ابن حیوس
اِبْنِ حَیّوس، ابوالفتیان محمد بن سلطان بن محمد بن حیوس غَنَوی، ملقب به امیر مصطفی الدوله (394-473ق/1004-1080م)، شاعر مدیحهسرای شامی. وی در دمشق به دنیا آمد، نیاکان او از اعراب جزیره بودند که به شام کوچ کردند (ابن حزم، 247- 248) و نیای بزرگ وی هیثم در لشکر معتصم امیر بود (طبری، 9/12). پدرش را نیز در شمار امرای عرب یاد ک...
ابن خاتمه
اِبْنِ خاتِمه، ابو جعفر احمد بن علی بن محمد بن علی بن محمد بن خاتمهٔ انصاری اَلْمَری (د 770ق/1369م)، پزشک، تاریخ نویس، ادیب، شاعر، فقیه، محدث و زاهد اندلسیِ مالکی مذهب. کنیهٔ او را ابوالعباس نیز گفتهاند (ابن قاضی، 1/86). چنانکه از نسبت او پیداست، زادگاهش شهر المریّه1، در جنوب اسپانیا بر ساحل مدیترانه بوده است (ابن خطیب،...
ابن خاتون
اِبْنِ خاتون، عنوان افرادی از خاندانی مشهور از شیعیان لبنان، این خاندان بیت بورینی، بیت ابوشامه و بیت شامی نیز خوانده شدهاند (امین، اعیان، 2/584). منشأ اصلی این خاندان ناحیهٔ جبل عامل بود و آنان یکی از قدیمیترین و نامدارترین خاندانهای علمی آن سرزمین به شمار میرفتند. نخستین جایگاه آن روستای «اِمَّیْه» بود، اما بعدها به...
ابن خارجه
اِبْنِ خارِجه، نک: اسماء بن خارجه. </p>
ابن خازن
اِبْنِ خازِن، ابوالفضل احمد بن محمد (471- 518ق/1078- 1124م)، شاعر و خطاط بغدادی. خاندان وی اهل دینور بودهاند. او خود در بغداد زاده شد و همانجا درگذشت. تاریخ وفات او را برخی 512ق نوشتهاند (ابن جوزی، عبدالرحمان، 9/204؛ ابن جوزی، یوسف، 8(1)/76؛ ابن اثیر، 10/546) که با توجه به روایت قاطع عمادالدین کاتب (برگ 53) احتمالاً اشتباه ا...
ابن خاقان
اِبْنِ خاقان، نک: فتح بن خاقان. </p>
ابن خاقان (خاندان)
اِبْنِ خاقان، نک: فتح بن محمد. </p>
ابن خالویه
اِبْنِ خالویه، ابوعبدالله حسین بن احمد بن خالویه، ملقب به ذوالنونین (د 370ق/980م)، شاعر، ادیب و نحوی برجستهٔ ایرانی تبار. ثعالبی (1/88) نام وی را حسن و ابن قفطی (1/324) نام پدر او را محمد آورده است. او در همدان به دنیا آمد. در هیچ یک از مآخذ به سال تولد او اشاره نشده است، اما گفتهاند که در 314ق/926م، ظاهراً در آغاز جوانی...
ابن خباز، ابوالعباس
اِبْنِ خَبّاز، ابوالعباس شمسالدین، یا ابوعبدالله احمد بن حسین (589 - رجب 639ق/1193- ژانویهٔ 1242م)، ادیب، فقیه شافعی و زبانشناس نابینای موصلی. از شیوه و چگونگی زندگانی وی اطلاع چندانی در دست نیست. ذهبی ( تاریخ، 367) وی را اصلاً از اهالی اربل میداند، اما غسانی (1/504) او را زادهٔ موصل پنداشته است و یمانی (ص 29) نیز گوید که...
ابن خباز، ابو عبدالله
اِبْنِ خَبّاز، ابوعبدالله نجمالدین محمد بن ابی بکر (ربیعالاول 557 - ذیحجهٔ 631/فوریه 1162- اوت 1234)، ادیب و فقیه شافعی. وی در موصل به دنیا آمد (ابن خلکان، 7/100) و ظاهراً در همین شهر به تحصیل پرداخت. فقه شافعی را آموخت (منذری، 3/375). سپس راهی حلب شد و به فقیه بهاءالدین ابن شداد (ه م) پیوست و همواره در سفر و حضر ملازم وی...
ابن خراسان
اِبْنِ خُراسان، نک: بنی خراسان. </p>
ابن خراسان، ابوالحسن
اِبْنِ خُراسان، ابوالحسین احمد بن حسین بن حیدرهٔ طرابلسی (د 497ق/1104م)، شاعر. اطلاع ما از زندگی وی بسیار اندک است. گویا بسیار جوان بود که به دمشق سفر کرد. تاریخ ورود او به دمشق همزمان با ورود بنو علوش به این شهر است، اما در منابع به این تاریخ اشارهای نشده است، وی مدتی در این شهر اقامت گزید و همانجا همسری اختیار کرد. ظا...
ابن خراسانی
اِبْنِ خُراسانی، ابوالعِزّ محمد بن محمد بن مواهب (494- رمضان 576ق/1101 - ژانویهٔ 1181م)، شاعر، عروضی، نحوی و کاتب بغدادی. به سبب نام نیایش از او به ابن مواهب نیز یاد کردهاند (صفدی، 1/150؛ ذهبی، سیر، 21/82). از جزئیات زندگی وی چندان اطلاعی در دست نیست. احتمالاً در خراسان زاده شده و در طلب علم به بغداد رفته و همانجا مسکن گز...
ابن خراط
اِبْنِ خَرّاط، ابومحمد عبدالحق بن عبدالرحمان بن عبدالله بن حسین بن سعید بن ابراهیم اَزدی (510 -582ق/1116-1186م)، فقیه، محدث، حافظ، قاضی، ادیب و شاعر مالکی اشبیلی. وی به سبب اقامت در شهر بجایه به عبدالحق بجایی نیز شهرت داشته است. بعضی او را عبدالحق یمانی گفتهاند که اشتباه است (غبرینی، 43). تاریخ تولد وی را به اختلاف،...
ابن خرداد به
اِبْنِ خُرْدادْبِهْ، ابوالقاسم عُبَیدالله بن عبدالله بن خردادبه (د ح 300ق/913م). مؤلفان نام و نام پدر او را به گونههای متفاوت آوردهاند: مسعودی (1/22) نام او را عبیدالله بن عبدالله به خرداذبه و ابن ندیم (ص 165) عبدالله بن احمد خرداذبه و ابن حجر عسقلانی (4/96) عبیدالله بن احمد آورده است، ولی به احتمال قوی نام وی عبید...
ابن خرزاد
اِبْنِ خُرَّزاد، ابویعقوب یوسف بن اسماعیل نَجیرمی (345- 423ق/956-1032م)، لغتشناس، ادیب، راوی و ناسخ مشهور مصر. خرزاد گویا نام مشهور فارسی است (نک: یوستی، «خرذاز» در سمعانی، 7/137، به احتمال قوی غلط چاپی است). نظر ابن خلکان (7/76-77) دربارهٔ اشتقاق آن نادرست است. این کلمه از «خرّ» به معنی خرّه، فرّ و «زاد» ترکیب شده و معادل...
ابن خروف
اِبْنِ خَروف، نام دو شخصیت اندلسی، یکی نحوی و دیگری شاعر که هر دو سدهٔ 7ق/13م میزیستند و برخی از منابع چون صفدی (22/90-94)، ابن شاکر (3/85، 86)، ابن قاضی (2/485) و مقری (2/640 -642)، احوال و آثار آن دو را به یکدیگر نسبت داده و موجب پیچیدگی و ابهام شدهاند. 1. ابوالحسن علی بن محمد حضرمی اشبیلی (524 - ح 609ق/ 1130-1212م)، از...
ابن خزیمه
اِبْنِ خُزَیْمه، ابوبکر محمد بن اسحاق سُلَمی، ملقب به امام الائمه (صفر 223-2 ذیقعدهٔ 311/ژانویهٔ 838 -11 فوریهٔ 924)، محدث و فقیه نیشابوری. استماع وی از اسحاق بن راهویه (د 238ق) نشان میدهد که پیش از 15 سالگی در نیشابور به تحصیل آغاز کرده است (نک: ابن ابی حاتم، 3(2)/196؛ قس: ابن جوزی، 6/184). وی در حوالی 240ق برای کسب دان...
ابن خشاب، ابوالحسن
اِبْنِ خَشّاب، ابوالحسن محمد بن یحیی، قاضی حلب در روزگار ایلغازی بن ارتق. از زندگی وی چیزی دانسته نیست. شهرت او در آباد ساختن مساجد و تبدیل 4 کلیسای مهم حلب به مسجد بود که هریک از این مساجد در زمینهٔ نشر علوم و معارف اسلامی نقش مهمی را تا به امروز ایفا نموده است. غزی (2/216) گوید که وقتی صلیبیها شهر حلب را در 518ق/ 1124م...
ابن خشاب، ابو محمد
اِبْنِ خَشّاب، ابومحمد عبدالله بن احمد (492-3 رمضان 567ق/ 1099- 29 آوریل 1172م)، عالم نامور نحو، لغت، ادب، حدیث، منطق و نسبشناسی. از اصل و نسب وی اطلاع دقیقی در دست نیست. شاگرد وی عمادالدین کاتب او را بغدادی دانسته و نیز به گفتهٔ همو «خشاب» لقب نیای دوم وی بوده است (1(3)/8). ابن خلکان دربارهٔ تاریخ تولد او که از زبان خ...
ابن خصیب، ابوبکر
اِبْنِ خَصیب، ابوبکر حسن، اخترشناس ایرانی تبار سدهٔ 3ق/9م. او به فارسی و عربی مینوشت (ابن قفطی، 165؛ سارتن، 698). ابن طاووس، کنیهٔ او را ابوالحسین بن ابی الخصیب ذکر کرده و از دانشمندان شیعهٔ اهل قم و مقیم کوفه برشمرده است (ص 129). از زادگاه و جزئیات زندگی وی آگاهی دقیقی در دست نیست و آنطور که از نوشتهٔ خود وی در کتاب...
ابن خصیب، ابو علی
اِبْنِ خَصیب، ابوعلی احمد بن اسماعیل بن خصیب انباری بصری (د ح 290ق/903م)، شاعر و راوی ادب عربی ملقّب به نطّاحه (به نوشتهٔ صفدی، 6/248، بیتشدید طاء). خاندان ابن خصیب از شهر انبار برخاسته بودند، اما جدّ او ابونصر خصیب بن عبدالحمید والی مصر شده بود (صفدی، همانجا؛ یاقوت، 2/227، 228) و ابونواس در یکی از مدایحی که برای وی سروده...
ابن خضر
اِبْنِ خَضِر، شهاب الدین ابوالعباس احمد بن محمد صالحی (706- 785ق/1306-1383م)، مُقری و فقیه حنفی. وی در منابع متأخر «قول احمد» نیز نامیده شده است (بغدادی، 1/115؛ زرکلی، 1/225). از زندگی وی آگاهی بسیاری در دست نیست؛ همین اندازه گفته شده است که ابن خضر از عالمان و فقیهان حنفی زمان خود در دمشق بوده و از مشایخی چون عیسی مط...
ابن خطیب
اِبْنِ خَطیب، ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن سعید بن عبدالله بن سعید بن علی بن احمد سلمانی (713 - مق 776ق/1313-1374م)، مشهور به ذوالوزارتین (ریاست شمشیر و قلم یا وزارت و کتابت) و ملقب به لسان الدین، وزیر، طبیب، ادیب، مورخ و فقیه مالکی اندلسی. دودمان ابن خطیب را از آن رو سلمانی نامیدهاند که نسبشان به مراد، یکی از تیرهه...
ابن خطیب اربلی
اِبْنِ خَطیبِ اِرْبِلی، بدرالدین ابوالمعالی محمد بن علی (686 - 755ق/1287-1354م)، ادیب، شاعر، نویسنده، نحوی و فقیه شافعی. نسبت او را اربلی موصلی گفتهاند. از انتساب وی به اربل و سپس به موصل چنین برمیآید که در اربل عراق زاده شده و بعد از آن در موصل اقامت گزیده است. ابن حجر (5/309) او را مردی باهوش و خردمند میداند که حاف...