کمهوشى
براساس تجارب کودکانى که دچار کمهوشى و يا افت ذهنى هستند ممکن است از تنبلى سردرآورند. اين امر در اغلب عقبماندگان ذهنى حضور دارند. آنها برحسب طبيعت کندذهنى متوجه شيطنتهاى اساسى و بنيادين مىشوند. و البته مىدانيم همه کودکان به يک ميزان هوش ندارند عوامل وراثتى و محيطى در اين تفاوت مؤثرند.
اختلال در ادراک
برخى از کودکان دچار تنبلى هستند بدانخاطر که اختلالاتى در ادراک دارند و به تناسب وضع حالشان نمىتوانند رشد و پيشرفتى داشته باشند و حتى ممکن است کار و برنامه خود را رها کنند و طبيعى است که به تنبلى متهم گردند.
تنبلى ذهنى
ممکن است فردى از نظر هوش و استعداد در سطح مناسبى باشد ولى بعلت کمکارى و يا عدم بکار انداختن ذهن و يا نازپروردگى و لوسى و واگذارى کار خود به ديگران دچار رکود و در نتيجه تنبلى ذهنى گردد و اينامر در عين حسن نيٌت و صداقت برايشان پديدآيد. مخصوصاً اگر در برابر برنامهاى سنگين قرار گيرند.
خستگى ذهن
برخى از کودکان بعلت عدمآشنائى با شيوه کار و تلاش ذهن خود را خسته مىکنند.مثلاً با حفظ مسائل پوچ و بىارزش، با حفظ کردن متن يک کتاب داستانى و يا کار و تلاش بسيار، حلٌ معماها و مسائل سخت خستگى ذهنى دارند و رغبت به کار و تلاش پيدا نمىکنند.
ضعف استعدادى
برخى از کودکان درباره مسألهاى خاص و يا زمينهاى مخصوص استعداد ندارند. مثلاً درس رياضى را خوب مىفهمند ولى در ادبيات يا هنر و نقاشى استعداد ندارند و برعکس. و اين کودکان در مقايسه با کل برنامهدرسى با اينکه در يکى دو درس نمره خوب مىآورند متهم به تنبلى مىشوند.
ضعف حافظه
و وضع بهمينگونه است درباره کودکانى که دچار ضعف حافظهاند و قدرت حفظشان کافى نيست دروس حفظى را نمىتوانند بخاطر بسپارند در نتيجه راجع به آنها داورى مىشود که تنبل و تنپرورند و البته حافظه آنان به دلايل گوناگونى ممکن است ضعيف باشد.