مراسم ختنهسوران
عشاير بلوچ، ختنه کردن را سنت کردن يا سور کرتن surkorten مىگويند. هنگامىکه پسر به ۵ تا ۶ سالگى برسد، بزرگ خانواده با دعوت کردن نزديکان و همسايگان، مراسم ختنهسورى را برپا مىدارد. در اين مراسم مدت چند شب ساز و دهل نواخته مىشود و شادى مىکنند. در شب آخر همه اهالى به شام دعوت مىشوند. پس از صرف شام تختى در وسط مجلس مىگذارند و پسرى را که بايد ختنه شود بر روى آن قرار مىدهند، سپس يکى از زنان به دست و پاى او حنا بسته و زنان نيز در ظرفى که جلو پسر قرار دارد پول مىريزند، اين پولها را همان زنى که به دست و پاى پسر حنا بسته برمىدارد.
فرداى آن شب همه براى ناهار دعوت مىشوند. پس از صرف نهار، شترى را آذين کرده و پسر را بر آن مىنشانند و بر سر او قند و يا آبنبات مىپاشند و در اين حال او را بهجائى که آب باشد حرکت مىدهند و نوازندگان شروع به نواختن مىنمايند. هنگامىکه به آب رسيدند بچه را لخت نموده و بدن او را مىشويند و پس از پوشاندن لباس وي، دوباره او را سوار شتر کرده و به خانه برمىگردانند.
در اين هنگام بچه را داخل پشهبند قرار مىدهند. هنگامىکه ختنهگر مىخواهد پسر را ختنه کند، زنان پشهبند را به شدت تکان داده و کر ker مىزنند و نوازندگان نيز مىنوازند تا مجموع اين سر و صداها بچه را سرگرم کند و ختنهگر او را ختنه کند. در مدتى که بايد زخم التيام يابد بهجاى شلوار ، لنگى به کمر بچه مىبندند.
نامگذارى فرزندان
خانوادههاى بلوچ، معمولاً نوزاد اول خود را در صورت دختر بودن به اسم مادر و در صورت پسر بودن به نام پدر خويش نامگذارى مىکنند. انتخاب نام روزهاى هفته براى اسم پسران معمول است و بيشتر آنان شنبه، دوشنبه، چهارشنبه و جمعه نام دارند.
برخى از خانوادهها، اسم درختان را نيز بر روى نوزادان پسر مىگذارند همانند کنار (درخت سدر) و کهور.
اسم دختران اغلب از دوپاره تشکيل مىشود مانند: صدگنج، زرگنج، نورگنج، مهگنج، دُرخاون، نورخاتون، مهرخاتون، ملکخاتون، ماه بىبي، شاه بىبي، دُر بىبي، خير بىبي، بىبى ناز، و غيره...
نام خانوادگى بلوچها غالباً مرکب و بيشتر مختوم به زائى يا زهى بهمعنى زاده است همانند: بارکزائي، سرگلزائي، ملازائي، شکرزهي، صالحزهي.
مراسم عزادارى
عزادارى يا پرسان pursan بلوچها، هنگامى است که کسى از آنان فوت شود. در اين موقع مردان منسوب به متوفي، عمامه سياه بهسر مىبندند و زنان نيز با اينکه بيشتر اوقات لباس، سياه بر تن دارند، سعى مىکنند، که حتماً ملبس به لباس سياه گردند.
مراسم تغسيل، (بلوچى جنوبى مردهگاه) و تدفين نيز همانند ساير نقاط ايران است. اما چون در اغلب نقاط غسالخانه ندارند براى انجام غسل، زمين را قدرى گود کرده و مقدارى علوفه در آن پهن نموده و جسد متوفى را روى علوفهها مىگذارند و سپس اعمال غسل را بهجاى مىآورند. در هنگام کفن کردن نوار جدا شده از کفن را، دور کمر و بدن ميت پيچيده و پس از قرار دادن جسد (= مردگ murdag) در قبر، آن را باز و پس از پر کردن قبر (= کبر kabr) از خاک، آن را در درازاى قبر قرار مىدهند.
در اين موقع مقدارى خرما ميان حاضران تقسيم مىشود. از آن پس همه به خانه متوفى بازگشته و پس از نوشيدن چاى و کشيدن قليان متفرق مىشوند.
معمولاً بستگان متوفى افرادى را که در مراسم تدفين حضور داشتهاند به ناهار دعوت مىکنند. نزديکان فرد به متوفي، سه روز در خانه مىماند زيرا مردم براى تسلاى خاطر او به ديدن او مىروند. در اين هنگام مدعوين به صاحب عزا مىگويند: خدا تره دلدارى دنت tra deldaridint xoda روز سوم بهعمل خير طبخ و توزيع غذا پرداخته (اين غذا را خرج گويند) و در روز چهارم، اهالى را دعوت مىکنند. پس از صرف ناهار همگان براى آموزش روح مرده فاتحه (= پاتيا patia) مىخوانند.
پس از گذشت يکسال از تاريخ فوت، باز اهالى را به ناهار دعوت کرده و پس از آن فاتحه مىخوانند. سپس هرکس به خانه خود مىرود. بدين ترتيب آخرين احترام نيز نسبت به متوفى بهعمل مىآيد.
در بلوچستان از سنگ قبر خبرى نيست، فقط بر بالاى سر و پائين پاى متوفى دو قطعه سنگ بهصورت عمودى در خاک فرو مىکنند که در ناحيه چانف و ساير نقاط مکران آن را شک sak مىنامند. اگر اين سنگ را عمود بر امتداد قبر قرار دهند، مرده زن و چنانچه جهت سنگ بهموازات قبر باشد، مرده مرد است.