مناسبات دو کشور طى سال‌هاى اخير داراى فراز و نشيب‌هاى فراوانى بوده است؛ ولى به دليل اهميت و نيازى که دو طرف نسبت به حفظ روابط حسنه با يکديگر داشته‌اند، سبب گرديده که زمامداران دو کشور همواره در جهت حل مشکلات و از ميان برداشتن عوامل بحران‌زا گام بردارند.

انتظار مى‌رود حرکت تازه به سوى بهبود و تقويت روابط ميان دو کشور که با روى کار آمدن ساليناس و در پيش گرفتن سياست‌هاى منطقه‌اى و بين‌المللى هماهنگ‌ترى با آمريکا و نيز تفکر تازه حکومت آمريکا در قبال مکزيک آغاز گرديده، به نحو مطلوبى پيش برود.

روابط مکزيک با آمريکا

سياست خارجى مکزيک به دليل هم مرزى با ايالات متحده، تحت‌الشعاع اين امر قرار گرفته است. پس از جنگ مکزيک بين دو کشور و انعقاد موافقتنامه صلح گوادالويه هيدالکو در سال ۱۹۴۸، آمريکا، مالک تگزاس شناخته شد و نواحى ديگر در شمال غربى مکزيک و شمال رود ريوگرانده از جمله نيومکزيکو و آريزونا به آمريکا واگذار گرديد. همچنين آمريکا متعهد شد ۱۵ ميليون دلار به مکزيک بپردازد.


با پيدا شدن نفت در مکزيک در اوايل قرن بيستم و نياز فراوان آمريکا به اين ماده حياتي، ايالات متحده توجه بيشترى به روابط خود با مکزيک نشان داد و روابط دو کشور توسعه قابل توجهى يافت و متعاقب آن در سال ۱۹۴۲ يک قرارداد تجارى مهم با آمريکا منعقد شد که در تحکيم هر چه بيشتر روابط اقتصادى موثر بود.


در سال ۱۹۷۷، رئيس جمهور وقت مکزيک پورتيلو از آمريکا ديدن کرد و اولين قرارداد تجارى ميان دو کشور پس از ۱۹۴۲ و بعد از بحران نسبى بر سر مسئله کوبا، منعقد شد و در همين رابطه روابط با آمريکا توسعه فراوان يافت.


در فوريه ۱۹۸۵، روابط مکزيک با آمريکا به دليل قتل يکى از مسئولين اداره مبارزه با مواد مخدر آمريکا در مکزيک توسط قاچاقچيان مکزيک به سردى گرائيد. در سال ۱۹۸۶، روابط دو کشور همچنان متشنج باقى ماند و بويژه دليل عدم موفقيت در حل مسئله مهاجران غيرقانونى مکزيک به آمريکا و ناتوانى مکزيک به کنترل قاچاق مواد مخدر.


در فوريه ۱۹۸۹، آمريکا و مکزيک يک موافقتنامه همکارى جهت مبارزه با قاچاق مواد مخدر و دستگيرى قاچاقچيان امضا نمودند و از آوريل اين سال به بعد، روابط دو کشور رو به بهبود نهاد.


مکزيک در ميان کشورهاى آمريکاى لاتين، اهميت بالايى را در طرح و برنامه‌هاى اقتصادى و سياسى آمريکا دارا بوده است. علت آن را مى‌توان به شرح ذيل خلاصه کرد:


- همسايگى و بيش از ۳ هزار کيلومتر مرز مشترک.


- نفوذ و قدرت مکزيک در منطقه و آمريکاى لاتين به طور کلى.


- شريک تجارى مهم در تامين نفت آمريکا و بازار مناسب و پر رونقى براى کالاهاى آمريکايى.


- تردد و ورود غيرمحاز مکزيکى‌هاى جوياى کار به آمريکا.


- قاچاق مواد مخدر از طريق مکزيک به امريکا.


در دوران زمامدارى ميگل دلا مادريد که از سال ۱۹۸۲ آغاز و در اواخر سال ۱۹۸۸ به پايان رسيد، مناسبات آمريکا و مکزيک همواره دچار نوسان بود. چون مکزيک سعى نمود در مسائل منطقه‌اى و بين‌المللى استقلال عمل بيشترى از خود نشان دهد. اين کشور ضمن پافشارى بر مواضع شرقى خويش، اقداماتى نيز براى بهبود روابط و همکارى بيشتر با شوروى و بلوک شرق به عمل آورد.


در خلال زمامدارى دلامادريد، مکزيک تلاش‌هاى فراوانى به عمل آورد تا بازار يک قطبى آمريکا در اين کشور شکسته شود و کشورهاى اروپايى و ژاپن تا حدى جايگزين آمرکيا بشوند و اقدامات مفيدى در اين زمينه صورت گرفت.


در مقابل آمريکا نيز از اهرم‌هاى قدرت خود بر عليه مکزيک استفاده نمود؛ از جمله سناى آمريکا طرح اخراج بيش از ۴ ميليون نفر کارگران مکزيکى که به طور غيرقانوين در آمريکا مشغول به کارند و يکى از صنايع بزرگ درآمد ارزى مکزيک محسوب مى‌شوند، را مطرح نمود. آمريکا همچنين با کمک احزاب راستگراى مکزيک، تبليغت وسيعى را مبنى بر ارسال مواد مخدر از مرزهاى مکزيک به آمريکا و يا نقض دموکراسى دولت مکزيک به راه انداخت.


تشنجات در روابط آمريکا و مکزيک تا آن حد تشديد گرديد که رؤساى جمهور دو کشور ناچار شدند براى حل مشکلات فى‌مابين ۵ بار با يکديگر ملاقات و از بحرانى‌تر شدن مناسبات جلوگيرى به عمل آورند.


با انتصاب و روى کار آمدن ساليناس دگورتارى به عنوان رئيس جمهور جديد مکزيک در اواخر ۱۹۸۸ و اعلام سياست‌هايى در راستاى حل عوامل بحران را در روابط دو کشور و همکارى‌هاى گسترده سياسى و اقتصادى با آمريکا و همچنين سفر وى به آمريکا و ديدار با بوش رئيس جمهور وقت اين کشور، روابط دو کشور رو به بهبودى گذاشت. در نتيجه حکومت بوش تصميم به کمک‌هاى بيشتر به ساليناس براى انجام سياست‌هاى جديد اقتصادى و منطقه‌اى اعلام شده و حل مسئله مهم بدهى‌هاى خارجى مکزيک نمود که از جمله پرداخت وام‌هاى کلان توسط بانک‌هاى آمريکايى و مؤسسات مالى جهانى و بخشيدن حدود ۳۵ درصد از مجموع ۵/۵۴ ميليارد دلار بدهى مکزيک به ۱۵ بانک خصوصى و همچنين فراموش شدن طرح اخراج کارگران مهاجر مکزيکى به ۱۵ بانک خصوصى و همچنين فراموش شدن طرح اخراج کارگران مهاجر مکزيکى و دست برداشتن از جنگ تبليغاتى زمينه را براى گسترش و همکارى‌هاى بيشتر دو کشور فراهم آورد.