در شکاف نى افتاد انگشتان خود را از بيخ شکاف برمىدارد تا شکاف نى جمع شود و پوست نوک آلت را محکم در خود بگيرد آنگاه تيغ دلاکى را از جيب يا کيف خود بيرون آورده با سرعت و چالاکى خاص غلاف نرم را از بالاى شکاف مىبرد و در بشقاب يا ظرفى که در کنار رختخواب طفل گذاشتهاند مىاندازد. بعد تخممرغى را شکسته در ماهىتابه مىريزد و ماهىتابه را روى آتش مىگذارد تا سفيده و زردهٔ تخممرغ بسوزد و روغن پس بدهد آنوقت با همان تخممرغ سوخته زخم بچه را چرب مىکند و براى بند آمدن خون نيز مقدارى پنبهٔ رسمى (مقصود پنبهٔ معمولى و استريليزه نشده است) مىسوزاند و بر سر آلت طفل مىگذارد و براى آنکه زخم طفل با لباس يا رختخواب او تماس پيدا نکند يک پيالهٔ چينى هم وارونه روى آلت او قرار مىدهد.
در اين موقع مادر طفل پاهاى خود را برهنه مىکند و کف هر دو پا را در آب سرد مىگذارد تا هم جگر بچه خنک شود و هم خودش از حال نرود در عين حال مرتباً آيهٔ اَلّاتَزِرُ و ازِرَةْ وِزْرَ اُخرى (سوره نجم آيهٔ ۳۷ ـ اين آيه را هنگام حمله زنبور يا سگ مىخوانند تا از گزند اين دو جانور مصون بمانند) را زير لب زمزمه مىکند تا صبر و قرار او نيز زياد شود.
در طول مدت عمل ختنه، چند نوازنده و خواننده نغمههاى دلپذير محلى مىنوازند و اشعار طربانگيز مىخوانند و همينکه عمل ختنه به پايان رسيد شور و نغمه خود را زياد مىکنند و نواهاى دلانگيزتر مىخوانند. اين نوازندگان در دهات عموماً از سه تن تشکيل مىشوند و آنها را دهلي مىنامند يکى از آنها دو تار و ديگرى دهل و سومى سرنا مىنوازد و معمولاً همان کسى که دوتار مىزند خوانندگى هم مىکند. اشعارى که در جشن ختنهسورا يا جشنهاى ديگرى نظير آن خوانده مىشود به شعر پاى داريهگى معروف هستند. اين اشعار يا مضمون عاشقانه دارند و يا مضمون اجتماعى و انتقادى در هر حال عموماً طربانگيز و شيرين هستند و بدون توجه به موضوع پشت سر هم يا به قول خراسانىها رد به رد خوانده مىشوند. از جمله اشعار و تصانيفى که در مجالس ختنهسوران خوانده مىشوند يکى شعر مرد غريبم گل پنبه و ديگر لي... جيگى جيگى نهنهى خانم را مىتوان نام برد. اشعار مذکور با آهنگ خاص همراه با دوتار يا دايره خوانده مىشود و متن آنها اين است.