
در ايران کولىها را به نامهاى گوناگون مىنامند در نوشتهها و فرهنگهاى قديم، اين طايفه را اغلب به نامهاى لولي لورى و جت (معرب آن زط) نوشتهاند ولى امروزه در شهرستانهاى ايران نامهاى مختلف دارند. از اين قبيل در اصفهان فيوج در عراق غربت و کولي در تهران غربالبند در خراسان قرشمال در زنجان کليلاني (باضم کاف و کسر لام اول) در کرمانشاهان و کردستان سوزماني در آذربايجان قرهچي يا قراچي در مازندران و گرگان جوکي در شيراز غربتو و لولي در بلوچستان لوري در هند ايشان را کاولي گويند و در ايران الف را حذف کنند و کولي گويند.
قرشمال را صورتى از غيرشمار بىشمار يا در شمار بيگانگان دانسته. قراچى را نيز به چندگونه معنى مىکنند يا به معنى سياهچادر مىگيرند و يا آنرا به معنى سياهچرده ناظر بر سياهى رنگ بشره کولىها ميدانند و برخى نير عقيده دارند که اين لغت همان غرچه است که در زبان فارسى به معنى ايله است.
سرجان ملکم در حاشيه تاريخ ايران راجعبه کوليان مىنويسد: ما مکرراً در ايران مخصوصاً در آذربايجان به اوبههاى کوچکى از کوليان برخورديم. عادات و اشتغال اين طايفه درست نظير تيرههاى آوارهاى است که در سرتاسر انگلستان سرگردان هستند.
ايرانيان اين مردم را قاراچي مىنامند که يک اصطلاح ترکى است و مىتوان آن را مردم سياهچرده ترجمه نمود که محمّل است بهعلت بشره آنها که از رنگ بشره مردم بومى تيرهتر است به آنها داده شده.
سوزمانىهاى کردستان
تا اواسط سلطنت قاجاريه در سنندج و کرمانشاهان طوايفى مىزيستند، معروف به سوزماني که تنى چند هم تا بلوک زهاب کوچ کرده در قراء خانقين و حاج قره مسکن گرفتند. اين طوايف نوعى از کولىها بودند.
غربتهاى عراق
ميان همدان و ساوه و آشتيان گروهى از کوليان به نام غربت سکونت دارند که در کتاب گويشهاى وفس و آشتيان و تفرش درباره آنان چنين مىنويسد: غربتها چادرنشين هستند و خود را ايل فييوج مىخوانند از بيست سال پيش براى گرفتن شناسنامه ناچار شدهاند که ملک يا کشتزارى بخرند و رعيت آن محل شوند. اکنون پنجماه در ملک هستند و هفتماه دورهگردى مىکنند. غربتها به مردم ديگر دختر نمىدهند ولى از ديگران زن مىگيرند.
قرهچىهاى آذربايجان
ژنرال سايکس در سفرنامه خود درباره کوليان ايران و آذربايجان مىنويسد: در تابستان ۱۹۰۰ نگارنده در صدد تحقيق اوضاع و احوال کوليان جنوبشرقى ايران برآمده؛ تصميم گرفت اطلاعاتى را که مستر سينگلر در اين خصوص جمعآورى نموده تکميل نمايد. موضوع اينکه لوليان از چه نژادى و اهل کجا هستند، فوقالعاده بغرنج و پيچيده است. لوليان ايران در هر ناحيهاى اسم مخصوصى دارند ولى بهطور کلى آنها را فيوج مىنامند که گويا کلمه عربى مىباشد. سرگذشت توطن اين طايفه در ايران با داستان اقامت آنها در انگلستان تفاوت دارد و در ايران اکثر چرخ چوبى نخريسى و چوب وافور و امثال آن را تهيه کرده به فروش مىرسانند و گاهگاهى نيز اسب و شتر و الاغ معامله مىکنند و بهطور کلى اخلاق آنها پسنديده نمىباشد. مردهاى لوليان با ساير رعاياى ايران تفاوتى ندارند ولى طرز لباس و سر و وضع زنهاى آنها به کلى متفاوت است و زنهاى لولى بهفوررى شناخته مىشوند زبان اين طايفه را زبان غربتى مىگويند و در نواحى مختلفه ايران مختصر تفاوتهائى دارد.
چنانکه تنها در آذربايجان پنجهزار خانوار از اين طايفه زندگانى مىکنند و بهطور مجموع در تمام ايران بيست هزار خانوار يا بهعبارت ديگر يکصد هزار لولى سکونت دارند.
آنچنانکه سايکس متذکر شده عده زيادى از کولىها يا بدانگونه که در آذربايجان ناميده مىشوند. قرهچي و قراچي يا قاراچي در شهرها و ديههاى آذربايجان پراکنده هستند و برخى از طوايف آنها برخلاف سيره عمومى آنها که از جائى به جائى کوچ کردن و آوارگى است، تخته قاپو شده در دهات نشيمن گرفته و از زندگانى کوچرَوى دست برداشتهاند. چنانکه هنوز هم در خود شهر تبريز از سالهاى بسيار قبل کوچهاى به نام قرهچيلر کوچه سي (کوچهٔ قرهچىها) وجود دارد که ساکنين آن همه از اين طايفه هستند.
قرهچيهائى که در اين محل ساکن هستند اغلب به رقاصى و مطربى و کفبينى و بختگشائى و غربيلسازى و سبدبافى مشغول هستند. مطربهاى تبريز محصول اين محل هستند و در جشنها و عروسىها اغلب زنان يا پسران جوان کولى که لباس زنانه دربر مىکنند دعوت مىشوند که مدعوين را با رقصها و ساز و آوازها و احياناً نمايشهاى گوناگون خود مشغول دارند.
گويش قرهچىهاى تبريز
گويش کولىهاى تبريز شباهت و نزديکى شگرفى با سانسکريت و زبانهاى کنونى هند و پاکستان دارد و برخى لغات آن نيز شبيه فارسى است که احتمال مىرود از بقاياى زبان آذرى يعنى زبان باستان مردم آذربايجان باشد و در هر حال بررسى علاقهمندان و اهل فن در آينده چگونگى اين امر را روشن خواهد ساخت.
از مدتى بيش از نيم قرن پيش عدهاى کولى در کوت عبدالله رحل اقامت افکنده و بهعلت آب و هواى نسبة خوب محل، ديگر در صدد عزيمت برنيامده و همانجا ساکن گرديدهاند.
کولىهاى کوت عبدالله در حدود ۵۰ متر دورتر از جاده اصلى اهواز ـ خرمشهر چادرهاى سياه و مندرس خود را برپا داشتهاند.
اين عده از راه مطربى و نوازندگى امرار معاش مىکنند، بدين ترتيب که عصرها دختران و زنان جوان، خود را آراسته با لباسهاى مخصوص کنار جاده مىآمدند، نوازندگان آنان که نيز معمولاً مرد مىباشند با آلات موسيقى خود ايشانرا همراهى مىنمودند، مسافران اهواز به خرمشهر و بالعکس در کنار جاده توقف کرده ساعتى با موسيقى و رقص آنان سرگرم مىشدند و در قدردانى از اين ساعت خوش مبلغى به آنها مىپرداختند.
کوليان کوت عبدالله به زبان عربى تکلم مىکنند و آوازهاى خود را به اين زبان مىخوانند و حتى پوشاک و آرايش آنان نيز به سبک عربى است ولى زبان مخصوص و ملى خود را فراموش نکردهاند و گاهگاهى که بخواهند يک مطلب مخصوصى را بين خود مطرح نمايند با اين زبان سخن مىگويند.
کوليان کوت عبدالله نيز مانند اغلب کوليان ديگر با اصول بسيار ابتدائى زندگانى مىکنند و اغلب وسايل زندگانى خود را شخصاً فراهم مىسازند و حتى مقدارى از حصير و سبدهائى را که براى رفع نيازمندىهاى خود مىبافند، به فروش مىرسانند.