1- داستان کوتاه (اعتماد)
تلفن زنگ زد و خانم تلفنچی گوشی را برداشت و گفت: “واحد خدمات عمومی، بفرمائید. ”
شخصی که تلفن کرده بود ساکت باقی ماند. خانم تلفنچی دوباره گفت: “واحد خدمات عمومی، بفرمائید. ” اما جوابی نیامد و وقتی می خواست گوشی را بگذارد صدای زنی را شنید که گفت: “آه، پس آنجا واحد خدمات عمومی است. معذرت می خواهم، من این شماره را در جیب شوهرم پیدا کردم اما نمی دانستم مال چه کسی است”
فکرش را بکنید که اگر تلفنچی بجای گفتن “واحد خدمات عمومی” گفته بود “الو” چه اتفاقی می افتاد!
نتیجه:
در هر رابطه ای اعتماد بسیار با اهمیت است. وقتی اعتماد از بین برود رابطه به پایان خواهد رسید. فقدان اعتماد به سوء ظن می انجامد، سوء ظن باعث خشم و عصبانیت میشود، خشم باعثدشمنی می شود و این دشمنی منجر به جدائی.
2- داستان کوتاه (کسی را با انگشت نشانه نگیرید)
مردی به پدر همسرش گفت دیگران شما را بخاطر زندگی زناشوئی موفقی که دارید تحسین می کنند، ممکن است راز این موفقیت را به من بگوئید؟
پدر با لبخند پاسخ داد: هرگز همسرت را بخاطر کوتاهی هایش یا اشتباهی که کرده مورد انتقاد قرار نده.
همواره این فکر را در یاد داشته باش که او بخاطر کوتاهی ها و نقاط ضعفی که دارد نتوانسته شوهری بهتر از تو پیدا کند.
نتیجه:
همه ما انتظار داریم که دوستمان بدارند و به ما احترام بگذارند. بسیاری از مردم می ترسند وجهه خود را از دست بدهند. بطور کلی، وقتی شخصی مرتکب اشتباهی می شود به دنبال کسی می گردد تا تقصیر را به گردن او بیندازد. این آغاز نبرد است. ما باید همیشه به یاد داشته باشیم که وقتی انگشتمان را بطرف کسی نشانه می رویم چهار انگشت دیگر، خود ما را نشانه گرفته اند.
اگر ما دیگران را ببخشیم، دیگران هم از خطای ما چشم پوشی می کنند.
3- داستان کوتاه (همسر ایده آل)
شخصی به یکی از موسسات همسریابی مراجعه کرد و گفت: “من به دنبال یک همسر می گردم. لطفاً به من کمک کنید تا همسر مناسبی پیدا کنم. ”
مسئول مربوطه پرسید لطفاً خواسته های خودتان را بگوئید
- “خوشگل، مودب، شوخ طبع، اهل ورزش، با معلومات، خوب آواز بخواند، در تمام ساعاتی از روز که در خانه هستم و بیرون نرفتم بتواند من را سرگرم کند، وقتی به همدم احتیاج دارم برای من داستان های جالبی تعریف کند و هر وقت که خواستم استراحت کنم ساکت باشد.
مسئول موسسه با دقت به حرف های او گوش کرد و در پاسخ گفت فهمیدم. شما به تلویزیون احتیاج دارید.
نتیجه:
مثلی هست که می گوید زوج بی نقص از یک زن کور و یک مرد کر درست شده است، زیرا زن کور نمی تواند خطاهای شوهر را ببیند و مرد کر قادر به شنیدن غرغرهای زن نیست. بسیاری از زوج ها در مراحل اول آشنائی کور و کر هستند و رویای یک رابطه بی نقص را می بینند. بدبختانه، وقتی هیجان های اولیه فرو می نشیند، بیدار می شوند و متوجه می شوند که ازدواج به معنی بستری از گل های رُز نیست و آن زمان کابوس آغاز می شود.
31 تیر 1403
31 تیر 1403
31 تیر 1403
01 مرداد 1403
02 مرداد 1403
03 مرداد 1403
03 مرداد 1403
21 تیر 1403
23 تیر 1403
23 تیر 1403
04 مرداد 1403
18 تیر 1403
19 تیر 1403
19 تیر 1403
20 تیر 1403
20 تیر 1403
21 تیر 1403
21 تیر 1403
مشاهده بیشتر
23 تیر 1403
23 تیر 1403
23 تیر 1403
23 تیر 1403
23 تیر 1403
27 تیر 1403
28 تیر 1403
28 تیر 1403
28 تیر 1403
27 تیر 1403
28 تیر 1403
28 تیر 1403
28 تیر 1403
29 تیر 1403
29 تیر 1403
29 تیر 1403
30 تیر 1403
31 تیر 1403
03 خرداد 1403
28 تیر 1403
13 خرداد 1403
08 خرداد 1403
30 خرداد 1403
20 تیر 1403
30 خرداد 1403
14 تیر 1403
13 تیر 1403
02 تیر 1403
09 خرداد 1403
17 تیر 1403
31 خرداد 1403
09 خرداد 1403
10 تیر 1403
31 تیر 1403
09 تیر 1403