کهکيلويه و بويراحمد
در ميان ايل ازدواج امرى حسنه و طلاق امرى است منفور بهصورتى که طلاق در ايل بهندرت پيدا مىشود البته براى ازدواج سن خاصى مطرح نيست و حتى به راحتى مىتوان شاهد ازدواج يک دختر جوان با مرد کهنسالى بود و گاهى هم مىتوان ازدواج دختر و پسرى قبل از رسيدن به سن تکليف را مشاهده کرد البته اينها بعد از رسيدن به سن تکليف به خانه بخت مىروند.
ازدواج و انجام مراحل آن در ايل يکى از سنتهاى پايدار است که همه مقيّد به انجام و اجراء تمام شرايط و مراحل آن هستند. ازدواج از آنجا شروع مىشود که پدر يا مادر پسرى لباس يا چيز ديگرى را از خانه خود به خانه دخترى مىبرند و آن دختر را اصطلاحاً نشونهبندي مىکنند و به آن لباس که با خود مىبنرد نِشوُنِه مىگويند، شکم خرى هم در ايل وجود دارد به اين فرم که مىگويند زن فلانى که حامله است اگر دختر بود مال پسر بهمانى است و جالب اين است که اين مسائل لايتغير هستند حتى اگر طرفين داماد و عروس رضايتى نداشته باشند اين امر صورت مىگيرد و بهعنوان کلىتر مىتوان گفت در ازدواج رضايت پدر و مادر بيشتر از عروس و داماد شرط است. در امر ازدواج ريشسفيدان ايل نقشى مهمى دارند و در تمام مراحل ازدواج حرف آنان مؤثر و تعيين کننده مىباشد ازدواج اگر درون ايلى باشد سختگيرىها کمتر است و معمولاً در ازدواجهاى برون ايلى مشکلات ظهور مىکنند و سختگيرىها فراوان مىشود.
مىتوان ديگر مراحل ازدواج را بهصورت ذيل عنوان کرد. بعد از انتخاب دختر موردنظر يک فرد مورد اطمينان خانه داماد به آن خانه مىرود بهصورتى که کسى متوجه نشود اين مرحله از شرايط ازدواج کاملاً مخفيانه صورت مىگيرد که مهمترين دليل آن را مىتوان در اين جستجو کرد که اگر خانواده دختر تمايلى نداشته باشد اختلافى پيش نيايد. به اين مرحله کَهخُدا دِززُوئي مىگويند، در صورت تمايل خانواده دختر زمانى را مشخص مىکند تا خواستگارى رسمى انجام شود که به اين مرحله که حالت رسمى نيز دارد کَهخُدائى مىگويند در اين موقع چند نفر از ريشسفيدان و افراد محترم و سرشناس ايل را به خانه دختر مىفرستند که اين جلسه خطوط و خطمشى ازدواج را مشخص مىکند و تقريباً تمام مسائل عروسى حل مىشود مبلغ پولى که خانه عروس از خانه داماد جهت خريد و وسايل مىخواهند مقدار شيربهاء هم مشخص مىشود تاريخ عروسى مشخص مىشود البته ممکن است بين کَهخُدائى تا عروسى سالها طول بکشد در اين مدت چون بهجز دختر نظر خيلى در ازدواج شرط است داماد دوران مشکلى را پشتسر مىگذارد و بهنحوى بايد خيلىها را مدنظر داشته باشد و در انجام حرکات و سکنات او به قباى آنها برنخورد.
هنگام رسيدن روز موعود جهت عروسى در وهله اول خانه داماد يکسرى وسايل موردنياز مراسم از قبيل گوسفند، برنج، هيزم را به خانه عروس مىفرستند که به آن باروُزئي مىگويند، بعد از آوردن باروزئى از افراد دعوت مىشود و جشن برپا مىگردد گاهى در ازدواج و ديگر مراسم مکان تسويهحساب هم هست به اينصورت که فلانى را تحول نگيريد يا مثلاً با بودن يک عده گروهى ديگر را برخلاف نظر آنان خوب پذيرائى بکند که اين مسائل کاملاً ريشهاى مىباشند که برمىگردد به همه اختلافات قبلى آنان. در مدت برپائى جشن مراسم خاصى دارند اگرچه الان ديگر کسى اهتمامى به اين کارها به اين کارها ندارد ولى معمولاً تيراندازى ـ اسبسوارى ـ تيراندازى بر روى اسب و چوببازي و... را هنوز از ياد نبردهاند.
در موقع خواندن خطبه عقد و تا گفتن بله از طرف عروس ما شاهد اين هستيم که عروس هدايائى را مطالبه مىکند وى خواستار اين است که هديهاى به دائى خود تحت عنوان قُواى خالُو و هديهاى به مادر خود تحت عنوان حق شيردائي جهت حلال کردن زحمات مادر خود بدهند که معمولاً اين هدايا به اندازه وسع خانه داماد از اسب، گاو تا مبلغى پول متغير است. بعد از گفتن بله و با شادى و هلهله عروس آماده حرکت مىشود و افراد ديگر سعى مىکنند کسى جلوى عروس نباشد مگر فردى که قائل هستند او اگر جلوى کسى باشد ميمون و مبارک است. وقتى عروس به خانه داماد رسيد حتماً گوسفندى ذبح مىکنند تا عروس پاى خود را در خون آن بزند و بهنحوى از حوادث بيمه گردد، هنگام ورود به اتاق داماد، عروس لحظاتى را توقف مىکند تا به او هديهاى بدهند که به اين هديه دم هُونه گرُوني مىگويند و معمولاً از طرف پدرِداماد داده مىشود.