قباهاى سده دهم تقريباً شبيه قباهاى سده هشتم و نهم بود ولى يقه يا برگردان مى‌شده يا فواصل بنديک‌ها کم و زياد مى‌شده، يا شال کمر بيشتر چندلائى بوده يا تعداد دکمه‌هاى زينتى همان کمربند‌هاى چرمى کم و زياد مى‌شده است.


در سده دهم، کلاه ‌نمدى نوک‌تيزى معمول بود که وقتى عمامه را به دورش مى‌پيچيدند، نوک کلاه، به بلندى يک چهره، در بيرون عمامه افراشته مى‌مانده است و نيز پاافزار بدون ساق، بيشتر به‌کار مى‌رفته.


پوشاک سده يازدهم نيز هنوز همان پوشاک سده‌هاى نهم و دهم بوده به‌جزء سرپوش، اختلاف چشم‌گيرى در ميان پوشاک اين سده‌ها نمى‌بينيم (جزء در يقه يا دم آستين‌ها که شکل تازه‌اى يافته‌اند) و تغييرات در پوشاک با کندى بسيار همراه بود.

اَرَخالِق

ارخالق (آلِ) (ترکي) ظاهراً از ارخا به معنى پشت و ليک يا لق علامت نسبت به‌معنى پشتک منسوب‌به پشت (اِ) قبائى کوتاه‌تر در زيرقباى مردان، جامه‌اى که طلبه علوم دينى و کسبه زير قبا مى‌پوشيدند. (نيم تنه روئين زنان) نوعى از قماش نازک (دهخدا) ارخالق لباسى بود که معمولاً از چيت‌هاى رنگى دوخته مى‌شد. کاملاً چسبان و بدون يقه بود. آستين‌هاى تنگ آن تا بالاى آرنج مى‌رسيد که گاهى طول اين آستين تا حدود مچ هم مى‌رسيد. ارخالق روى پيراهن پوشيده مى‌شد.

پيچه

نوعى از روبنده از موى سياه بافته، روبند زنان بافته از موى يال و دم اسب. رنگ سياه، روبند و نقاب از موى دم و بال است. روبند موئينه، چيزى مربع مستطيل شکل از موى يال اسب بافته که بعضى زنان خاصه عرب بر روى مى‌افکندند تا نامحرم روى آنها را نبيند. (لغت‌نامه دهخدا)

جُبّه

از پوشاک‌هاى گشاد و روپوش‌هاى تشريفاتى ايرانيان بود. داراى يقه و آستين گشادى بود که طول اين آستين در حدود ۴۰ تا ۶۰ سانتى‌متر بلندتر از طول دست صاحب آن و قسمت اضافه‌تر از سر آستين داراى چين‌هاى زيبائى بود. در موارد معمول تا مى‌شد. اما در مقابل بزرگان صاحب منصب هم‌چنان از دو طرف آستين‌ها آويخته مى‌شد و به‌عنوان يک‌ نوع احترام دست‌ها را در خود پنهان مى‌داشت. (ويلز)

جغه

جغه (جيغه = جقه) تاج افسر هر چيز تاج مانند که به‌کلاه نصب کنند (فرهنگ معين) جغه عبارت از يک گل يا پر تهيه شده از کلاه و جواهرات که اغلب در چين و شکن بيرون مانده از زلف يا بغل موى آنان سنجاق مى‌گردد.

چادر

پوششى که برخى از زنان مسلمان معمولاً براى پوشانيدن خود از نامحرم، بر روى لباس‌هاى ديگر به‌سر مى‌کنند و سر و اندام آنان را فرا مى‌گيرد. نوع ساده چادر زنان ايرانى، چادر نماز است که به شکل نيم‌دايره و گاهى مربع است.

چارقد

نوعى روسرى زنان که در دوره قاجار معمول شد. پارچه خيلى نازکى بود. آن ‌را سه گوش تا مى‌کردند و روى سر مى‌انداختند. زير گلو، با سنجاق مى‌بستند. اغلب آن ‌را قالب مى‌کردند يعنى آن ‌را آهار مى‌زدند. برخى دستمال ابريشمى بزرگ روى چارقد مى‌بستند که کلاغى نام داشت.

چاقچور

شلوارى فراخ و دو پارچه به‌هم پيوسته که از کمر تا نوک انگشتان پا را مى‌پوشانيد هر دو پا از بالاى ران تا نوک انگشتان ـ لباس مخصوص زنان که هنگام بيرون رفتن از خانه مى‌پوشيدند.

قبا

جامهٔ پوشيدنى را گويند. جامه‌اى است معروف که از سوى پيش باز است و پس از پوشيدن دو طرف پيش را با دکمه به‌هم مى‌پيوندند. جامه پوشيدنى که روى ارخالق مى‌پوشيدند.